سریال سلمان فارسی

 

 

سریال «سلمان فارسی» از چه زاویه‌ای به امیرالمؤمنین می‌پردازد؟/ نبردهای امام علی(ع) به تصویر کشیده می‌شود

 

 

سریال سلمان فارسی به کارگردانی «داوود میرباقری» در حالی ساخته می‌شود که بخش‌هایی از آن به زندگی حضرت علی(ع) نیز اختصاص دارد.

سریال «سلمان فارسی» از چه زاویه‌ای به امیرالمؤمنین می‌پردازد؟/ نبردهای امام علی(ع) به تصویر کشیده می‌شود

    خبرگزاری فارس- مریم فیروزفر: در تاریخ روایات مختلفی درباره زندگی سلمان فارسی آمده است که هیچکدام از آنها دقیق نیست. بعضی می‌گویند پدر و مادرش مزدکی بوده اند. برخی هم اعتقاد دارند که زرتشتی بوده‌اند. اما به‌ هر حال هرکدام از آنها که بوده، در جوانی خرافه‌پرستی را پس می‌زند. از شمایل هایی که مزدکی‌ها از سقف و دیوار آویزان می‌کردند، زده شده بود و نمی‌توانست آنها را بپذیرد. روزی کاملا اتفاقی به یک کلیسا برمی‌خورد. می‌بیند آنجا حرف های حسابی‌تر می زنند. پس در ادامه مسیحی می‌شود. یک مسیحی سفت و سخت که البته بعدا در انجیل به ابهاماتی برمی خورد. وقتی از کشیش سوال می کند، او پاسخ ی دهد که من فقط کشیشم و مفسر نیستم. سوالات تو را هم نمی توانم جواب بدهم. 

     

    **سرگشتگی سلمان به دنبال دین

    پدر سلمان به روایت تاریخ متمول و صاحب مقام بوده و می‌توانسته زندگی آرام و مرفهی برای سلمان فراهم کند اما او همه اینها را کنار گذاشته و قدم در راهی پر خطر می گذارد. سلمان با دین مسیحیت وارد شام می شود و پس از استقبال کلیسا به جمع روحانیان وارد شده و در مدت بسیار کوتاهی به مفسری بزرگ تبدیل می شود. اما باز هم به دلیل اینکه نمی تواند پاسخ سوالات خود را در  انجیل بیابد، از  سوی کلیسا خلع لباس می شود.

    بعد از آن به فرقه مسیحی دیرانی پناه می برد و ریاضت های سختی به خود می دهد.

     

    آنجا هم به بزرگان دیر می پیوندد و دین را تدریس می کند. اما در همان زمان زمزمه هایی از یک دین جدید می شنود. پرس و جو می کند و به اسلام می رسد. آنجا احساس می کند به همه چیزهایی رسیده که دنبالشان بود و بوی حقیقت می دادند. این بار آواره اسلام می شود و تصمیم می گیرد به مکه رفته و با حضرت رسول(ص) ملاقات کند...

    **قصه سلمان کجا به پایان می رسد؟

    حالا داوود میرباقری قصه این سرگشتگی را تصویر کرده است.سالها از عمر خود را برای فیلمنامه سریال «سلمان فارسی» صرف کرده است. اما قصه سلمان همین جا به پایان نمی رسد.

    کاروان‌سالاری که قول داده بود سلمان را به مکه ببرد، سر دوراهی مکه و یثرب، او را به‌عنوان برده به یک جهود می‌فروشد و داغ بردگی می‌خورد. سلمان به اسم برده دست‌به‌دست می‌چرخد و چند صاحب نیز پیدا می‌کند. آن زمان حضرت رسول(ص) به مدینه هجرت کرده و اتفاقی با سلمان روبرو می شود. صاحب سلمان وقتی متوجه می شود که پیامبر به سلمان علاقه دارد، یک نخلستان و مقدار زیادی طلا به عنوان قیمت بر او می نهد. که پیامبر قبول می کنند. حضرت رسول(ص) به حضرت علی(ع) می فرمایند که کار فراهم کردن نخلستان را آغاز کنند و ایشان هم دست به کار می شوند.

    **پیوند بین حضرت علی(ع) و سلمان کجا شکل می گیرد؟

    الفت میان حضرت علی(ع) و سلمان همان‌جا شکل می‌گیرد. ظهرها که هوا گرم می‌شد، چند ساعتی می‌خوابیدند و هوا که خنک تر می شد، یک روز حضرت علی(ع) با صورت‌ خاک‌آلود خدمت پیامبر می روند، حضرت رسول(ص) همان جا به امیرالمؤمنین می فرمایند ابوتراب شده ای و همان جا حضرت علی(ع) ملقب به ابوتراب می شوند.

     

    **جایگاه امیرالمؤمنین در سریال سلمان کجاست؟

    حالا که چنین قرابتی میان سلمان فارسی و حضرت علی(ع) وجود دارد، برای علاقه مندانی که منتظرند سریال میرباقری را ببینند، علی رغم اینکه میرباقری قبلا سریال امام علی(ع) را ساخته، این سوال پیش می آید که جایگاه امیرالمؤمنین در سریال سلمان فارسی کجاست؟ در تاریخ آمده است که او پس از رسیدن به پیامبر(ص) و تشرف به دین مبین اسلام، همواره در کنار پیامبر بوده است و سالهای سال علم خود را صرف دین کرده است. همچنین گفته می شود او عمری طولانی داشته و در برخی منابع تاریخی آمده است عمر ایشان بالای 250 سال بوده است.

     

    در این شرایط باید دید داوود میرباقری قصه زندگی سلمان را از کجا آغاز می کند، به کجا می برد و در چه مقطعی به پایان می رساند. اما از هرکجای زندگی این یار و یاور پیامبر که بخواهد عبور کند، قطعا گوشه هایی  به زندگی حضرت علی (ع) نیز خواهد زد. هرچند که او پیش از این در سریال جاودان امام علی(ع) گوشه هایی از زندگی این حضرت را روایت کرده است.

     

    **ارائه تصویری از میانسالی حضرت علی(ع)

    این موضوع را با «امرالله احمدجو» مطرح کردیم. احمدجو که خود نویسنده و کارگردان قدری است و خاطره سریال های روزی و روزگاری و تفنگ سرپر او از خاطره ها پاک نخواهد شد، در نگارش فیلمنامه سلمان، میرباقری را همراهی کرده است و با جزئیات این اثر که معتقد است داوود میرباقری عاشقانه آن را نوشته، همراهی کرده است.

    او در پاسخ به این سوال که حضرت علی(ع) چه جایگاهی در سریال سلمان فارسی دارد، گفت: قطعا ایشان نقش و جایگاه زیادی را به خود اختصاص داده است. آشنایی ایشان با سلمان از مدینه آغاز می شود که بعد از هجرت است. در آن مقطع سلمان پا به سن است و جوان نیست، حضرت علی (ع) هم میانسال هستند.

     

    **ماندگاری رفاقت تا شهادت

    وی ادامه داد: این دو بزرگوار آنجا همدیگر را می بینند و دلبسته هم می شوند. با هم هستند و این موانست تا شهادت حضرت علی(ع) ادامه پیدا می کند. سلمان خیلی بعد از حضرت علی(ع) و خلفا رحلت می کند. اخبار درباره او می گوید که بالای 150 سال عمر کرده است. البته منبع مشخصی در این باره وجود ندارد و برخی هم این موضوع را افسانه ای می دانند.

    احمدجو ادامه داد: البته بیشتر و عمده سریال تصویرگر همنشینی سلمان با پیغمبر است و در نهایت این تصمیم آقای میرباقری است که پایان را کجا بگذارد.

     

    **حضرت علی(ع) چگونه در سریال تصویر می شوند؟

    وی در پاسخ به این سوال که آیا مخاطب حضرت علی(ع) را در سریال سلمان فارسی خواهد دید یا خیر؟ پاسخ داد: اگر خاطرتان باشد، حضرت علی(ع) در سریالی که داوود میرباقری ساخت، مینی مال بود. میرباقری خودش تجربه درست و حسابی در این زمینه دارد و مثل سریال امام علی(ع). فرض کنیم مثلا اگر پیامبر(ص) دیالوگی دارند، طوری که دیده نشدن چهره ایشان توی ذوق‌زننده هم نباشد، نقل‌قول می‌شود.به همان شیوه ای که معمول است، چهره را نشان نمی دهند و همان طور برگزار خواهد شد.

     

    احمدجو همچنین در پاسخ به این سوال که بخشی از قرابت سلمان فارسی با حضرت علی(ع) به جنگ ها و نبردهای ایشان هم برمی گردد، آیا ما شاهد نبردهای ایشان هم در سریال سلمان خواهیم بود؟ پاسخ داد: تمام جنگ های مدینه در سریال وجود دارد.

    **روایت جنگ خندق

    او ادامه داد: اوج این نبردها هم جنگ خندق (احزاب) است که سلمان راهنمایی کرده و با پیشنهاد او دور تا دور مدینه را خندق می کنند و آب می اندازند و این بار که ابوسفیان و دارو دسته اش خیلی مجهز می آیند، پراکنده می شوند و گورشان را گم می کنند. این بخش جنگ تن به تن حضرت علی(ع) را با عمرو بن عبدود دارد که خیلی معروف است و آن به تصویر می کشد.

    وی در پایان تاکید کرد: حضرت علی(ع) را به هر شکلی به سراغش بروید پر از معرفت و حکمت است. حضرت علی(ع) فقط متعلق به اسلام نیست و متعلق به بشریت است. در آینده سریالی خواهیم دید که پر از شخصیت است و همه جذاب. داوود همه ذوقش را روی کاغذ ریخته و هم فیلمنامه و هم اجرا فوق العاده دیدنی خواهد بود.

     

    **شخصیت های برجسته سریال «سلمان فارسی»

    داستان سریال سلمان فارسی از تولد تا ماجرای فتح ایران است. پیش بینی شده این سریال در ۴۰ قسمت ساخته شود البته شاید به واسطه پیچیدگی‌های داستانی، قسمت‌های سریال افزایش پیدا کند.

    نگارش سریال تمام شده است و علیرضا شجاع نوری بازیگر نقش اصلی سریال سلمان فارسی است. محمدرضا هدایتی در این سریال نقش یک تاجر هندی را ایفا می کند. فرهاد اصلانی هم که همیشه پای ثابت کارهای میرباقری است، در این اثر نقش یک تاجر را ایفا می کند. علی دهکردی هم از جمله دیگر بازیگران این سریال است. آخرین بازی زنده یاد چنگیز جلیلوند دوبلور پیشکوست نیز در این سریال رقم خورد.

    **از دوخت 12 هزار دست لباس تا ساخت دکورهای بیزانس

    برای تولید این سریال حدود ۱۲ هزار دست لباس طراحی و تولید شده است. با توجه به تاریخی بودن سریال از طراحی خاص صحنه، ابزارآلات و لباس‌ها برای نشان دادن اصالت تاریخی اثر استفاده شده است. لوکیشن‌های تیسفون، جی و حجاز در قالب ۳۰ کارگاه دکورسازی از طراحی کشتی گرفته تا تمامی ظرافت‌های هنری دوران ساسانی، بیزانس و پیامبر اسلام (ص) ساخته می‌شوند.

     

    **ساخت کشتی هایی که یکی از آنها غرق می شود!

    تا اواخر سال ۹۹، گروه مشغول تصویربرداری سکانس‌های مربوط به دریایی‌ها بودند و برای این منظور ۲ کشتی ساخته شد که سکانس های کشتی اول تصویربرداری شد و کشتی دوم هم به دلیل آنکه در ادامه غرق می شود، نیاز به طراحی ویژه‌ای دارد. پس از آن بنا بود گروه به شهرک سینمایی نور برگردند و با مجموعه‌ای از سکانس های پراکنده در سمنان سال ۹۹ را به اتمام برسانند. 

     

     

    کاروان عظیم سریال سلمان فارسی به جلفا رسید

     

     

     

    کاروان عظیم سریال سلمان فارسی به جلفا رسید

     


    فیلم برداری فصل جدید سریال «سلمان فارسی» محصول جدید مرکز سیمافیلم به کارگردانی سیدداوود میرباقری و تهیه‌کنندگی حسین طاهری در جلفا آغاز می‌شود.

     

     

    کاروان عظیم سریال «سلمان فارسی» به جلفا رسید/ نخستین تصاویر از بازی داریوش فرهنگ

    •  
    • به گزارش خبرگزاری فارس، با پایان فیلم‌برداری بخش خرابه‌های هلنی و دریایی‌ها در شاهرود، فیلم‌برداری بخش عَموریه در جلفا آغاز خواهد شد.

      در زمانی که فیلم‌برداری سریال در شاهرود جریان داشت، آماده‌سازی دکورهای جلفا در زمان مقرر انجام گرفت تا گروه بدون وقفه از شاهرود به جلفا منتقل و فیلم‌برداری ادامه پیدا کند.

