طراحی صحنه از منظر آدولف آپیا
طراحی صحنه از منظر آدولف آپیا
چکیده :
دنياي جديد تئاتر بي ترديد مرهون نظريات آدولف آپيا و گوردن کریگ انگليسي است. از وراي آراء آنها بود كه طراحي صحنه به عنوان مهم ترين تحول تئاترجديد ، دنيايي ديگر را كشف كرد . اما در اين ميان آنچه حائز اهميت جلوه مي كند آن است كه تا كنون تقريبا قواعد مشخصي براي طراحي صحنه تئاتر و چگونگي مراحل طراحي در اين عرصه تدوين نشده است و معمولاٌ همه چيز به دست قريحه و تجارب كاملا شخصي طراح سپرده مي شود . از سوي ديگر معماري ، به عنوان پايه طراحي صحنه جديد راهكارهاي مناسبي براي تدوين اين قواعد پيش روي طراحان صحنه قرار داده است كه لزوم توجه به آنها انكارناپذير است . نوشتار حاضر تلاش دارد تا از ميان نظريات تحليلي سه تن از بزرگترين نظريه پردازان طراحي صحنه و معماري معاصر، آپيا، كريگ و لوكوربوزيه رو تشريح يكي از طرح هاي صحنه نگارنده كه بر مبناي اين پژوهش صورت گرفته و به مرحله اجرا در آمده است ، قواعدي را به صورت يك سيستم در زمينه طراحي صحنه علمي پيشنهاد كند. طراحان صحنه بسياري در تمام دنيا از آدولف آپيا به اين سو روش هاي گوناگوني را براي طراحي آثار نمايشي خود به كار گرفته و مي گيرند.
لي سيمونسن می گوید : ((آپيا با نگاهي به صحنه هاي اطراف خود ديد كه نقاش صحنه هم عصرش فقطتصوير اصلي را قطعه قطعه كرده و قطعات فراوانش را دور صحنه چيده و انتظار دارد كه بازيگر به بهترين نحوي كه مي تواند از ميان اين اشكال راه خود را پيدا كند))
مقدمه :
آپیا اولین کسی بود که درباره ی نورپردازی صحنه، براساس امکانات نورهای متحرک روی دکورهایی ساده، غیر قابل نمایش و رنگهای خنثی، نظریه ای کامل تدوین کرد، همچنان که لی سایمونسن در کتاب صحنه یعنی دکور می گوید (( صد و بیست صفحه ی اول کتاب آپیا، چیزی جز متنی درباره صنایع صحنه ای نیست.)) آپیا نخستین کسی بود که لزوم دیداری کردن حال و فضای نمایشنامه؛ اهمیت تذکاری که در مخیله ی تماشاگر تکامل می یابد، تاثیر کار بازیگری که در فضای گسترده ی کم نور یا نور موضعی، بلکه استفاده از منظر نورپردازی شده را نیز پیش بینی کرد، هرگز به فکر کریگ هم نرسیده بود.
نور برای آپیا یک نقاشی کننده ی عالی صحنه بود؛ نور به تنهایی تعریف و افشا می کرد. کیفیت واقعی پاسخ احساس ما، چنانکه امروز می دانیم، با میزان و کیفیت نوری که در صحنه به کار می رود، می تواند حاصل شود. آپیا این نکته را به توسط صحنه ای از اپرای رومیو و جولیت نشان داد که دو عاشق در مجلس رقص کاپولت ها با هم دیدار می کنند. طراح بر اهمیت این لحظه فقط با ضعیف کردن تمام نورهای صحنه و متمرکز کردن روی دو عاشق تاکید می کند، عینا همان کاری که موسیقی انجام می دهد. در اجرای تریستان وایزولد اثر واگنر، که آپیا برای اپراخانه ی اسکالا در میلان طراحی کرده بود نیز، به جای آنکه پرده دوم (صحنه باغ به شب هنگام) را در نور ملایم مهتاب برگذار کند، چون می خواست جانهای روشن عشاق را بنمایاند، صحنه را غرق در نوری گرم و تا حدی غیر منطقی کرد، گویی شب گرچه عشاق را در محاصره گرفته است اما بر ایشان وجود ندارد. از نظر آپیا، نور نه تنها آنچه را که در صحنه اتفاق می افتاد روشن می کرد، بلکه حالتهای احساسی یک صحنه را نیز لحظه به لحظه به نمایش در می آورد. این کار مستلزم نور پردازی استادانه ای است که با نمایشنامه تناسبی درست داشته باشد، همچنانکه موسیقی در اپرا این نقش را دارد. البته این مسئله امروز یک کار بدیهی است اما در سال 1897 فوق العاده جنبه ی تجربی داشت.
اصول طراحی نور:
نقش نورپردازی در یک پروژه تئاتری چیست؟
این نقش معمولا عبارت است از:
• به تماشاگر اجازه میدهد که اشیا و حرکات روی صحنه را ببیند.
• ایجاد تمرکزِ مشخص: توجهِ خاص تماشاگر را به مکان یا اتفاق مشخصی جلب کردن یا فردی را در میان گروهی از بازیگران مشخص کردن. لازمه این امر استفاده از نورپردازی انتخاب شده است؛ کنترل اینکه چه چیز در سایه دیده نشود و یا چه چیز در زیر نور دیده شود.
• خلق حال و هوای خاص و تحریک واکنشهای احساسی تماشاگر.
• برجستهنمایی: آشکار کردن شکل و فرم اشیاء. در مورد تئاتر این مسئله یعنی بعد دادن به بازیگران و کمک به تفکیک آنها از پس زمینه و دکور نمایش.
• مشخص کردن شرایط مختلف مانند زمان روز، فصل، موقعیت مکانی و غیره.
• ایجاد کنتراست: تفاوت میان سایه/روشن.
این نقشها با استفاده از فاکتورهای متغیر و قابل کنترل نورپردازی ایفا میشوند:
انتخاب لامپها و پروژکتورها:
منابع مختلفِ نوری برای استفاده در هنر نورپردازی وجود دارد. آنچه در پایین میآید انواع معمول این منابع است:
نور موضعی: نور موضعی یکی از انواع منابع نوری است که شما به عنوان نورپرداز کنترل زیادی روی آن دارید. میتوانید لبههای مشخص یا محو از پرتوهای نوری ایجاد کنید. این نور محدوده مشخصی را روشن میکند و میتوانید مکانهایی را که نمیخواهید دیده شود از شعاع نوری آن حذف کنید. از این منبع نوری برای نورپردازی نقطهای استفاده میشود. این پروژکتورها در توانهای مختلف از 650W تا 12KW موجودند.
پروژکتورهای عمومی دارای لنز Fresnel: بر خلاف نورهای موضعی این پروژکتورها لبههای محوی از پرتوهای نوری ایجاد میکنند. اینها معمولا برای ایجاد نور عمومی استفاده میشوند؛ با گذاشتن چند پروژکتور Fresnel در یک خط، میتوانید فضای بزرگی را به طور یکنواخت روشن کنید. این پروژکتورها دارای شیدرهایی (Shader) هستند که به وسیله آنها میتوانید لبههای نوری و شعاع نوری آنها را کنترل کنید. این پروژکتورها نیز در توانهای مختلف از 650W تا 2KW موجودند.
نورهای متعادل (Par Lamps): این پروژکتورها دامنه نوری زیادی دارند و فضای بزرگی را روشن میکنند ولی شما کنترل زیادی روی لبهها و شعاع نوری آنها ندارید. این نورها بر حسب میزان شعاع نوری به چهار نوع تقسیم میشوند: خیلی باریک، باریک، متوسط و عریض.
پروژکتورهای استخری: این پروژکتورها دامنه بسیار وسیعی دارند. از آنها معمولا برای نورپردازی پردههای عریض استفاده میشود. این پروژکتورها نیز در توانهای مختلف از 100W تا 2000W موجودند.
مکان قرار گرفتن نورها:
نور از جلو: این نوع از نورپردازی معمولا برای روشن کردن چهره بازیگران کاربرد دارد. پروژکتورها در این شکل از نورپردازی میتوانند در زاویه مستقیم و یا 45 درجه با بازیگر قرار گیرند. برای برجستهسازی بازیگر در یک مکان خاص میتوانید از این شکل نورپردازی با استفاده از دو پروژکتور (یکی از سمت چپ و دیگری از راست) کمک بگیرید.