     

    بدین ترتیب کاروان سریال «سلمان فارسی» با عبور از کویر شهداد کرمان، جزیره قشم، سواحل مازندران، شهرک سینمایی نور و منطقه شاهرود به شهر مرزی جلفا در استان آذربایجان شرقی می‌رسد.

    هم‌زمان، به‌موازات فیلم‌برداری در جلفا و ساخت تجهیزات در شهرک سینمایی غزالی، ساخت برخی دکور‌ها در منطقه آبسرد دماوند نیز آغاز شده است.

     

    تمامی مراحل کار با رعایت کامل شیوه‌نامه‌های بهداشتی و تحت نظارت مرکز بهداشت و درمان صداوسیما انجام می‌گیرد.

    سریال «سلمان فارسی» که به زندگی و زمانه یار ایرانی پیامبر اسلام می‌پردازد، سه فصل دوران ایران ساسانی، امپراتوری بیزانس و حجاز صدر اسلام را روایت می‌کند.

    فیلم‌برداری این سریال، اواخر آذر ۱۳۹۸ در کویر شهداد کرمان آغاز شده است.

    سریال «سلمان فارسی» به سفارش مرکز سیما فیلم و توسط موسسه زلال فیلم ساخته می‌شود.

    تاکنون بازیگرانی همچون فرهاد اصلانی، داریوش فرهنگ، محمدرضا هدایتی، احترام برومند، رامونا شاه، علی دهکردی، مرحوم چنگیز جلیلوند، مهدی فقیه و چند بازیگر خارجی جلوی دوربین رفته‌اند.

     

     

    سریال سلمان فارسی کارگردان داود میرباقری

     

    اولین تصاویر از پیش تولید سریال «سلمان فارسی»

     

    بمعاون سیما به همراه داوود میرباقری نویسنده و کارگردان و حسین طاهری تهیه کننده و برخی دیگر از عوامل سریال «سلمان فارسی» از کارگاه‌های لباس، زیورآلات، چرم، رزین، چوب و رنگرزی بازدید کرد و در جریان آخرین اقدامات این مرحله قرار گرفت.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    محسن شاه‌‌ابراهیمی خبر داد:

     

     

    گروه هنر: طراح صحنه سینما و تلویزیون گفت: تحقیقات بر روی طراحی صحنه سریال «سلمان فارسی» را آغاز کرده‌ام تا بتوانم در یک سال به دست‌آوردی که مد نظرم است، نائل آیم.

    تحقیقات طراحی صحنه «سلمان فارسی» آغاز شد
    محسن شاه‌‌ابراهیمی، طراح صحنه سینما و تلویزیون در گفت‌و‌گو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) درباره فعالیت‌های اخیر خود اظهار کرد: هم اکنون مشغول تحقیق به روی پروژه تلویزیونی «سلمان فارسی» هستم تا در آینده بتوانم کاری خوب در حوزه طراحی صحنه این سریال داشته باشم. درباره زمانی که برای تحقیق این کار صرف خواهد شد نیز باید بگویم، یکسال برای رسیدن به نتیجه مطلوب نیاز است تا تحقیقات انجام شده بهترین دست آورد را داشته باشد.
    وی افزود: درباره زمان آغاز ساخت دکورها، نیز باید بگویم در این زمینه بی‌اطلاع هستم، زیرا مسئولان اجرایی در این زمینه باید پاسخگو باشند، اما من کار خود را انجام می‌دهم و امیدوارم بهترین نتیجه در کارم دیده شود.
    این طراح صحنه در پاسخ به این سوال که آیا سختی‌های کارهای تاریخی برای وی ممانعتی برای پذیرش این قبیل کارها ایجاد نمی‌کند؟ گفت: این‌که این تولیدات سخت و دشوار هستند برای من قابل درک نیست، چون برخی مواقعی دشواری‌های کارهای شهری از کارهای تاریخی نیز بیشتر است، پس برای من به شخصه در این حوزه دشواری وجود ندارد.

     

     

    میرباقری: اگر همراهی عرب‌نیا نبود «مختارنامه» عقیم می‌ماند

     

    مراسم تقدیر از فریبرز عرب‌نیا

    میرباقری: اگر همراهی عرب‌نیا نبود «مختارنامه» عقیم می‌ماند

     
    عرب نیا

    خبرگزاری تسنیم: فریبرز عرب‌نیا در مراسم تقدیر از فعالیت هنری‌اش گفت: ارزش اصلی زندگی‌ام از مردم است، نه از کسانی که قرنهاست خوابند.

    به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم تقدیر از دو دهه فعالیت هنری فریبرز عرب‌نیا عصر روز گذشته در فرهنگ‌سرای ارسباران برگزار شد.

    اوج فعالیت هنری فریبرز عرب‌نیا با فیلم «ضیافت» ساخته مسعود کیمیایی رقم خورد و بازی او در این فیلم یکی از بهترین بازی‌های جشنواره چهاردهم فیلم فجر بود.
    هنرنمایی عرب‌نیا در فیلم سلطان وی را به هنرمندی بی‌بدیل تبدیل کرد و این نقش‌آفرینی تا حدی خوب بود که منتقدان ماهنامه فیلم بازی او را بهترین بازی جشنواره پانزدهم فیلم فجر دانستند.

    بازی قابل قبول او در فیلم «جهان‌پهلوان تختی» و«شوکران» هر دو ساخته بهروز افخمی و بازی متفاوت و بسیار دشوارش در فیلم «شیفته» فریبرز عرب‌نیا را به‌عنوان یکی از چهره‌های برتر دهه هفتاد سینمای ایران معرفی کرد.

    علاوه بر این فریبرز عرب‌نیا بیش از پنج سال از عمر هنری خود را برای بازی در سریال پربیننده «مختارنامه» صرف کرد که به‌گفته اکثر کارشناسان در ایران و کشورهای عربی یکی از بهترین بازی‌های خود را انجام داده است.

    همچنین عرب‌نیا امسال در نقش شهید چمران در آخرین اثر ابراهیم حاتمی‌کیا "چ" حضور دارد. این بازیگر در مسیر اعتلای فعالیت فرهنگی‌اش، اولین کارگردانی خود را در قالب یک سریال 5قسمتی به‌نام «رنگ شک» کلید زده که مراحل پیش‌تولید را در مرکز سیما فیلم می‌گذراند.

    در مراسم تقدیر از فریبرز عرب‌نیا داوود میرباقری کارگردان مختارنامه و هنرمندانی چون سعید پیردوست، بهزاد خداویسی، امین زندگانی، آرش مجیدی، معصومه آقاجانی، افشین زارعی بازیگر تئاتر و حسن اسدی فیلم‌بردار درباره ویژگی‌های همکاری با فریبرز عرب‌نیا صحبت کردند.

    داوود میرباقری: اگر همراهی عرب‌نیا نبود «مختارنامه» عقیم می‌ماند

    داوود میرباقری به‌عنوان کارگردانی که 7 سال تجربه همکاری با عرب‌نیا در سریال مختارنامه را داشت، درباره وی گفت: تجلیل از آقایی عرب‌نیا شایسته ایشان است و باید زودتر از این موارد اتفاق می‌افتاد. ایشان 7 سال به‌طور مستمر و با سختی در یک کار تاریخی حضور داشتند و این احتیاج به همت بسیاری دارد. اگر عشق و انگیزه ایشان به هنر نبود، به نتیجه فعلی نمی‌رسیدیم.

    میرباقری یادآورشد: اگر یک بازیگر بتواند تا این اندازه عشق و انرژی و طراوت خودش را طی 8 سال حفظ کند، سخت و پیچیده است. تا به حال مجالی برای پاسخ این میزان ازخودگذشتگی و ایثار پیش نیامده بود. بدون شک اگر همراهی و همدلی ایشان نبود، «مختارنامه» عقیم می‌ماند.

    کارگردان مختارنامه عنوان کرد: ماعادت کردیم به آنچه سر صحنه اتفاق می‌افتد، قانع باشیم و تخیلاتمان را کاهش دهیم اما آنچه در «مختارنامه» اتفاق افتاد، فراتر از بضاعت ما بود و این دلیلی جز علاقه نمی‌تواند داشته باشد. کار عرب‌نیا بسیار سنگین‌تر بود و چیزی در حدود 500 سکانس بازی داشتند و در 90 درصد لوکیشن‌های سنگین و پرتحرک حضور داشتند. همه اینها به‌دلیل همان جوهره، عشق و انگیزه بود که فکر می‌کنم توانستیم کاری را بسازیم که برای مدتها در حافظه تاریخی مردم بماند.

    وی افزود: 8 سال همسفری و همکاری با عرب‌نیا از نابترین و زیباترین لحظات عمر هنری‌ام تا به اینجاست. قبلاً بسیار به من توصیه کرده بودند که ایشان فرد بداخلاقی است و امکان همکاری وجود ندارد. وقتی می‌خواستیم «مختارنامه» را از قسمت‌های بیابان شروع کنیم، از تهران تا کاشان با هم رفتیم و عرب‌نیا چکیده دریافت خودش را از شخصیت به من توضیح داد. در تمام این سالها هیچ‌گاه پیش نیامد که حتی یک بگومگوی لفظی داشته باشیم. او برای هر پلان برنامه داشت و کمترین اصلاحات را با بازی عرب‌نیا داشتم.

    میرباقری تشریح کرد: عرب‌نیا بسیاری از لحظات مختارنامه را برایم تبدیل به خاطره کرد و سختگیری او بیشتر براساس تأثیرگذاری روی کیفیت کار است. عمده اختلاف او با دیگران به‌دلیل همین دیدگاه است. این مسأله در شرایط هنری جامعه ما بسیار مغتنم است که یک بازیگر روی نگاه و حرکتش فکر می‌کند.

    خوش‌رزم: عرب‌نیا فرد سختگیری در کار است

    بهروز خوش‌رزم تهیه کننده سریال «رنگ شک» درباره همکاری با عرب‌نیا توضیح داد: 3 ماه است که با ایشان تجربه همکاری در مینی‌سریال «رنگ شک» را دارم. ایشان انسان بسیار سختگیری بودند و به چیزی جز آنکه می‌خواستند فکر نمی‌کردند.

    رضا درستکار: اصرار بر استانداردها عرب‌نیا را متمایز می‌کند

    رضا درستکار به‌عنوان منتقد و مجری نیز درباره عرب‌نیا گفت: آنچه وی را از دیگران متمایز می‌کند اصرار بر استانداردها و نگهداری است. پل نیومن به‌دلیل بداخلاقی مارلون براندو ظهور کرد. مارلون براندو حاضر نمی‌شد در هر فیلمی بازی کند و تهیه کنندگان به‌دنبال پل نیومن که شباهت بسیاری به براندو دارد، می‌روند. سختگیری براندو باعث می‌شود که در سینما یک رشد هم اتفاق بیفتد و از معدود دفعاتی است که یک بدل به‌تدریج تبدیل به اصل می‌شود، عرب‌نیا چنین ویژگی‌ای در کار دارد.

    سعید پیردوست: عرب‌نیا تداعی کننده قهرمان و ضدقهرمان در سالهای گذشته است

    سعید پیردوست نیز با اشاره به همکاری با عرب‌نیا در 2 فیلم «گرگ و میش» و «برگ برنده» خاطرنشان کرد: من عرب‌نیا را به‌عنوان برادر کوچک‌ترم دوست دارم و در هرجایی صحبت از بازیگری است، همیشه بازی او را ترجیح داده‌ام. من بازیگر یا ضدقهرمان در فیلم را در بازی عرب‌نیا دیدم و او این قالب‌های نقش قدیمی را برای ما زنده کرد. شاید فیلم «گرگ و میش» رتبه بالایی نداشته باشد اما باعث دوستی ما شد و فیلم دوم «برگ برنده» بود و بازی عرب‌نیا هیچ‌وقت از خاطرم نمی‌رود.
    پیردوست بیان کرد: آرزو می‌کنم عرب‌نیا در این سینما پایدار و برقرار باشد. واقعاً احتیاج به روحیه و تداوم ارتباط دارد که یک شخص طی 6 سال متوالی یک فیلم‌نامه سنگین را عهده‌دار شود. امیدوارم کوچک‌ترها این موضوع را از فریبرز بزرگ یاد بگیرند.

    خداویسی: عرب‌نیا بیش از بداخلاق بودن، جدی است

    بهزاد خداویسی به‌عنوان همبازی عرب‌نیا در فیلم «ضیافت» گفت: سال 70 با فیلم «من زمین را دوست دارم» با عرب‌نیا آشنا شدم تا اینکه به فیلم «ضیافت» رسیدیم. روزها و شبهای سختی را در «ضیافت» گذراندیم و حتی یک بار ندیدم که ایشان گلایه کند. در یک شب سرد برفی در فرودگاه موزه هوایی کار داشتیم و حتی فوکوس دوربین فیلم‌برداری کار نمی‌کرد.

    خداویسی افزود: او بیش از بداخلاق بودن، جدی است و به‌نظرم بداخلاقی با جدیت تفاوت دارد و حساسیت بیش از همه روی کارش است.