نور از پشت: همانطور که از نام آن مشخص است، این نورها از پشت بازیگر تابیده میشود و برای برجستهسازیِ بازیگر و تفکیک او از دکور و یا فضای پشت سر او به کار میرود. این نور در زاویه 45 درجه و در سه رخ بازیگر در پشت قرار میگیرند.
نور از کنار: این نور از کنارههای بازیگر به او میتابد، از بالا یا پایین. این نوع نورپردازی معمولا در طراحی حرکات موزون بکار میرود ولی برای نورپردازی چهره مناسب نیست. با ترکیب این شکل از نورپردازی با نور از جلو میتوانید سایههای بسیار زیبایی ایجاد کنید و تقابل یا کنتراست در صحنه ایجاد کنید.
نور از پایین(Foot Lighting): باز هم همانطور که از نام آن مشخص است در این حالت پروژکتورها در کف صحنه و روی زمین قرار میگیرند. این شکل از نورپردازی برای مشخص کردن حالت ترس و وحشت و یا نورپردازی کاراکترهای منفی و شیطانی کاربرد دارد. همچنین برای مشخص کردن فضای خاصِ مخصوص یک کاراکتر نیز به کار میرود؛ به عنوان مثال وقتی که یک جاسوس به طور مستقیم با تماشاگران صحبت میکند.
نور از بالا(Top Lighting): نورپردازی دقیقا از بالای سر بازیگر. این شکل از نورپردازی برای جداسازی و یا مشخص کردن فضای خاص بکار میرود. همچنین این شکل از پرداخت نوری سایههای زیبایی روی چهره و بدن بازیگر ایجاد میکند.
رنگ:
رنگ در نورپردازی به دو شیوه ایجاد میشود: استفاده از فیلترها و یا تغییر شدت نور منابع نوری.
برخی از رنگهایی که معمولا برای بیان احساسات و یا حالات خاص بکار میروند عبارتند از:
• روز: در تئاتر معمولا با رنگ کهربایی مشخص میشود.
• شب: معمولا با استفاده از آبی پررنگ نشان داده میشود.
• حالت ترس: با استفاده از نور قرمز
یا در مورد انواع احساسات:
• سرزندگی: رنگهای روشن و درخشان
• غم: رنگهای تیره
حرارت رنگ:
حرارت رنگ به معنی رنگی است که از پروژکتور مشخصی میتابد؛ به عنوان مثال گداختگی یا درخشندگی نور. این امر معمولا با تغییر شدت جریان در پروژکتور به دست میآید.
شدت جریان:
شدت جریان نور نیز میتواند ایجاد کنتراست و حالات مختلف کند. به عنوان مثال:
• نور درخشان: خوشحالی
• نور تیره: فضای مرموز
همچنین با استفاده از تغییر در شدت جریان نوری، میتوان تمرکز تماشاگر را هدایت کرد.
دکور پرده ای Draperty set
اگر به شما پیشنهاد طراحی یک فضای داخلی را بکنند و برای این کار غیر از پارچه، ماده ای در اختیار نداشته باشید، احتمالا ناامید می شوید و خیال طراحی چنین کاری را از سرتان بیرون می کنید. در حالی که باید بدانید با کمی ابتکار و خلاقیت، صرفا با مقداری پارچه می توان به فضاهای داخلی بسیار زیبایی دست یافت. در این موارد می توانید پارچه های پرده ای چین بدهید و از آنها به جای دیواره های دکور استفاده کنید. البته این امر به عرض پارچه ی مصرفی بستگی زیادی دارد.
برای این کار پارچه های پرده ای عرض 3 الی 5 متر مناسب تر است. آنها را می توانید به طور صاف یا چین دار آویزان کنید. در این حالت چین دار، پارچه بیشتری مصرف می شود، زیرا مقدار زیادی از پارچه صرف تورفتگی و برآمدگی چین ها می شود. در نتیجه ممکن است فرضا پرده ای با عرض 3 متر، تنها بتواند محدوده ای را به عرض 2 متر بپوشاند، زیرا حدود 1 متر از آن صرف چین خوردگی می شود. در این حالت می گویند عرض پارچه حدود 65% و چین ها در حدود 35% از پهنای پرده را گرفته است.
اندازه مطلوب چین یک پرده، 50% است. یعنی اگر بخواهیم محدوده ای به عرض 1 متر را بپوشانیم، باید 50 سانتیمتر هم برای چین در نظر بگیریم که در مجموع 5/1 متر پارچه می شود. اگر از مقدار کمتری استفاده کنیم، کم چین و بد نما به نظر می آید. گاهی ممکن است به خاطر القای فضاهای اشرافی از چین های بزرگ استفاده شود و یا برعکس؛
متاسفانه پرده های صحنه در بیشتر تئاترها، به صورت ثابت و بدون شکاف دوخته و چین داده است. در تئاترها دست طراح برای آرایش دلخواه چندان باز نیست. تنها با کمی باز و بسته کردن پرده ها میتوان به چین های دلخواه تا حدی نزدیک شد. اما قاعدتا حاصل کار هرگز منطبق با نتیجه مطلوب و مورد نظر طراح نخواهد بود.
عرض پرده ها در سالن های نمایش، بسیار زیاد است. در انتهای صحنه ی برخی از تماشاخانه ها فقط دو قطعه (در هر طرف صحنه یک قطعه) از این پرده ها وجود دارد. در این وضعیت ورود بازیگر فقط می تواند از گوشه ها و یا وسط انتهای صحنه صورت بگیرد؛ در حالی که در واقعیت معمولا درهای هیچ اتاقی در گوشه های آن قرار ندارد.
در چنین حالتی هر تلاشی برای رسیدن به واقع گرایی بی اثر می ماند. در سالن هایی که دارای پرده های عریض است و تمام قسمت های پشت و کناری آنها پوشیده می شود، قسمت انتهای صحنه را چهار قطعه و طرفین صحنه را سه پرده دربر می گیرد. در این حالت می توان در صحنه هفت مکان برای در و پنجره و بخاری دیواری در نظر گرفت. البته کمتر می شود که در یک صحنه به این تعداد در و پنجره نیاز باشد، ولی در هر حال مزیت داشتن حق انتخاب در مکان های مختلف صحنه، حسن بسیار بزرگی است.
دکور پرده ای را با وسایل کامل می کنند. بخاری دیواری را بسادگی می توان در جلوی پرده جاسازی کرد. برای صحنه های شب، پنجره را می شود شبیه به یک قاب تابلوی نقاشی ساخت و از جایگاه خود آویزان کرد. برای صحنه های روز می توان پنجره ها را حذف، و وانمود کرد که آنها در دیواره های حذف شده ی دکور قرار دارند. ولی اگر بخواهیم از پنجره در صحنه های روز استفاده کنیم، ضمن اینکه بایستی از پشت آن نور بدهیم، ساخت آن باید بسیار ماهرانه صورت بگیرد. به منظور جلوگیری از آشکار شدن تمهید به کار گرفته شده در پنجره های روز یا شب، روی آنها بایستی با پرده ی تور بپوشانیم.
نتیجه کار در پرده های سبک و لطیف رضایت بخش تر از پرده های زمخت سنگین است. رنگمایه های روشن خصوصا آبی- خاکستری روشن برای آنها بسیار مناسب است. آبی – خاکستری روشن از خاکستری روشن، زنده تر و حتی بر سبز روشن نیز که یکنواخت و خسته کننده است، برتری دارد. در این حال برای خطوط تزئینی روی پرده، استفاده از آبی لاجوردی نتیجه ی مطلوبی دارد.
در پرده هایی که از رنگهای مذکور استفاده شده باشد، سه انتخاب ممکن وجود دارد. شما می توانید در بیشتر فضاها از حالت معمولی آنها استفاده کنید. در برخی از صحنه ها میتوانید نور را افزایش بدهید و بر رنگ آبی فضا بیافزائید و یا بر عکس برای صحنه های شب می توان با کاستن از نور، پرده ها را در تیرگی نگاه داشت و سیاه کرد. هر چند رنگ سیاه چندان مناسب آسمان نیست و بهتر است به غیر از مواردی خاص، کمتر از آن استفاده شود.