    زندگانی: بداخلاق‌هایی که حتی تحمل یک ماه «مختارنامه»را نداشتند، بسیارند

    در ادامه برنامه تقدیر امین زندگانی بازیگر نقش مسلم‌بن عقیل در «مختارنامه» درباره کار با وی توضیح داد: افتخار همکاری با عرب‌نیا در «مختارنامه» از جمله تجربه‌های تکرار نشدنی است و چند دهه باید بگذرد تا تکرار شود. امیدوارم ایشان با حضورشان مدرس اخلاق بازیگری باشد. یادمان باشد که جدیت، احترام به هنر و کار را نباید با بداخلاقی اشتباه بگیریم. افراد بداخلاق بسیارند که حتی یک ماه هم نمی‌توانستند در «مختارنامه» حضور داشته باشند.

    متأسفانه به‌دلیل حضور نشریاتی که قلم به مزد هستند و به‌روز می‌نویسند تا به‌جای گذران فرهنگ، عمرشان را بگذرانند. امیدوارم افرادی مثل عرب‌نیا باشند تا بتوانیم صحبتی برای نسل آینده داشته باشیم.

    معصومه آقاجانی: تحلیل عرب‌نیا از نقش باعث آمادگی ما روبه‌روی دوربین شد

    معصومه آقاجانی به‌عنوان یکی دیگر از بازیگران سریال «رنگ شک» توضیح داد: دیدن اینکه کسی در این فضاست که عاشقانه کارش را ادامه می‌دهد و هیچ‌چیز زائدی در اطرافش وجود ندارد، باعث افتخار است. عرب‌نیا آن‌چنان برای تحلیل نقش صحبت می‌کرد که نشانه تجربه بود. وقتی جلوی دوربین رفتیم آماده بودیم و این تحلیل‌ها قبلاً کارکرد خودش را به اثبات رسانده بود.

    مجیدی: هیچ‌کس جز عرب‌نیا شایسته نقش «مختار» نبود

    آرش مجیدی نیز از جمله بازیگرانی است که در مینی‌سریال عرب‌نیا بازی می‌کند و درباره او بیان کرد: من فقط چند سکانس «مختارنامه» را دیدم و بدون تعارف هیچ‌کس جز عرب‌نیا نمی‌توانست آن نقش را بازی کند. قبل از کار به من هشدار می‌دادند مواظب باشم که مسأله‌ای پیش نیاید و آماده بودم و پیش خودم منتظر یک درگیری بودم. یک بار برداشت‌ها زیاد شد و منتظر بودم اما هیچ اتفاقی نیفتاد.

    حسن اسدی فیلم‌بردار و افشین زارعی بازیگر تئاتر نیز هرکدام در انتهای گفت‌وگو درباره تجربه همکاری با عرب‌نیا صحبت کردند.

    فریبرز عرب‌نیا: ارزش اصلی زندگی‌ام از مردم است

    فریبرز عرب‌نیا که از طرف همبازی‌های خود تقدیر شد، به‌عنوان آخرین فرد سخنران روی سن آمد و پس از تشویق‌های طولانی حضار گفت: نمی‌دانم چه باید بگویم اما دوستانم روی صحنه صحبت‌هایی کردند که فکر می‌کنم برای سالهای طولانی حالم از شنیدن آن خوب باشد و احساس کردم از قبیله عشقم، و کاش همه شما جای من بودید. نمی‌دانم باید از چه‌کسی تشکر کنم اما این را با اعتقاد بیان می‌کنم که نسبت به من لطف داشتند و ضعفهایم را به زبان نیاوردند. شاید ضعفهای من از قوتهای من کمتر نباشد اما چیزی در وجودم است که می‌توانم به آن ببالم و آن این بود که راه را با اعتقاد آمدم و الآن افرادی را در کنارم دارم که ممدّ حیات هستند.

    وی عنوان کرد: اگر اینجا ایستادم به‌دلیل این است که ارزش اصلی زندگی‌ام از مردم است و نه از کسانی که قرنهاست که خوابند. خوشحالم این قدردانی به‌واسطه همکارانی است که شریک لحظه‌های خوب و بد من هستند. افرادی بعد از 30 سال کنارم هستند که افتخارات زندگی من هستند.

    در پایان مراسم تعدادی از هنرمندانی که با عرب‌نیا همبازی بودند، به‌همراه داوود میرباقری، مسعود فروتن، عمار تفتی، الیکا عبدالرزاقی و شهرزاد کمال‌زاده روی سن آمدند و لوح تقدیر باشگاه فیلم تهران، تصویری از عرب‌نیا که هنرمندان امضا کرده بودند و خودنویسی از جنس طلا را به وی اهدا کردند.

     

     

    مختارنامه

     

    مختارنامه جذاب و امیدوارکننده

     

     
    با پخش قسمت اول مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» از شبكه اول سیما، دستمان آمد كه با چه نوع سریالی طرفیم؛ هرچند بینندگان آثار داوود میرباقری، پیش از این با بیان پخته او آشنا بودند. سكانس افتتاحیه هم كه از گندمزار آغاز می شود و كارگردان یك راست می رود سراص
     
     

    با پخش قسمت اول مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» از شبكه اول سیما، دستمان آمد كه با چه نوع سریالی طرفیم؛ هرچند بینندگان آثار داوود میرباقری، پیش از این با بیان پخته او آشنا بودند. سكانس افتتاحیه هم كه از گندمزار آغاز می شود و كارگردان یك راست می رود سراصل مطلب.

    یعنی بیننده را برای حضور شخصیت محوری داستان معطل نمی كند و اولین كسی كه می بینیم مختار است كه می گوید الحمد لله.

    من به عنوان یك بیننده تا پیش از پخش، نگران ۲ چیز بودم: یكی فریبرز عرب نیا و دیگری موسیقی. اما پس از دیدن اولین پلان ها و قدرت بازی فریبرز عرب نیا در انتقال شخصیت درونی مختار و القای آن به بیننده، نگرانی هایم به امید بدل شد. مختار كسی است كه به خاطر این كه عقیده دارد جنگ امام حسن مجتبی با معاویه عاقلانه نبوده، ترك جهاد كرده و به كشت و زرع مشغول شده است. او اعتقاد دارد (تا این جای كار) كه عرب های جاهل كوفی حتی به علی علیه السلام هم رحم نكردند، پس طبیعی است اگر به پسرش هم رحم نكنند. از این رنج می برد كه معاویه و عمر و عاص بر اشتر جهل كوفیان سوارند.

    بیان عصبی جملات و كلمات، دندان قروچه ها و نوعی غرور كه حتی در راه رفتن مختار به چشم می خورد، دلایلی كه برای عدم همراهی اش بیان می كند و مصادیقش را با آیه و حدیث برای كیان (سردار ایرانی سپاه امام) و ابن مسعود (فرماندار مدائن و عموی مختار) بیان می كند، همه و همه شخصیت مختار را به بیننده معرفی می كند؛ شخصیتی كه در عین شجاعت و صراحت در گفتار، آداب كلام را هم خوب می داند. اولین پلان مشترك او با كیان، شامل جملاتی عمیقا دوستانه و عاطفی است، البته همراه با كنایه و ایهام از هر دو طرف. جایی كه كیان خبر زخمی شدن امام را می دهد، شدت علاقه مختار به امام را می بینیم و در سكانس مشاجره او با كیان به او برمی آشوبد كه چرا چون سلمان فارسی برای امامت تدبیری چون خندق نیندیشیده ای؟ اما با همه اینها، در برابر اصرار كیان برای بازگشت و همراهی با امام، مختار كوتاه نمی آید. هرچند این پافشاری دیری نمی پاید و او خود را بدون شمشیر به كیان می رساند، اما در همین جا هم به او گوشزد می كند كه جنگ به عقل بیشتر از دل نیاز دارد و من بعد به جای دلش می خواهد مخش را به كار بیندازد. بخش عمده شخصیت و عقیده مختار همین جا رو می شود و آنجا كه می گوید: «از این پس شمشیرم را جایی از نیام می كشم كه خودم فریاد كنم: حمله!»

    آنچه ما به طور كلی از شخصیت مختار درمی یابیم، شخصیتی است كه اوضاع و احوال و مردم زمانش را بخوبی می شناسد، اما با این حال جنگ امام را غلط می داند و ادامه آن را غلط اندر غلط. وقتی عمویش (اكبر زنجانپور) با این جمله او آشفته می شود و به او تشر می زند، او دلیل صداقتش را می گوید: «میوه تلخ به از میوه مسموم. من عقیده ام را صادقانه ابراز كردم. اشكال از شماست. به من تزویر نیاموخته اید.»

    و این ویژگی بارز میرباقری است. او بدون هیچ گونه پیشداوری یا قضاوت، به شخصیت ها اجازه حرف زدن می دهد. او دخالتی در ماجرا نمی كند و حرف هایش را به شخصیت هایش قالب نمی كند. شخصیت های او آنچه را می گویند كه اقتضای شخصیتشان است. این ویژگی در آثار پیشین او هم به چشم می خورد؛ مثلا در سریال امام علی علیه السلام آنجا كه ابن عباس، یار همیشگی و مخلص امام از مكه برگشته و از اوضاع و احوال كوفه می پرسد. در آثار او اگر قرار است كسی بی حیا باشد، بی حیاست. كارگردان جلوی او را نمی گیرد و دست به خود سانسوری نمی زند. از این جهت است كه آثار او به بیانیه های سیاسی و مذهبی یا به خطابه و منبر شبیه نمی شوند. اگر هم بخواهد چیزی را به بیننده القا كند، به روانی هرچه تمام تر لابه لای كلمات شخصیت ها و از منظر نگاه آنان بیانش می كند، نه از منظر دانای كل یا چشم سوم. این نكته در گفتار نمایندگان عرب و عجم مدائن هم بخوبی پیداست. البته این نكته ای است كه شاید برخی با نگاهی سطحی و هیجانی به آن، حاشیه هایی برای این كار ارزشمند بسازند (خدا كند چنین نشود). اگر بپذیریم آنچه گفته می شود از زبان شخصیت های داستان است و نه فیلمنامه نویس یا كارگردان، همه چیز حل می شود؛ چراكه در این، هم همراهی دوستانه مختار (عرب باصفا) و كیان (ایرانی باوفا) به تصویر كشیده شده، هم كینه توزی بهرام رنگ رز (ایرانی ساكن مدائن) و یكی از سران اعراب مدائن (با بازی حسین محب اهری). البته خصومت این قشر از عرب و عجم در قسمت های بعدی بیشتر نمایان می شود. جماعتی كه جدای از ارادت یا دشمنی با امام، به دنبال تسویه حساب های شخصی خود و گروه خود هستند و نانشان را در ایجاد بلوا و آشوب چرب می كنند. گروهی كه حتی دعایشان هم به قصد آشوب است.

    ● آهنگسازی

    تیتراژ پرمغز و شاعرانه كار، با نوای اكبرخوانی كه آغاز شد توجهمان را به امیر توسلی، آهنگساز این مجموعه جلب می كند؛ هرچند ممكن است گفته شود اشعار عنوان بندی آغازین، در خور مجموعه ای به این عظمت نباشد، اما از همین آغاز راه پیداست كه موسیقی این مجموعه قرار است یك موسیقی دلی باشد، بر پایه معیارهای شناخته شده جامعه سنتی ایرانی همراه با نوای تعزیه و نوحه. موسیقی متنی كه در سكانس دروكردن گندم و در سكانس انتقال بدن زخمی امام به كوشك سفید استفاده شده بود، نشان از همین همراهی عاطفی موسیقی با اصل صحنه دارد. نكته ای كه در سریال امام علی فراموش شده بود. به هر حال بیننده انتظار شنیدن یك موسیقی كلاسیك كه گاهی او را از فضای درونی تصاویر دور می كند، ندارد. او انتظار دارد موسیقی متن همراه با احساساتش و پابه پای شخصیت های داستان با او همذات پنداری كند. در كل آنچه از امیر توسلی شنیدیم، شنیدنی بود و از كار بیرون نمی زد. البته به نظر می رسد انتشار آلبوم «موسیقی مذهبی شیعیان ایران» توسط انتشارات ماهور و همزمانی آن با شروع آهنگسازی این سریال هم بموقع به مدد او آمده است.

    قسمت اول مجموعه پربود از نكات ظریف و چندلایه كه لازمه مجموعه های تاریخی است و حساسیت اصلی میرباقری هم طبق گفته خودشان درك صحیح و درست همین لایه هاست (مصاحبه با گفتگوی ویژه خبری شبكه ۲ سیما). «مختارنامه» نوید حركتی نو و زنده نگهداشتن راهی هموار برای كارهای بعدی است. مجموعه ای با ساختاری قدرتمند كه بازی های یكدست و روان و در عین حال محكم بازیگرانش، به استخوان بندی آن كمك فراوان كرده است. او حتی از زنده یاد پروین سلیمانی هم نگذشته و برای دوسه پلان هم كه شده، او را جای سلیمه (زن ترشی فروش) نشانده و زیباترین جملات را برایش نوشته: «حنانه! چقدر زمین گز می كنی. راه قرض داری؟»

     

     

    حسن میرباقری

     

     

    حسن میرباقری گفت: گذر زمان می‌تواند نوع تاثیر گذاری فیلم "مختارنامه"را نشان دهد.

    حسن میرباقری بازیگر نقش ابراهیم اشتر در سریال "مختارنامه" و نویسنده‌ی تلویزیون در گفتگو با خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران گفت:‌روز عاشورا و محتوایش برایم جایگاه ویژه‌ای دارد. با شروع شدن محرم همچون سایر مردم ایران به سوگ مولایم می‌نشینم و حس و حال عجیب و غم سنگینی وجودم را می‌گیرد.

     
    وی در ادامه افزود: درک محتوا و مضمون محرم کار ساده‌ای نیست و ریشه‌ی بسیاری از مشکلات حال حاضر ما درک ناصحیح از مضمون عاشورا است.
     
    بازیگر سریال "معصومیت از دست رفته" اظهار داشت: اگر تنها در زندگی‌مان راجع به سخاوت و مردانگی حضرت ابوالفضل (ع) تفکر کنیم، وجودمان زیر و رو می‌شود. نام عباس سرشار از مردانگی و بزرگواری است و قیام امام حسین (ع) هدفمندترین اتفاق در تمام دوران هااست که ای کاش می‌توانستیم آن را درک کنیم.
     
    بازیگر فیلم"روز واقعه"در خصوص ایفای نقشش در سریال‌های "مختارنامه"و "معصومیت از دست رفته" گفت: همه می‌دانند که من بازیگر نیستم. نمی‌دانم چه شد که داوود میرباقری نقش ابراهیم اشتر را به من واگذار کرد.
     
    اعتقاد شدیدی دارم که بازی چنین نقش‌هایی کمتر قسمت کسی می‌شود. "ایمان" مهمترین فاکوتری است که یک بازیگر برای ایفای چنین نقش‌‌هایی باید داشته باشد. من سال‌ها است که از فضای بازی در سریال "مختارنامه" فاصله گرفته‌اما اما حال و هوای ابراهیم اشتر همچنان با من است. عشق و ارادتم به امام حسین و عاشورا من نا بازیگر را ابراهیم اشتر کرد.
     
    وی ادامه داد: بارها شده که از خود سوال می‌کنم "تا به امروز چقدر از فرصت نهضت عاشورا بهره برده‌ای" و هر بار به پاسخ جامعی نمی‌رسم. عاشورا کوهی از زیبایی‌ها و پیام‌ها است که از خدا می‌خواهم توفیق بهره بردن از آن‌ها را به من و عاشقان مولا بدهد.
     
    میرباقری با اشاره به اهمیت تاثیر گذار زمان در نهادینه شدن مفهوم یک اثر اظهار داشت: موافق تکرار زیاد سریال "مختارنامه" نیستم. مختارنامه همچون تعزیه‌ای است که نهادینه شدن مفهوم و پیام آن نیاز به تفکر دارد و تفکر جز با گذر زمان بدست نمی‌آید. سریال "مختارنامه" اتفاق نابی در تلویزیون بود که ترجیح می‌دهم با فاصله پخش شود.
     
    بازیگر فیلم "مسافر ری" در خصوص کار جدیدش اظهار داشت: در حال حاضر در اتمسفر فیلم حضرت محمد (ص) به سر می‌برم. فیلمی که 50 سال قبل از ظهور اسلام در دنیا را به نمایش می‌گذارد.
     
    مجید مجیدی کارگردان کار بلدی است که توانایی خود را بارها اثبات کرده و با احساساتی بی مثال برای این فیلم وقت می‌گذارد. بازیگران،‌دکور و پروداکشن عالی فیلم حضرت محمد (ص) نوید ساخته شدن یک اثر سطح بالا را به همه اهالی هنر می‌دهند.
     
    وی در ادامه افزود: اکنون مشغول فیلمبرداری قسمت‌های ورود و زندگی حضرت محمد (ص) در غار حرا هستیم و حال و هوای عوامل فیلم توصیف نشدنی است.
     
    بازیگر سریال "امام علی (ع)" پیرامون دلایل موفقیت سریال "مختارنامه" گفت: موفقیت "مختارنامه" به دنبال صداقت کارگردان و عوامل سازنده‌اش بدست آمده است. این سریال پیش کشی به تمام عاشوراییان و عاشقان امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) است.
     
    سید حسن میرباقری در پایان اظهار داشت: آنقدر شیفته‌ی امام حسین (ع) و عاشورا هستم که نمی‌توانم آن را در کلام بگنجانم. وقتی از این واقعه‌ی بزرگ صحبت می‌شود، زبانم توانایی گفتن هیچ حرفی را ندارد. فقط امیدوارم مقیدان به امام حسین (ع) و یارانش بهره کافی را از عاشورا و محرم ببرند و آزاده زندگی کنند.
     
    گفتنی است؛ سید حسن میرباقری در سریال "مختارنامه" به کارگردانی داوود میرباقری نقش"ابراهیم اشتر"،" مالک اشتر" و "دوست حضرت ابوالفضل (ع)" را ایفا کرده است.

     

     

    مختارنامه

     

    با مختارنامه فرصتی برایم فراهم شد تا با ایفای نقشی پیچیده و پرفراز و نشیب، بتوانم اندازه های خود را در هنر بازیگری قدر بدانم و در شکلی دیگر، فرصتی بود مغتنم که بنده بار دیگر با دنیای شگفت انگیز و جذاب بازیگری آشناتر بشوم.

    نویسنده سریال مختارنامه در پاسخ به این پرسش که اگر دوباره این مجموعه را می‌نوشت، چگونه عمل می کرد، گفت: این اثر را شسته و رفته و در بیست تا بیست و پنج قسمت می نوشتم.

    «حسن میرباقری»، یکی از نویسندگان و نیز بازیگر نقش ابراهیم بن مالک اشتر در مجموعه تاریخی «مختارنامه» در گفت و گو با «تابناک»، تجربه حضور در مختارنامه را به چند دلیل بسیار مغتنم دانست و گفت: اولا نگارش در حوزه کارهای کلاسیک با چنین ابعاد وسیعی، در کنار داود میرباقری آمیزه ای بود که ارزان به دست نمی‌آمد و بسیار با بها بود.


    وی افزود: دیگر آن که با مختارنامه فرصتی برایم فراهم شد تا با ایفای نقشی پیچیده و پرفراز و نشیب، بتوانم اندازه های خود را در هنر بازیگری قدر بدانم و در شکلی دیگر، فرصتی بود مغتنم که بنده بار دیگر با دنیای شگفت انگیز و جذاب بازیگری آشناتر بشوم.

    بازیگز نقش ابراهیم مالک اشتر، پس از یک دهه حضور و مشارکت در خلق سریال چهل بخشی مختارنامه، درباره این تجربه ویژه نیز گفت: امروز پس از گذشت ده سال، مختارنامه را با وجود نقاط قوت فراوان، برای خود تجربه ای قابل نقد می‌دانم. در اینکه مختارنامه در شکل و محتوا باب تازه ای را به روی برنامه سازان تلویزیون باز کرد شکی نیست، اما هر حرکت نویی در مسیر راه، چالش هایی را پیش روی مخاطب می گذارد، چرا که آشنایی زدایی همیشه ذهن مخاطب را با پرسش های فراوان رو به رو می کند و مخاطب محق است پاسخ آن را دریابد.

    حسن میرباقری با بیان اینکه در جایگاه یک مخاطب، مختارنامه را یک درام دینامیک می داند، ادامه داد: این درام با محوریت شخصیتی ناآرام که روح بی قراری دارد، شکل گرفته که برای رسیدن به قله معرفت، از دهلیزهای پرپیچ و خمی گذشته و در رویارویی با پدیده های پیرامون خود، پوست انداخته، باورهایش را تلطیف کرده و فارغ از هر گونه شعارزدگی قله معرفت را فتح می کند.


    نویسنده فیلمنامه سریال مختارنامه همچنین گفت: مجموعه کنونی از این حیث نقد شدنی است که شعارگویی بعضا مخل حرکت منطقی درام و موجب تشویش و دوپارگی در لحن و اغراض شخصیت ها می شود و ما بعضا شخصیت ها را یا سیاه و یا سفید می بینیم که این نوع نگاه با سلیقه بنده هماهنگ نیست.

    حسن میرباقری در توضیح بیشتر این انتقاد خود به سریال مختارنامه گفت: در واقع برای اثبات حقانیت مظلوم و ستاندن داد از بیدادگر، درشت کردن بیداد، گاه پاسخ معکوس دارد؛ داد و بیداد باید گاه چنان در هم بغلتند که جدایی بین این دو مخاطب را دچار چالش کند و جایی حقانیت ظهور پیدا کند که بیننده با همه وجود به شور و شعف و شگفتی درآید؛ اما در مقابل، غلو در پرداخت شخصیت ها به صورت سیاه و سفید، تأثیر این ویژگی های درام را کم می کند.

    او همچنین درباره نقاطی که باید اصلاح شود و دلایل آن، گفت: داود میرباقری با اتکا به تجربیات بسیار گرانبهایی که دارد، توانسته حق مطلب را ادا کند؛ اما با نگاهی که من دارم و به آن اشاره کردم، آشفتگی در لحن روایت، بعضا نقاط قوت متعدد این مجموعه را تحت الشعاع قرار می دهد و دلیل آن هم پافشاری بر کمیت است، نه کیفیت.


    بازیگر نقش ابراهیم، در پاسخ به این که اگر قرار باشد فیلمنامه این سریال را دوباره بنویسید، چگونه خواهید نوشت، گفت: پیش از پاسخ به این پرسش، باید تأکید کنم که داود میرباقری در بسیاری حوزه ها با اتکا به نگاه بسیار عمیقی که به درام و از سوی دیگر تاریخ اسلام دارد، حق مطلب را ادا کرده است؛ افزون بر اینکه در زمینه های طراحی صحنه و لباس، فیلمبرداری، بازیگری، گریم و... هم این مجموعه در ساخت سریال های تلویزیونی و به ویژه با موضوع تاریخ اسلام، چندین گام رو به جلوست؛ اما با ادله ای که پیشتر به آن اشاره کردم و با نگاهی که من به سریال تاریخی مختارنامه دارم، آن را به صورتی شسته رفته و بین 20 تا حداکثر 25 بخش می نوشتم.

    او که مدتی است در حال نگارش فیلمنامه سریال تاریخی اسلامی «ابوطالب» است، با تأکید بر اینکه از همه تجربیاتی که در نگارش و بازیگری در سریال مختارنامه به دست آورده، برای هر چه بهتر شدن سریال جدیدی که در دست دارد، بهره می گیرد، اظهار امیدواری کرد، همه این تلاش ها مورد لطف و عنایت پروردگار متعال قرار گیرد.

     

    گفت و گو با داوود میرباقری

     

    داوود میرباقری مردی آرام، خوش برخورد و به‎شدت مبادی آداب است؛ ویژگی‎‎هایی که در نخستین برخورد، هم‎کلامی به خصوص برای ثبت یک مصاحبه پرچالش و خواندنی را تا حدود زیادی سخت می‎کند. البته به همان میزان که برای ورود به حواشی محافظه‎کار است در مرور جزییات صادق است.
    همین هم کمک کرد تا موتور بحث خیلی زودتر از آن‎چه انتظار داشتم گرم شود. در این گفت‎وگو تا آن‎جا که توانستم از آثار فاصله گرفتم و درباره خالق آثار و دغدغه‎هایش پرسیدم. به نتیجه مطلوبی هم رسیدم، چراکه میرباقری در روایت خود، صداقتی عاری از محافظه‎کاری داشت و این سبب شد حاصل گفت‎وگوی دو ساعته پنجره به متنی خواندنی و البته درخور تأمل برای علاقه‎مندان خالق آثار ماندگاری چون «امام علی (علیه‎السلام)»، ‎ «آدم برفی» و «مختارنامه» تبدیل شود. میرباقری اگرچه امروز بر قله سریال‎سازی در ایران ایستاده است، اما هنوز تا قله‎ای که در شأن دغدغه‎هایش باشد فاصله دارد؛ دغدغه‎‎هایی که صادقانه اعتراف می‎کند اندکی خودنمایی و دروغ در بیان‎شان، رسواکننده است.

    بد نیست گفت‎وگو را با این سؤال آغاز کنیم که ارتباط شما با سینما و اساسا مدیوم‎‎های تصویری چگونه و از کجا آغاز شد؟


    سینما از نوجوانی برای من در حکم یک معجزه بود. وقتی برای اولین‎بار به سینما رفتم و این پدیده را درک کردم، از تحیر خشکم زده بود...