دکور نمادین Symbolic Set
نوع دیگری از پرده های صحنه که به طور سرتاسری و در ابعاد بزرگ، زمینه و اطراف صحنه را می پوشاند. اگر پرده ی سرتاسری زمینه ی صحنه Sky Cyclorama به قدر کافی بلند باشد، بالای دیوارهای صحنه را نیز می پو شاند. در این صورت دیگر نیاز به پرده های فوقانی Sky Bordevs نخواهد بود. ( پرده های فوقانی بالای صحنه برای پوشاندن قسمت های بالای دکور و تجهیزات صحنه به کار می رود.)
از پرده سرتاسری زمینه ی صحنه علاوه بر اینکه به جای آسماندر صحنه های خارجی استفاده می شود، در دکورهای نمادین نیز به عنوان زمینه ی عمومی صحنه به کار می رود.
قطعات دکوری Set Pieces : در این نوع به غیر از لبه های پایینی پرده ( محل برخورد پرده با کف صحنه) که باید پوشانده شود، تمام طراحی صحنه تنها از یک قطعه کوچک و ساده تشکیل می شود. یک لته ی کوچک مسطح که در جایی از فضای صحنه ثابت نگه داشته شده است.
بیشتر سالن های تئاتر فاقد پرده ی سرتاسری زمینه صحنه است. در صحنه هایی که واقع گرایی زیادی طلب نمی کند، می توان بدون اینکه امتیاز زیادی از دست داد، یک پرده چین دار را جانشین پرده ی سرتاسری زمینه کرد.
دکور مختصر Partial Set : تصویر زیر نمونه ای موفق از دکور تکه ای یا مختصر است. در این طرح هر چند سه بعدی و واقعی جلوه می کند، به جهت فقدان در ورودی و نیز باز بودن جلوی آن، نمی تواند به عنوان یک مکان واقعی مورد قبول واقع شود. در صحنه های شب می توان به جای پرده سرتاسری زمینه، از پرده ی چین دار آبی رنگ نیز استفاده کرد. این عمل حتی برای صحنه های خارجی واقع گرا هم می تواند موفقیت آمیز باشد.
این مکان، دارای دکوری است مابین دو شیوه ی واقع گرا و غیر واقع گرا.کلیسا در یک دید کلی و خصوصا در نگاه اول صد درصد واقع گرایانه به نظر می رسد. مثلا برای ورود و خروج بازیگران از یک در واقعی استفاده شده است، در حالی که، برای این منظور می بایستی بازیگران از یک دیوار فرضی عبور کنند. اما با این وجود می بینیم که کلیسا فاقد سقف است و بازیگران به هنگام حرکت در صحنه در فواصل پرده ها و دکور دیده می شوند. اصولا عده ی کمی پیدا می شوند که مثلا درباره ی معماری کلیساهای اسپانیا یا زره های یونانی اطلاعات وسیعی داشته باشند. ما در این موارد با مطالعه در کتابهای جغرافی، تاریخ، هنر و معماری، می توانیم اطلاعات مورد نیاز خود را به دست آوریم.
دکور واحد Unit Set : برای نمایشنامه هایی مانند آثار شکسپیر که صحنه های گوناگون و زیادی دارد، عموما دکوری متشکل از چند اختلاف سطح طراحی می شود که بتوان از آن برای تمام صحنه های نمایش استفاده کرد. در این نوع صحنه آرایی برای صحنه های کوتاهی که حداکثر دو یا سه بازیگر دارد، قسمتی از صحنه را نور می دهند و در صحنه هایی که تعداد بازیگران افزایش می یابد تمام صحنه را به کار می گیرند.
نور یک دکور واحد را در طول نمایش تغییر می دهند ولی خود دکور، همیشه ثابت می ماند. فقط برای رفع نیاز هر صحنه، وسایل صحنه را جا به جا یا تغییر می دهند. طراحی این صحنه ها، ارتباط بسیار نزدیکی با کارگردانی نمایش دارد. در غیر این صورت ممکن است مثلا ما در قسمتی از صحنه، سکوی بلندی را تدارک ببینیم، در حالی که شاید کارگردان در آنجا نیاز به یک سکوی کوتاه داشته باشد.
دکور درگاهی Portal Set : نوع دیگری از دکورهای نمادین است که مانند دکور واحد برای نمایش های پر صحنه به کار می رود. عنصر اصلی این دکور ورودیه هایی است که در کنار قاب های ثابت صحنه قرار دارد. هنگامی که به جهت تعویض دکور اصلی، پرده های حائل بین صحنه و ورودیه ها بسته می شود، جلوی صحنه عمق بیشتری پیدا می کند، و در آنجا می توان برخی از صحنه های کوچک را اجرا کرد.
دکور واقع نما
احساسی که این دکور در بیننده ایجاد می کند کاملا متفاوت از دکورهای قبلی است. هنگامی که ما به یک اتاق واقعی نگاه می کنیم، بینایی ما حد و مرز مشخصی ندارد. بینایی در یک نقطه یا قسمتی مشخص از اجسام قطع نمی شود، بلکه به طور آرام و نا محسوس همان طور که از مرکز نگاه به اطراف می رود، از مقدار آن کاسته می شود. صحنه آرایی واقع نما نیز سعی می کند بر بیننده چنین احساسی القا کند. در این شیوه به مرکز دکور نور می دهند و در طرفین صحنه، به آرامی از میزان نور می کاهند. در این حالت تماشاگر در روی صحنه، با حرکت نوری مواجه می شود و فکر نمی کند که در یک سالن تئاتر نشسته و چشم های او را قاب های یک صحنه نمایش احاطه کرده است. علاوه بر محو تدریجی نور، اطراف دکور را در طرفین صحنه، با لته یا پرده های سیاه (یا آبی سیر) می پوشانند تا حرکت بازیگر قبل و بعد از خروج از صحنه از دید تماشاگران پنهان بماند.
هدف اساسی این شیوه، نزدیکی بیشتر به واقعیت است. در این نوع دکور بازیگران مانند مردم واقعی رفتار می کنند و هیچ چیز نبایستی تقلبی، کاذب و غیر واقعی به نظر برسد.
پرده های نقاشی، لته های کناری، تکه های فوقانی
نمایش های موزیکال عموما صحنه های زیاد و متنوعی دارند. در اغلب موارد تنها راه ممکن برای طراحی این نمایش ها، استفاده از یک پرده وسیع نقاشی در انتهای صحنه و پوشاندن فضاهای کناری صحنه با لته های کناری است. در این نوع دکور به منظور پنهان نمودن خط غیر واقعی ای که از محل برخورد پرده ی نقاشی با کف صحنه به وجود می آید، از لته های عریض و کوتاه استفاده می شود. به لته های کناری و لته های کوتاه، قطعات پوششی می گویند.
معمولا این قطعات مسطح است. پرده ی نقاشی زمینه و لته های فوقانی از بالای صحنه آویخته می شود و لته های کوتاه و کناری با گونیای چوبی ایستاده می شوند.
صحنه های خارجی Exteriors
عموما صحنه های خارجی برای شب متقاعد کننده است، ولی برای روز به ندرت موفقیت آمیز از کار می آید. زیرا بیشتر آنها در پس زمینه ی دکور دچار مشکل هستند. مگر اینکه طراح از پرده ی سرتاسری نمای آسمان در انتهای صحنه استفاده کند و با لته های فوقانی و کناری، قسمت های اضافی و مزاحم را بپوشاند.
بیشتر اوقات در صحنه های خارجی از لته های فوقانی برای نشان دادن شاخ و برگ درختان استفاده می شود. قسمت های بالای این لته ها بخش های اضافی بالای صحنه را پنهان می کند.
معمولا لته های فوقانی حرفه ای را در شکل های مختلف و ماهرانه ای طراحی می کنند. اسکلت این لته ها را با تورهای سوراخ درشت و محکم، می پوشانند. میزان ارتفاع لته های فوقانی از کف باید به قدری باشد که قسمت های دلخواه را از دید تماشاگران پنهان کند. گاهی اوقات به غلط، لته ی فوقانی را به اندازه ای پائین می آورند که به شدت چشم تماشاگر را جلب می کند و غیر واقعی بودن آن را عیان می سازد.
لته های فوقانی به راحتی و با هزینه ای بسیار کم ساخته می شود و چنانچه بیش از اندازه پایین آویخته نشود، توجه زیادی جلب نمی کند. این نوع لته های فوقانی ساده به راحتی می تواند دارای همان اثری باشد که لته های فوقانی حرفه ای دارد. گرچه لته های فوقانی را در فضاهای خارجی چندان نمی توان گسترش داد، در مورد لته های کناری تا حد زیادی امکان پذیر است.