    حدودا در چه سنی؟

    12 یا 13 سالگی‎ام بود که تحصیل در مقطع ابتدایی را تازه تمام کرده بودم. از همان مقطع ارتباطی جادویی میان من و سینما شکل گرفت؛ البته اصلا فکر نمی‎کردم که روزی خودم هم فیلم‎ساز شده و به‎دنبال این حرفه خواهم رفت. علایق شخصی‎ام در دنیای ذهنی‎‎ای که آن روز‎ها برای خود ساخته بودم، چیز‎های دیگری بود. شاید کمی کلیشه‎ای به‎نظر بیاید، ولی در آن مقطع علاقه داشتم در رشته ریاضی تحصیلاتم را ادامه دهم و مهندس شوم. در عین‎حال اما ارتباط با سینما تبدیل به مسأله ذهنی‎ام شده بود. سینما برای ما در آن روز‎ها همچون یک رویا بود؛ تعریفی که در ذات سینما نهفته است و آن‎‎ها که از ابتدا این پدیده و به تعبیر من این معجزه را خلق کردند، قطعا به آن توجه داشته‎اند. سینما ورود به حوزه‎ای از درگیری‎‎های انسانی است که در عالم واقع غیرقابل رؤیت و تماشاست. سینما می‎تواند فضایی خلق کند تا نادیدنی‎‎هایی که تنها در رویا امکان تماشایش را داشته‎ای روی پرده ببینی. رابطه من و علاقه‎مندی‎ام به سینما در چنین فضایی شکل گرفت.

    با توجه به دورخیزتان برای تکمیل تحصیلات عالیه در زمینه مهندسی، این ارتباط تا مقطع دانشگاه هم ادامه داشت؟

    زمانی‎که در سال‎‎های 55 - 56 وارد دانشگاه پلی‎تکنیک شدم، فضای سیاسی به‎گونه‎ای بود که برای دانشجویان به‎خصوص در دانشکده‎‎های فنی، فعالیت‎‎های فوق‎ برنامه بسیار جدی بود و بعضا هم به‎دنبال فعالیت‎‎های سیاسی می‎رفتند. فضای دانشگاه تاحدودی روی تفکرات من تأثیر گذاشت؛ چراکه تا مقطعی فکر و ذکرم صرفا این بود که خوب درس بخوانم تا به آن‎چه می‎خواهم برسم، اما در دانشگاه با پدیده‎‎های معرفتی اطرافم بیشتر آشنا شدم؛ آمبیانس و جو دانشگاه در ‎آن مقطع این‎گونه بود. البته من از مقطع دبیرستان و پیش از دانشگاه هم ارتباط جسته و گریخته‎ای با دنیای سیاست داشتم به‎طوری که در همان ایام، با وجود سن کم کتاب‎‎های دکتر شریعتی را خوانده بودم.
    این مطالعات از سر شور جوانی بود یا کسی آن را به شما پیشنهاد می‎کرد؟
    بالأخره در آن مقطع، بودند کسانی‎که این کتاب‎‎ها را معرفی کنند.

    یعنی واقعا در آن سن با نیت معرف‎شناختی و کسب بینش سراغ آثار شریعتی می‎رفتید؟

    آثار شریعتی در آن مقطع حکم یک تفکر جدید را داشت و از آن‎جا که شخصا نزدیک به دو سال سابقه تحصیلات حوزوی داشتم، ناخودآگاه نسبت به هر آن‎چه به مذهب مرتبط می‎شد، حساسیت نشان می‎دادم و می‎خواستم از آن مطلع شوم. ادبیات مرحوم شریعتی هم تا آن‎جا که آثارش به دست‎مان می‎رسید و می‎خواندیم، خیلی جذاب و تأثیرگذار بود. به شخصه چنین فضای ذهنی‎ای داشتم؛ حتی یادم هست در همان دوران، کتاب قطوری را هم که درباره کوچک جنگلی نوشته شده بود خواندم. چنین مطالعات پراکنده‎ای تا پیش از دانشگاه داشتم و خیلی با فضای فرهنگی پیرامونم بیگانه نبودم. در عین‎حال این مطالعات هیچ‎گاه شکل منسجم نداشت و صرفا حکم زنگ تفریحی بود که مثلا بدانیم چنین دیدگاه‎‎هایی هم وجود دارد. در دانشگاه این ارتباط جدی‎تر شد و شکل تازه‎ای به خود گرفت. در آن سال‎‎ها فعالیت‎ گروه‎‎های چپ به‎خصوص در حوزه فرهنگ خیلی گسترده بود و به نوعی فعالیت‎‎های فرهنگی در دانشگاه‎‎ها، دست این گرو‎ه‎‎ها بود؛ فعالیت‎‎هایی مانند نمایش و فیلم و کار‎هایی از این دست. در این بین، به‎دلیل تعلقاتی که به سینما داشتیم و همچنین به‎دلیل ارتباطی که با مذهب (به شکل پراکنده) پیدا کرده بودیم و کم‎کم داشت تبدیل به جهان‎بینی‎مان نسبت به دنیای پیرامون می‎شد، به فکر افتادیم و گفتیم بچه مسلمان‎‎ها هم باید کاری در این زمینه انجام دهند؛ چرا ما باید با هنر‎های جدید فاصله داشته باشیم؟ فاصله‎ای که البته در آن مقطع بخشی از ‎آن به‎دلیل وجود مظاهری بود که طیف‎‎های مذهبی نسبت به آن‎‎ها اکراه داشتند.


     قبل از ادامه بحث درباره فعالیت‎‎های شما و هم‎فکران‎تان، خوشحال می‎شوم کمی بیشتر درباره جنس فعالیت نیرو‎های چپ در عرصه فرهنگ صحبت کنید. واقعا گروه‎‎های چپ با دید حرفه‎ای فعالیت سینمایی داشتند؟
    به شکل حرفه‎ای اقدام نمی‎کردند. اساسا نسبت ارتباط با سینما در دانشگاه‎‎ها، با آن‎چه در بیرون و در میان مردم عادی اتفاق می‎افتاد، کاملا متفاوت بود. سیستم فرهنگی در آن مقطع کار خود را می‎کرد و خانواده‎‎های مذهبی هم به واسطه همان دلایلی که می‎دانید، نسبت به سینما ایزوله بودند. در دانشگاه‎‎ها اما فضا اندکی بازتر بود، فعالان دانشجویی با سینمای جهان در ارتباط بودند و فیلم‎‎هایی را که به لحاظ فرهنگی در سطح جهان ایجاد حرکت می‎کرد، انتخاب و جلسات تحلیلی برای‎شان برگزار می‎کردند. گروه‎‎های چپ در چنین فضایی جریان غالب را داشتند.


    و شما هم در همین مقیاس دانشگاهی احساس کردید که باید بچه مسلمان‎‎ها حرکتی داشته باشند؟
    بله. احساس ضرورت کردیم که باید تکانی به خودمان بدهیم. سازمان دانشجویان مسلمان هم در آن مقطع احساس ضرورت کرد که این فعالیت‎‎ها از حوزه نمایش آغاز شود. حوزه‎ای که من ارتباطاتی جسته و گریخته از ایام دبیرستان با آن داشتم. در حدی که گاهی نمایشی می‎دیدم به آن علاقه‎مند می‎شدم. وقتی این تصمیم در دانشگاه گرفته شد، دیدیم کار‎ها را باید به شکل مبنایی و از پایه سامان بدهیم و برهمین اساس گروه نمایش سازمان دانشجویان مسلمان در دانشگاه پلی‎تکنیک شکل گرفت. فیلم و سینما دست دانشجویان کمونیست بود و ما نمی‎توانستیم به آن حوزه وارد شویم، اما چون نمایش در محیط دانشگاه مهجور مانده بود، دیدیم فرصتی است تا نقشی ایفا کنیم و از همان‎جا همه چیز شکل گرفت و آغاز شد.


    طبق روایتی که تا به این‎جا داشته‎اید، ارتباط معجزه‎گونه‎ای که میان شما و سینما شکل گرفته بود، از مقطعی به بعد این احساس را در شما تقویت کرد که به‎واسطه این پدیده می‎توانید دغدغه‎‎های فکری خود، من جمله دغدغه‎‎های مذهبی‎تان را به تصویر درآورید...

    البته در این مقطع زمانی که در مرور خاطرات به آن رسیده‎ایم، هنوز چنین احساسی در من به‎وجود نیامده بود. زمانی که من متوجه شدم نسبتی میان نمایش و سینما برقرار است و در عین‎حال سینما به‎دلیل تأثیری که داشت، خیلی پرقدرت خودش را بر من تحمیل کرده بود، وارد دنیای نمایش شدم و آن‎جا بود که متوجه وسعت این دنیا شدم؛ فهمیدم که اساسا نمایش در جهان تبدیل به نوعی ارتباط شده و حرف‎‎های جدی و مهم جهان معاصر را به زبان تصویر بیان می‎کند. به تعبیری دیدم که نمایش در حال بیان فلسفه است و بنیان و اساس این پدیده بر تفکر و اندیشه‎ای است که همان‎قدر که می‎تواند مدرن، غیرمذهبی و یا هر شکل دیگری داشته باشد، می‎تواند مذهبی هم بشود. در آن مقطع فهمیدم نمایش وسیله ارتباطی جدی‎ای برای بیان مفاهیم فکری بشر امروز است و به‎واسطه همین دریافت‎‎ها، این هنر بعد عمیق‎تری برایم پیدا کرد.

    در همان مقطع هم این‎‎ها را جزو ذات و ماهیت سینما می‎دانستید؟
    نه، این دریافت‎‎ها را درباره نمایش به‎دست آورده بودم. همان‎طور که گفتم در آن سال‎‎ها سینما به‎عنوان پدیده‎ای گذرا خودش را بر من تحمیل و گوشه‎ای از ذهنم را اشغال کرده بود، اما اصلا فکر نمی‎کردم که از معبر سینما هم می‎توان چنین مفاهیم عمیقی را مطرح کرد. این برداشت‎‎ها را بیشتر نسبت به دنیای نمایش و تئاتر به دست آوردم و بر همین اساس هم شروع کردم به خواندن. در آن دوره از زندگی اصلی‎ترین مشغله‎ام مطالعه نمایشنامه در سبک‎‎های مختلف و از آثار بزرگان نمایشنامه‎نویسی بود. بسیاری متون کلاسیک را در آن ایام به‎صورت دیوانه‎وار می‎خواندم! حتی خیلی از آن‎‎ها را نمی‎فهمیدم و خودم را مجاب کرده بودم برای درک بیشتر، به‎صورت رونویسی مانند مشق شب از روی آن‎‎ها بنویسم. نمی‎دانم تأثیر داشته یا خیر، اما در هر حال چنین تمرینات و پیگیری‎‎های داشتم و آرام آرام نمایش آن‎قدر برایم مسأله شد که تحصیل در پس‎زمینه کارهایم قرار گرفت؛ یعنی علاقه جدیدی در من متولد شد تا وارد دنیای نمایش شوم و تا می‎توانم یاد بگیرم و بشناسم.


    جناب میرباقری با توجه به این‎که این‎روایت‎‎ها مربوط به اوج دوران جوانی و تحصیل شما در دانشگاه است، خیلی علاقه‎مندم بدانم آیا در آن سال‎‎ها مثل خیلی از جوانان امروز، در پس ذهن‎تان به این هم فکر می‎کردید که باید وارد حوزه نمایش شوید تا به‎وسیله آن، جهان را اصلاح کنید؟! چنین آرمان‎‎هایی هم داشتید؟

    (می‎خندد) اگر بخواهم صادقانه و صمیمی پاسخ بدهم، باید بگویم بله! با خودم می‎گفتم چرا نمی‎شود این‎ همه شخصیت و آدم‎‎های جالبی را که در حوزه دین داریم، اساس و مبنای کار نمایش قرار دهیم؟ اما این دغدغه در یک پروسه در من به‎وجود آمد و به تدریج شکل کامل‎تری به خودش گرفت. هنوز به مرحله‎ای نرسیده بودم که بگویم این باید مشغله اصلی‎ام باشد و زندگی‎ام را وقف آن کنم. در کنار این مشغله‎‎ها در همان ایام، جریانات انقلابی و سیاسی هم فعال بودند که به‎دلیل تعلقات و باور‎های شخصی، به‎صورت نصفه و نیمه با آن‎‎ها هم همراه بودیم. در دوره پیش از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‎ها، خاطرم هست در تئاترشهر شرایطی پیش آمد تا تعدادی از دانشجویان که از دانشگاه‎‎های مختلف معرفی شده بودند، آموزش‎‎هایی را در حوزه نمایش ببینند. کلاس‎‎هایی دایر شد که شکل دانشکده داشت.

    این کلاس‎‎ها در روز‎های اول به‎شدت شلوغ بود، اما بخشی از بچه‎‎ها به‎دلیل دغدغه‎‎های پراکنده‎ای که داشتند دوام نیاوردند و جمع مختصری باقی ماند که یکی از افراد این جمع من بودم. فکر می‎کردم حالا که وارد این حوزه شده‎ام، باید تا ته خط بروم و ببینم چرا این هنر این‎قدر مرا درگیر کرده است. در همان مقطع هم با اساتید و بزرگان تئاتر آشنا شدم و رسیدم به حسی که شما به آن اشاره کردید؛ یعنی احساس کردم می‎توانم با یک بینش، تفکر و جهان‎بینی به این حوزه وارد شده و صاحب آثاری شوم که هویت مشخصی داشته باشند؛ آثاری که شاید بتوان آن‎‎ها را آثار مذهبی خواند. وقتی این شرایط به‎وجود آمد من هم تصمیم گرفتم حرکت کنم و ببینم آیا می‎توانم آدم مؤثری در این حوزه بشوم یا خیر. (می‎خندد) تقریبا رسیدم به این‎که ما در کشور مهندس زیاد داریم، اگر من نباشم کسان دیگری هستند که بار را از زمین بردارند؛ اما تا آن‎جا که می‎دیدم احساسم این بود که در حوزه نمایش آدم‎‎هایی با دغدغه مسائل مذهبی کم هستند.

    در حوزه نمایش‎‎های آیینی، قطعا در آن زمان تعزیه جایگاه ویژه‎ای داشته است، چه شد که احساس کردید باید تئاتر مذهبی را در قالبی متفاوت از تعزیه پی بگیرید؟
    تعزیه از سال‎‎ها قبل هم وجود داشت، اما احساسم این بود آن‎گونه که باید شکل کامل خود را پیدا نکرده است. فکر می‎کردم نیاز است کسانی به این عرصه وارد شده و با توجه به نیاز‎های روز این حوزه را متحول کنند؛ هم به‎لحاظ فرم و هم به لحاظ محتوا. مضاف بر این‎که می‎دیدم تعزیه در ایام به خصوصی از سال اجرا می‎شود و سبک نمایشی پیوسته‎ای نیست که بتوان هر جا و هر زمان آن را ارائه کرد. اتفاقا یکی از دلایل توفیق این‎گونه نمایشی جوی است که در آن اجرا می‎شود و مخاطب در آن ایام آماده شنیدن روضه‎‎ها و سخنان مذهبی است. اگر این فضا و آمبیانس را از تعزیه بگیرید تأثیرگذاری، پویایی و تحرکی که در گونه‎‎های دیگر نمایشی شاهدیم، در آن وجود نخواهد داشت.


    یعنی اساسا برای ورود به عرصه نمایش نیم نگاهی به تعزیه هم داشته‎اید؟

    بله اگر شما اولین کار جدی من را ببینید نمایش «معرکه در معرکه» است که به‎شدت وام‎دار تعزیه است؛ اما به‎گونه‎ای که من دلم می‎خواست، یعنی در هر زمان و هر مکان قابل ارائه و اجرا بود و تماشاگر هم در هر فصلی از سال و با هر پس‎زمینه فکری می‎توانست با آن ارتباط برقرار کند. البته من هیچ‎گاه از این زاویه کارنامه‎ام را مورد بررسی قرار نداده بودم، اما یک‎بار خبرنگاری بابت دانستن چنین نشانه‎‎هایی در آثارم کنجکاوی کرد و من هم مولفه‎‎های یک نمایش ایرانی را برشمردم. شما وقتی به نمایش ایرانی نگاه می‎کنید دو نوع نمایش خواهید دید، یکی نمایش تخت‎حوضی و دیگری تعزیه. همین دو نمونه است که می‎توان درباره بومی‎ بودن‎شان بحث و گفت‎وگو کرد. آثار نمایشی من هم به نوعی تلفیقی از این دو نمونه است. البته داعیه پرچم‎داری در چنین میدانی نداشته و ندارم، اما از سر علاقه‎ای که داشتم به چنین ترکیبی رسیدم.

    برگردیم به روایت‎تان از ورود به فعالیت‎‎های هنری که اشاره کردید تحصیل‎تان را هم تحت‎الشعاع قرار داد.

    نه فقط تحصیل که حتی فعالیت‎‎های سیاسی‎ای که به آن اشاره کردم تحت‎تأثیر این علایق قرار گرفت. خاطره جالبی هم در این‎باره دارم؛ روزی که قرار بود لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان مسلمان گرفته شود، من هم یکی از اعضا گروه برنامه‎ریزی بودم؛ اما روز قبل از عملیات به‎واسطه فعالیت و تمرین فشرده در کلاس‎‎ها تئاتر، آن‎قدر خسته بودم که صبح خواب ماندم و وقتی از خواب بیدار شدم و به خیابان آمدم و دیدم کار از کار گذشته و سفارت‎خانه تسخیر شده است، بعد‎ها هم فکر کردم شاید مصلحتی در ‎آن خواب بود تا من را از مسائل سیاسی دورتر و دورتر کند!

    یعنی واقعا در جریان تسخیر لاله جاسوسی بودید؟

    جزو برنامه‎ریزان رده بالا که نه، اما کاملا در جریان بودم و می‎دانستم قرار است چنین عملیاتی انجام شود. حتی در کلاس‎‎های توجیهی هم حضور داشتم تا جایی‎که بچه‎‎ها خودشان را برای درگیری احتمالی و حتی کشته‎شدن آماده کرده بودند. پیش‎بینی‎‎ها در حد و اندازه یک کار واقعا پرمخاطره بود، ما هم از آن‎جا که پایگاه فعالیت‎های‎مان در آن دوره مسجد دانشگاه بود و عضو دانشجویان مسلمان بودیم، به ما هم کمی اعتماد کرده و برخی برنامه‎‎ها را می‎گفتند! در مجموع منظور از این خاطره این بود که از جایی به بعد همه دغدغه من شد نمایش. در همین دوره هم متوجه شدم که نمایش، سینما و بعد‎ها تلویزیون، به‎لحاظ ماهیت در یک دایره تعریف می‎شوند و تنها در فرم خصوصیاتی منفک از هم دارند.


    نخستین تجربه‎‎های تلویزیونی شما مانند «گرگ‎ها» و «رعنا» چه نسبتی با دغدغه‎‎های مذهبی‎تان داشت؟
    این آثار در راستای پرداختن به دغدغه‎‎هایی بود که رنگ و بویی مذهبی هم داشت. من نمی‎خواستم در برداشت‎ مخطبان از مذهب ایجاد تحول کنم. تأثیری که شریعتی بر من داشت این بود که حرف‎‎های تازه در حوزه‎ای چون سیاست و اجتماع را با رنگ و بوی مذهب طرح می‎کرد. البته من چنین داعیه‎ای نداشته و ندارم که می‎خواسته‎ام تبدیل به شریعتی در حوزه کاری خودم شوم، اما فکر می‎کردم شاید بیان نمایشی این قبیل مفاهیم، خیلی جذاب‎تر از بیانی که دکتر شریعتی دارد هم بشود. حوزه نمایش حوزه مؤثر و ماندگاری است.


    در این بستر فکری، چگونه با مدیوم تلویزیون ارتباط برقرار کردید؟
    بالأخره در همان دوران سه ساله‎ای که در دوره آموزشی نمایش حضور پیدا کردم، کم‎کم به این نتیجه رسیدم که می‎توانم بنویسم و نمایشنامه «ایوان مدائن» را نوشتم. در آن دوره مرحوم بیژن مفید کلاس‎‎های نویسندگی را اداره می‎کرد ولی بیشترین مطالب پیرامون فن نمایش و نوشتن نمایشنامه را در کلاس‎‎های «تحلیل نمایش» که استادش آقای بهروز غریب‎پور بود فرا گرفتم. نمایشنامه «ایوان مدائن» را هم برای اولین‎بار به ایشان دادم تا بخوانند و نظرشان را اعلام کنند. یک هفته صبر کردم دیدم آمد، درس داد و رفت. پیش خودم گفتم شاید فرصت نکردند بخوانند. هفته بعد هم همین گونه گذشت تا رسید به هفته سوم که دیگر طاقت نیاوردم و گفتم: استاد من نوشته‎ای به شما دادم و می‎خواهم نظرتان را بدانم. مکثی کردند و گفتند: واقعا خودت نوشتی؟ گفتم: بله، چطور؟ گفت: از کسی هم کمک نگرفتی؟ گفتم: این نتیجه آموخته‎‎های من از این کلاس‎هاست و می‎خواهم راهنمایی‎ام کنید. بازهم مکثی کردند و گفتند: فقط بنویس. گفتم: استاد یعنی چی؟ گفت: اگر این حرف‎‎ها که می‎زنی راست است فقط بنویس که قطعا آدم موفقی در این حوزه خواهی بود. این برخورد خیلی من را امیدوار کرد. بعد از پایان تحصیلات وارد امورتربیتی مدارس شدم که بازهم فعالیت‎هایم متمرکز بر نمایش بود. از طریق همین سلسله نمایش بود که به‎واسطه تهیه‎ یک گزارش از کار وارد تلویزیون شدم. آن‎جا برخی دوستانی که قبلا در کلاس‎‎های تئاتر با هم بودیم را دیدم و همین پل ارتباطی من برای ورود به تلویزیون شد. نخستین کار حرفه‎ای من هم اجرای تلویزیونی «ایوان مدائن» بود. آن موقع هنوز نسبتم را با این حوزه نمی‎دانستم. در آن پروژه بازی کردم و فهمیدم بسیار در این حوزه بی‎استعداد هستم! کار دوم من در ادامه همین مسیر «آینه خیال» بود که اساسا نمایشنامه‎ای بود که می‎شد روی صحنه هم اجرا کرد و مختص تلویزیون نبود. این کار را خودم کارگردانی کردم و نسبتم را با دنیای نمایش در همین کار فهمیدم. در آن کار پرویز پورحسینی نقش اول را بر عهده داشت. پس از ‎آن‎هم سومین کارم «اسکندر، شاه مغلوب» نام داشت.


    اشاره کردید که این کار‎ها همه به‎صورت نمایش‎‎هایی بودند که مقابل دوربین اجرا می‎شدند. یعنی نمی‎توان آن را جزو تجربه‎‎های تلویزیونی شما دانست؟
    بله. نمایش چهار قسمتی «مسافر گمنام»، اولین کار من برای مدیوم تلویزیون بود که با تعاریفی که از این مدیوم آموخته بودم به سرانجام رساندم. هنوز هم یکی از شیرین‎ترین کار‎ها برای خودم است و دوست دارم آن را ببینم. رضا بابک، هوشنگ توکلی و خواهران برومند در این کار بازی می‎کردند و بهرام شاه‎محمدلو هم سه نقش کاملا متفاوت در این کار آفرید. هنوز که هنوز است لذت خلق این نقش‎‎ها توسط یک بازیگر، زیر زبانم است. در کنار این تجربه‎اندوزی‎‎ها کم‎کم ادعا‎هایی هم راجع به سینما در شخصیت من شکل می‎گرفت.


    یعنی در این سال‎‎هایی که درگیر نمایش و تلویزیون بودید ارتباط‎تان با سینما قطع نشده بود.
    به‎عنوان مخاطب مدام پیگیر بودم، اما داعیه‎ای نداشتیم. در مسیر تجربه‎‎های تلویزیونی بود که کم‎کم فهمیدم میزانسن و دکوپاژ چیست و چگونه دغدغه‎‎های یک نویسنده می‎تواند تبدیل به تصویر شود. براساس همین تجربه‎‎ها، سریال «گرگ‎ها» را به‎عنوان کارگردان فنی دست گرفتم و کار کردم. آرام‎آرام نسبت نزدیک‎تری با سینما احساس می‎کردم. برهمین اساس هم «رعنا» را به‎عنوان اولین کار مستقلم در تلویزیون، به‎صورت تک دوربین ضبط کردم تا نشان دهم کارگردانی سینمایی را هم بلد هستم. همین امروز هم اگر رعنا را مورد قضاوت قرار دهید، با توجه به دوران ساختش کار عجیب و غریبی بوده و دوربین در مقاطعی نقش اصلی را بر عهده داشته است. به تعبیری می‎خواستم نسبت به تعاریف سینمایی کم نیاورم؛ می‎خواستم پلان‎‎های سخت بگیرم و کتمان نمی‎کنم که در مقاطعی حتی می‎خواستم حریف بطلبم!


    این احساس هنوز هم در شما وجود دارد؟
    ببینید در کاری که ما می‎کنیم نیت و انگیزه خیلی مهم است. اگر شما جایی بخواهید اظهار خودنمایی کنید، پرده سینما رسوای‎تان می‎کند. خیلی تجربه و تمرین می‎‎خواهد تا آدم به احساس زلال و نابی برسد که همه وجودش و همه دانسته‎هایش را در خدمت مضمونی که فکر می‎کند مضمون خوب و مؤثری در اخلاق جامعه است درآورد. هر وقت از این نیت فاصله بگیری، اثرگذاری کمتر می‎شود. ممکن است حاصل کارت به لحاظ فنی قابل دفاع باشد، اما تأثیرگذاری واقعی‎ که مدت‎‎ها مخاطب را درگیر خود کند، از جای دیگری می‎آید.