برای پوشاندن طرفین صحنه تا آنجا که می شود باید از لته هایی به شدت واقع نما استفاده کرد. برای مثال صحنه حیاط بیرونی یک خانه ی روستایی را در نظر بگیرید. قاعدتا یک طرف صحنه با خانه پوشانده می شود. ولی طرف دیگر چه؟ می دانیم که لته های کناری چوبی واقع نمایی کمی دارد. حتی اگر آنها لته های صافی نبودند، باز هم تمام دیوارهای یک حیاط روستایی نمی تواند از درختان به هم فشرده تشکیل دهد. شما می توانید با گذاشتن خانه در یک طرف و مکانی مانند اصطبل، انبار یا طویله در طرف دیگر، این مشکل را حل کنید. اگر انبار را در زاویه ی درستی قرار بدهید، تمام قسمت های مورد نظر را می پوشاند و اثری که می گذارد نیز بسیار بهتر از لته های کناری چوبی است.
صحنه های داخلی Interiors
اکثر صحنه های داخلی را در قالب دکورهای جعبه ای Box Sets طراحی می کنند. وقتی که به این نوع دکورها نگاه می کنیم، از آنجایی که با یک جعبه ی پارچه ای مواجه می شویم، دلیل این نامگذاری را در می یابیم که شباهت چندانی نیز به جعبه ندارد، از دکور های جعبه ای محسوب می شود.
به سختی می توان یک دکور طراحی کرد که تماشاگران مستقر در صندلی های منتهی الیه سمت های چپ و راست ردیف های جلوی سالن، بتوانند تمام آن را مشاهده کنند. حتی اگر صحنه ای مانند این تصویر داشته باشیم، بازهم نقاط کوری در گوشه هایی از پشت و انتهای دکور خواهیم داشت که از چشم عده ای از تماشاگران پوشیده می ماند. دکورهای مورب، خطوط دید بهتری دارند. اما در آنها نیز به سختی می توان از ایجاد نقطه ی کور در صحنه جلوگیری کرد.
باید سعی کنیم نقاط کور را با اشیایی مانند میز و کتابخانه پر کنیم. هیچگاه در این نقاط صندلی قرار ندهیم. در پر کردن نقاط کور، یک نکته را همیشه به یاد داشته باشیم؛ زیبایی کل دکور را فدای چند تماشاگر معدود نکنیم. کارگردان در هدایت حرکت بازیگران نباید هیچگاه یکی از شخصیت های اصلی را در جلوی پنجره قرار دهد. البته برای شخصیت های فرعی و نیز شخصیت های اصلی در مواقعی که نقش مهمی بر عهده ندارند، قابل استفاده است. ضمنا در این صحنه ی خاص، اگر بازیگر به هنگام صحبت کردن در کنار پنجره و یا حتی در کنار بخاری دیواری نشسته باشد، بایستی خود را تا لبه ی اختلاف سطح عقب بکشد. کلا در صحنه های داخلی، کمتر مشکل نقطه دید وجود دارد؛ مگر اینکه سالن نمایش، بالکن دار باشد.
نتیجه گیری :
نکته بسیار مهم که باید به آن توجه کرد این است که فرایند طراحی نور، یک پروسه خلاقه است؛ هیچ کار غلط و یا درستی وجود ندارد. شما باید از قوانین مشخصی تبعیت کنید ولی کار غلط یا درست معنایی در این هنر ندارد.
نورپردازی مانند نقاشی کردن در صحنه است. نورها رنگها هستند و صحنه بوم نقاشی شما. از تجربه نترسید.
انواع مختلف طراحی صحنه در چند قالب کلی تقسیم شده است. این تقسیمات براساس نمونه هایی است که تاکنون بر صحنه انجام گرفته؛ ولی هیچگونه محدودیت و قانون مطلقی در این مورد وجود ندارد. طراحی صحنه نیز مانند سایر هنرها تحول می پذیرد و با گذشت زمان پذیرای شکل های جدید است. البته یک نوآموز بهتر است برای شروع از قالب های شناخته شده استفاده کندو در این صورت می توند امیدوار باشد که سریع تر به یک نتیجه مطمئن می رسد.