     با پشتوانه فنی که از تلویزیون به‎همراه داشتید، چه شد که برای ورود به سینما «آدم برفی» را انتخاب کردید؟
    فیلم «آدم برفی» از مؤلفه‎‎های نمایش ایرانی که پیش‎تر به آن اشاره کردم خیلی دور نیست؛ به نوعی تمرین نمایش تخته حوضی بود. شما، ارباب، جوانپوش، زن‎پوش و خیلی نشانه‎‎های دیگر از نمایش تخت‎حوضی را در آن می‎بینید. تلاشم در این فیلم این بود که چگونه می‎توان این نشانه‎‎ها را در مدیوم سینما به‎کار گرفت.


    اما موضوع چالش‎برانگیزی را هم انتخاب کردید.
    موضوع مهاجرت موضوع بسیار مهمی بود که هنوز هم به آن علاقه‎مندم. اگر آن سال با آن همه حواشی «آدم برفی» را نمی‎ساختم، کماکان حاضر بودم همین امسال هم آن را بسازم. اهمیت این موضوع را به شخصه حس کرده بودم. در حین اجرای نمایش «معرکه در معرکه» و چند کار دیگر فرصتی برایم فراهم آمد تا بیشتر با مهاجرین ایرانی صحبت کنم تا ببینم چه می‎شود که حاضرند این همه توهین و تحقیر را قبول کنند، آن هم برای هیچ! با انسان‎‎هایی مواجه شدم که با تحصیلات عالی در قطار ملحفه جمع می‎کردند! چرا باید چنین باشد؟ از برخی از این‎‎ها می‎خواستم مرا توجیه کنند؛ می‎پرسیدم چه‎چیز در مملکت خودت آزارت می‎داد که حاضر به قبول چنین شرایطی شده‎ای؟

    حرف‎‎های به این زیبایی و مهمی چرا پس از تبدیل شدن به فیلم «آدم برفی» چنان بازتاب‎‎هایی داشت؟
    با شرایطی که تعریف کردم، دلم می‎خواست درباره مهاجرت کاری کرده باشم و به واسطه برخی دلایل این خواستن منجر به کارگردانی یک فیلم سینمایی شد. حرف حرف مهمی بود و من برای بیانش دغدغه داشتم، اما جرم «آدم برفی» این بود که شاید 10 سال جلوتر از زمانش ساخته شد. هنوز مسئولان و مدیران در آن مقطع نمی‎توانستند بپذیرند که «مهاجرت» معضل آینده ما خواهد شد؛ اتفاقی که متأسفانه امروز دیگر شاهد آن هستیم. بخش عظیمی از جمعیت ما مهاجرت کرده‎اند. مهاجرت 4 تا 5 میلیون نفر از جمعیت یک کشور رقم کمی نیست. چرا این اتفاق باید رخ می‎داد؟ ما که حرف‎‎های خوبی برای مردم داشتیم؛ ما که آرمان‎‎های خوبی را در انقلاب مطرح کرده بودیم؛ ما که معتقد به استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بودیم و کماکان هم معتقدیم این مسیر می‎تواند سعادت ما را تضمین کند، پس چه شد که به این‎جا رسیدیم؟ البته من هنوز هم مأیوس نیستم و در عین این‎که این بحث‎‎ها را لازم می‎دانم تا بدانیم در چه شرایطی هستیم، اما هنوز فکر می‎کنم آرمان‎‎های انقلاب ما کارساز است و اگر درست به آن نگاه کنیم و دلسوزانه عمل کنیم می‎توانیم تبدیل به کشوری الگو شویم تا دیگران به مانند یک «مدینه فاضله» درباره ما قضاوت کنند. همین الگو‎ها هم امروز از سوی مسئولان ما طرح می‎شود. هرچند یکی دیگر از ایرادات ما این است که حرف خوب می‎زنیم، اما نوع بیان آن را بلد نیستیم. به‎عنوان نمونه وقتی زمان می‎طلبد که ما از سینما، تلویزیون و نمایش به‎عنوان ابزاری مدرن برای بیان دیدگاه‎های‎مان استفاده کنیم، چرا سرمایه‎گذاری نمی‎کنیم؟ چرا به‎عنوان یک پدیده دست چندم به آن نگاه می‎کنیم؟ اگر می‎توانستیم همه حرف‎‎های خوب‎مان را با زبان مؤثری همچون سینما به‎عنوان یک زبان عمومی در جهان بیان کنیم، شرایط متفاوتی داشتیم. به‎واسطه همین غفلت‎‎ها، امروز شاهد معضل تراژیکی همچون «مهاجرت» هستیم. افرادی هم که از مملکت می‎روند و احتمالا نامهربانی‎‎هایی هم دیده‎اند همین‎‎ها را به شکلی بد در آن‎سوی مرز‎ها تعریف می‎کنند و نتیجه این می‎شود که در جهان فکر می‎کنند ایران کشوری است که دیوار‎های پولادینی دور آن کشیده‎اند و هیچ دگراندیشی اجازه عرض اندام در آن ندارد! آیا واقعا این‎گونه است؟ به عقیده من ایران امروز آزادترین کشور روی کره زمین است. هرکس هر کاری می‎خواهد انجام می‎دهد؛ اما چه می‎شود که مثلا به‎واسطه فلان نشریه توقیف شده و یا محدودیت‎‎هایی اعمال می‎شود؟ این‎‎ها همه ناشی از سیاسی‎بازی‎ است که اصلا علاقه ندارم درگیر آن شوم؛ به رسمیت‎ هم نمی‎شناسم‎شان و معتقدم ارتباطی با سطح فکری ما ندارند.

    با این تحلیل‎‎ها فکر می‎کنید مخاطبان اصلی «آدم برفی» مسئولان آن مقطع بودند یا مردمی که احیانا فکر مهاجرت به سرشان زده بود؟
    همه مخاطب آن فیلم بودند. من آن فیلم را برای همه ساختم و هر آدم با وجدانی که آدم‎برفی را تماشا کند این را درک خواهد کرد؛ این‎که یک پهلوان به چنین روزی بیفتد واقعیت تلخی است. عباس در فیلم من یک قهرمان کشتی بود که ممیزی اجازه نداد همه هویتش را به تصویر بکشم. پهلوانی که روی دست مردم می‎رفت، اما به نقطه‎ای می‎رسد که به همه این‎‎ها پشت کرده و می‎رود و از همه بدتر، تن به چه خفت‎‎هایی می‎دهد. «آدم برفی» به تمام این دلایل هنوز هم فیلمی بسیار محترم و شریف برای من است، چراکه در ماهیتش چنین معارف و اهدافی نهفته بود. اما این از طرف مسئولان و مدیران وقت درک نشد.


    اشاره کوتاهی داشتید به غفلت مسئولان از ابزار‎های مدرنی چون سینما، تلویزیون و نمایش، فکر می‎کنید دلیل این غفلت در طول این سال‎‎ها چه بوده است؟

    این برای من تا حدودی قابل درک است؛ چراکه اساسا مسئولان ما مذهبی هستند و هنر نمایش تا قبل از انقلاب حرام بوده است و طول می‎کشد تا این دو با هم الفت پیدا کنند. به‎عنوان نمونه در پروژه «مختارنامه» یکی از دشواری‎‎ها این بود که خواص هم کار را دنبال می‎کردند. این کار را برای ما سخت می‎کرد، چراکه طیف مخاطبان ما از آیت‎الله العظمی گرفته تا یک کارگر ساده را در بر می‎گرفت. با تمام این سختی‎‎ها اما «مختارنامه» سبب شد در این گزاره هم نظر شویم که اگر نوع نگاه را اصلاح می‎کردیم و نمایش را به‎عنوان پدیده تأثیرگذار قرن می‎پذیرفتیم، آن وقت می‎توانستیم به‎گونه‎ای عمل کنیم که فضای فرهنگی‎مان این‎گونه که امروز هست نباشد؛ آن‎چه امروز شاهدیم نه منظور انقلاب بوده و نه خواست دلسوزان انقلاب است.

    فرصت برای پرداخت ویژه به سریال‎‎های تاریخی کارنامه شما اندک است، اما به‎خاطر ادای دین دوست‎دارم اندکی هم درباره «مختارنامه» صحبت کنیم. سریالی که همان‎طور که اشاره کردید هم طیف مذهبی را نسبت به مقوله هنر تصویر و سینما خوش‎بین کرد و هم نگاه طیف روشن‎فکر جامعه هنری را نسبت به کار‎های دینی اصلاح کرد. این دست‎آورد چقدر حاصل دغدغه ابتدایی شما، که قطعا یک دغدغه تکنیکی صرف نبوده، است؟

    برای پاسخ به سؤال شما بد نیست مروری داشته باشیم بر این‎که اساسا چه شد که به «مختارنامه» رسیدم. در ادامه دغدغه‎‎هایی که به آن اشاره کردم در مقطعی من به پروژه «سلمان فارسی» رسیدم؛ چراکه اساسا آن را نیاز امروز بشر می‎دانستم و هنوز هم می‎دانم. سلمان به‎دنبال خدا می‎گردد، به‎دنبال حقیقت پنهانی است که روح تشنه‎اش را سیراب کند. در این مسیر از مکاتب بسیاری عبور می‎کند تا سرانجام در اسلام آرام می‎گیرد.

    حتی یک گام هم می‎توانم بالاتر از این بروم و بگویم در اسلام هم در عشق به علی‎ (علیه‎السلام) است که آرام می‎گیرد. از همین منظر «سلمان» دغدغه ویژه من در آن مقطع بود و اگر می‎خواستم این دغدغه‎‎ها را به زبان جهانی تصویر کنم، باید مولفه‎‎ها و استاندارد‎های زبان سینما را رعایت می‎کردم. اساسا در این حوزه اگر دستور زبان سینما را رعایت نکنیم، جمله‎بندی‎‎ها غلط می‎شود و دیگر تأثیرگذار نخواهد بود! این‎‎ها جزو ذات سینماست. عدم درک این مسأله از سوی برخی دوستان، ما را در زمان پخش مجموعه امام علی (علیه‎السلام) با حاشیه‎‎هایی مواجه کرد. آن‎‎هایی که درک این دستور زبان برای‎شان ثقیل بود، با این سریال دست به یقه شدند و فضا و شرایطی را به‎وجود آوردند که هم من را اذیت کرد و هم خودشان را؛ آن هم به‎خاطر هیچ و پوچ! پیرو همین اختلاف دیدگاه نسبت به درک مسائل دراماتیک، پروژه سلمان فارسی هم با مشکل مواجه شد.

    فیلم‎نامه نهایی مجموعه «سلمان فارسی» با مشکل مواجه شد یا رفتن سراغ این سوژه؟
    فیلم‎نامه آماده به مشکل خورد؛ سوژه را که خودم دنبال کرده بودم. 10 سال با سلمان فارسی رفاقت کردم و همسفر بودم. می‎خواستم بدانم مسأله این شخص چه بوده است. به همان میزان که او دلمشغولی و نگرانی داشت، من هم دلمشغولی داشتم. پژوهش‎‎هایی که برای این پروژه داشتم، خیلی علمی پیش رفت؛ گروه 15 نفره‎ای نزدیک دو سال کار پژوهشی می‎کردند و نتیجه این پژوهش‎‎ها برای دراماتیزه کردن به دست من می‎رسید.


    اگر هم عمر من کفاف نداد و پروژه سلمان به سرانجام نرسید، حداقل می‎توان این پژوهش‎‎ها را منتشر کرد. معتقدم سلمان اگر درست ساخته شود، می‎تواند برآورده‎کننده نیاز‎های تمام انسان‎‎های کره زمین باشد. اما دوستان ما به‎دلیل برخی پرداخت‎‎های زمینی درباره عشق‎‎های سلمان، احساس کردند حاشیه‎‎هایی که پیرامون شخصیت قطام در سریال امام علی (علیه‎السلام) به‎وجود آمد، قرار است تکرار شود و گفتند نمی‎توانیم پاسخگو باشیم و در یک کلام،  سری که درد نمی‎کند، چرا باید دستمال ببندیم! یک روز به صراحت آب پاکی را روی دست ما ریختند و گفتند الان شرایط برای ساخت سلمان مهیا نیست، بیا و نهضت توابین را بساز! وقتی گفتم چرا این، یکی از دوستان گفت: فکر می‎کنند در این داستان دیگر نمی‎توانی شیطنت کنی! (می‎خندد)

    یعنی پیش‎شرط ساخت «سلمان فارسی» شد ساخت «قیام توابین»؟
    بله اما من کار سفارشی قبول نمی‎کنم و برای همین مجال خواستم تا روی این طرح کار کنم. بعد از چند ماه تحقیق رسیدم به کاراکتر «مختار». پیشنهاد این طرح را دادم و پذیرفته هم شد.


    مختار چه ویژگی‎‎هایی داشت که شما را برای پرداختن به شخصیتش مجاب کرد؟
    اولا زنده بود و حتی احساس می‎کردم شخصیتی معاصر است. احساسم این بود که برخی حرف‎‎های مختار در راستای اعتقادات و حرف‎‎های امروز ما است. برای نگارش فیلم‎نامه ویژگی‎‎های شخصیتی جالب توجهی هم داشت. بعد از نهایی شدن فیلم‎نامه مختار هم البته فشار‎هایی از همان جنس که اشاره کردم وجود داشت و برخی بخش‎‎های داستان به‎ویژه در زمینه ارتباط جاریه و عمر را کم‎رنگ کردند. بخش‎‎هایی که کمک می‎کرد به جذابیت بیشتر کار، اما چون حذف‎شان به اصل حرف لطمه نمی‎زد با شرایط کنار آمدم و با همان فیلم‎نامه پیشنهادی که البته به تعبیر دوستان تلطیف شده بود (!) کار را آغاز کردیم.


    غیر از کاراکتر مختار، انگیزه دیگری هم برای در دست گرفتن این فیلم‎نامه داشتید؟
    آن‎چه مطرح کردم، قطعا بخشی از انگیزه‎هایم بود. بخش دیگر مربوط به این احساس بود که علاقه‎مند بودم پیرامون واقعه عاشورا حرکتی اساسی انجام دهم. مشکلات پرداخت مستقیم به این مقوله را هم که همه می‎دانیم. برای همین داستان مختار بهانه‎ای شد برای پرداختن به این واقعه. مجموعه این انگیزه‎‎ها و شرایط به‎گونه‎ای ترکیب شد که حاصلش با نام «مختارنامه» روی آنتن رفت. حال اگر واقعا آن‎طور که شما می‎گویید این مجموعه توانسته روی هر دو طیف مخاطب مذهبی و روشن‎فکر تأثیرگذار باشد، من مسئولیتی که برعهده داشته‎ام را به‎درستی انجام داده‎ام، هرچند خودم که امروز حاصل کار را می‎بینم برخی نقد‎ها به آن دارم. تمام دغدغه‎ام برای ساخت مختار، ارائه اثری جذاب برای همه مخاطبان بود؛ بدون در نظر گرفتن جهت‎گیری‎ها. هنوز هم بر این باورم که آن کسی که مثل من فکر می‎کند نیازی به حرف‎‎های من ندارد، اگر من عرضه‎ای در این کار دارم باید کاری کنم آن کسی را که مثل من فکر نمی‎کند، به‎سمت حرف‎هایم‎ جذب کنم.


    نمونه‎ای از این دقت‎نظر‎ها را به‎طور مصداقی به‎خاطر دارید؟
    صحنه‎ای در مختارنامه بود که آقای ضرغامی به‎شدت به آن علاقه داشت و مربوط به دیدار مختار و محمدحنفیه بود. حنفیه از مختار سؤال می‎کرد که «آیا تو واقعا من را زعیم خود می‎دانی؟» مختار جواب صریح نمی‎دهد. محمد حنفیه می‎گوید: «اگر چنین حسی داری، اشتباه می‎کنی چراکه من هم بعد از شهادت برادرم چنین احساسی داشتم؛ اما وقتی با برادرم حضرت سجاد (علیه‎السلام) پای حجر‎الاسود رفتیم، حجر‎الاسود زبان باز کرد و به زعامت برادرم شهادت داد.» این صحنه را در فیلم‎نامه داشتیم و ضبط هم کردیم، اما شب پخش آن سکانس را حذف کردم. وقتی آقای ضرغامی کار را روی آنتن دید، همان موقع خیلی آشفته زنگ زد که چرا این صحنه‎‎ها حذف شده است؟ واقع امر این بود که من در آخرین دقایق آماده‎سازی این قسمت برای پخش، به این نتیجه رسیدم که شیعه آن‎قدر در حوزه عقلانیت برای مجاب کردن انسان‎‎ها دلیل دارد که لزومی نیست وارد حوزه غیب شویم. مهندس ضرغامی هم تا این توضیحات من را شنید گفت من تسلیمم و پذیرفت.

     

     

     

    سریال سلمان فارسی

     

    داوود میرباقری: سریال «سلمان فارسی» 4 برابر از «مختارنامه» سخت‌تر است

     

    مختارنامه

     

    داوود میرباقری با گذشت بیش از یک سال و نیم از پایان پخش سریال «مختارنامه» در اظهار نظری، گفت: مسلم است که اگر بخواهم یک بار دیگر و الان «مختارنامه» را بسازم، نوع نگاهم تغییر خواهد.

     

    او گفت: قاعده‌ی کار ما این است که وقتی در دورانی تجربه‌ای را انجام می‌دهیم آن تجربه برای همان لحظه است و در همان لحظه ایده‌ی ذهنی‌مان را به نمایش می‌گذاریم؛ اما زمان که می‌گذرد ایده‌ها و نگاه‌ها تغییر می‌کند.

     

     

    به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا، این نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون، درباره‌ی ضرورت راه‌اندازی شبکه‌هایی همچون «تماشا» (شبکه سریال) خاطرنشان کرد: چنین شبکه‌هایی برحسب نیاز مخاطبان راه‌اندازی می‌شوند و ما باید این را بدانیم که همواره مشتری ما مردم هستند.

     

    او افزود: اگر قرار باشد کاری را که برای مردم می‌سازیم، مورد توجه آنها قرار نگیرد، آن کار اصلا مهم نخواهد بود.

     

    وی در پاسخ به سوال مجری ویژه برنامه راه‌اندازی رسمی شبکه‌های سلامت و تماشا، مبنی بر اینکه وجود چنین شبکه‌ای (شبکه سریال) چقدر الزامی است؟ این گونه گفت: قطعا افتتاح چنین شبکه‌هایی لازم بوده که صدا و سیما به فکر افتاده تا این شبکه‌ها را برای مردم راه‌اندازی کند. من چندان در بخش مدیریت، اطلاعات کافی و زیادی ندارم، اما تمامی این شبکه‌ها بر حسب نیاز مخاطبان راه‌اندازی و افتتاح می‌شوند و بر اساس صلاحی که صداوسیما دیده است و نیاز مخاطبان را سنجیده، ضرورت دانسته که شبکه‌ای همچون «تماشا» و ... را به طور رسمی افتتاح کند.

     

    او در ادامه‌ی صحبت‌های خود با اشاره به سریال «امام علی (ع)» که چند سال قبل به کارگردانی خودش ساخته شد‌، یادآور شد: خاطرات این مجموعه در ذهن من در حال کمرنگ شدن است، به ویژه اینکه بعد از پروژه‌ی «امام علی (ع)» مسیر پیچیده‌ای را برای ساخت «مختارنامه» طی کردیم. راستش ساخت سریال‌های تاریخی همچون «امام علی (ع)» و «مختارنامه» به واسطه نوع تولیدی که دارند، هزینه‌بر هستند؛ ضمن اینکه هماهنگی عوامل و جمع کردن بازیگران در این گونه کارها خیلی دشوار است.

     

    میرباقری در پایان این گفت‌وگو در پاسخ به این پرسش که چقدر به نظرات مردم اهمیت می‌دهد؟ گفت: از همه‌ی نظرات باید استفاده کرد. وقتی یک کار پخش می‌شود از واکنش‌ها می‌توان دید که چقدر دیده شده است. البته استثناهایی هم وجود دارد اما همیشه نظر مردم اصل است.

     

     

    این کارگردان تاریخی‌ساز با بیان اینکه ما ایرانی‌ها این افتخار را داشتیم که در کادر مرکزی دین مبین اسلام نماینده داشته باشیم، ادامه داد: این شخصیت در زندگی پرفراز و نشیبی که در جستجوی حقیقت و خدا داشته جذاب است و از مهم‌ترین مکاتب روزگار خود با تعقل عبور می‌کند تا در اسلام آرام بگیرد.

     

    میرباقری در پاسخ به اینکه این سریال به چه مقطعی از زندگی سلمان می‌پردازد،‌ گفت: طرحی که 12 سال نوشتم تولد تا مرگ سلمان را شامل می‌شد. این روزها که مجدد قرار است کار را راه اندازی کنیم مرجع و مبنا همان متن است که البته احتیاج به بازنویسی دارد.

     

    وی افزود: طی مذاکراتی که داشتیم یک سال وقت خواستم تا فیلمنامه را بازنویسی کنم و در صورتی که پس از این زمان، شرایط ساخت فراهم باشد، حوزه حرکت سلمان به لحاظ جغرافیایی بسیار گسترده است و به لوکیشن‌های بسیاری نیاز دارد. او ابتدا از ایران باستان خود را به اروپا می‌رساند و درباره آیین مسیحیت تحقیق می‌کند که از فلسطین تا ترکیه را دربرمی‌گیرد. پس از آن به حجاز می‌آید و مکه و مدینه را می‌بیند و سرانجام به ایران پس از اسلام مراجعت می‌کند.

     

     

    میرباقری با اشاره به پروژه‌ی تاریخی «سلمان فارسی» که از سوی رییس سازمان صداوسیما هم در مراسم افتتاح شبکه تماشا به آن اشاره شد، گفت: سلمان فارسی چهار برابر «مختارنامه» گسترده و سخت است. من به زندگی سلمان علاقمندم. او به من کمک کرد و در پاره‌ای اوقات از پرتاب‌ها و سقوط‌هایی نجاتم داد. من با او 10 سال رفاقت کردم و همسفر هم بودیم و توفیقی نصیبم شد تا بتوانم این پروژه را به انجام برسانم.

     

    میرباقری ادامه داد: ساخت سریال «سلمان فارسی» حساسیت و دقت بالایی را طلب می کند. کارهای ما اکثرا محدود و محصور در مرزهای خودمان بوده است و گاهی پیش آمده آثاری چون «مختارنامه» یا «امام علی (ع)» فراتر رفته‌اند. در این زمینه دیگر نباید ملاحظه بضاعت و امکانات را کرد و زمانی که سراغ تولید اثری می‌رویم و به عنوان مثال سلمان را وسط می‌گذاریم، حیف است کم بگذاریم.

     

     

    سریال ماه تی تی , کارگردانی داوود میرباقری

     

    سریال ماه تی تی کلید خورد

     

    سریال ماه تی تی به کارگردانی داوود میرباقری همزمان با عید قربان در تهران کلید می خورد و مریلا زارعی جلوی دوربین حسین جلیلی می رود. 

    مریلا زارعی برای اولین بار در سریالی که برای شبکه خانگی ساخته می شود بازی می کند.

    پیش از این حضور لیلا حاتمی، جمشید مشایخی، شهرام حقیقت دوست، مهران غفوریان و مرجانه گلچین در این سریال پر ستاره قطعی شده بود و طی روزهای آینده دیگر بازیگران مطرح پروژه معرفی می شوند.

     [ مهناز افشار ], [ رضا عطاران ], [ هادی کاظمی ], [ احمد مهران فر ], [ مرجانه گلچین ], [ شهرام حقیقت دوست ], [ حمیدرضا آذرنگ ], [ مهران احمدی ], [ رضا کیانیان ] و…

    .

    خلاصه داستان : در سریال ماه تی تی یک سردار دوران مغول است که در عصر خود طلسم شده و طی اتفاقی، توسط یک باستان شناس در دوره معاصر از خواب چندین ساله بیدار می شود. او قصد دارد نامزد خود، ماه تی تی را از چنگ مغولان نجات دهد و برای رسیدن به این هدف، زنان بسیاری را که شباهت زیادی با ماه تی تی دارند، به خیال خود نجات می دهد.

     

    .

    توضیحاتی در مورد سریال : [ ماه تی تی ] نام سریال داوود میر باقری میباشد که داستان آن در دهه 70 نوشته شده بود ولی بدلایل مختلف تولید آن تعویق افتاد. این سریال برای اولین بار پخش بین المملی خواهد داشت همچنین احتمالا از لابتدای اسفند ماه سال 1394 در شبکه خانگی به نمایش در بیاید.

    .

     

    �ماه تی تی� که تهیه کنندگی آن بر عهده مهران برومند است، برای شبکه نمایش خانگی تولید می شود و سومین سریالی است که داود میرباقری برای این رسانه کارگردانی می کند.

    این سریال فضای متفاوتی نسبت به کارهای قبلی میرباقری دارد و تجربه تازه ای برای او محسوب می شود. میرباقری در این سریال قصد دارد برای اولین بار به سراغ تاریخ چند هزار ساله ایران برود که البته این قصه تلفیقی با فضای معاصر دارد. این سومین همکاری میرباقری با مهران برومند پس از سریالهای �شاهگوش� و �دندون طلا�



    به گزارش کلاله خبر به نقل از مینوخبر، با هماهنگی مدیریت جهاد کشاورزی مینودشت قسمت‌هایی از تصویربرداری سریال �ماه تی تی� جدیدترین اثر سید داوود میرباقری در روستاهای �القجر� و �چمانی� از توابع این شهرستان و روستای �فارسیان فرنگ� از توابع شهرستان گالیکش صورت پذیرفت.

    در حالی آخرین جلسه فیلم‌برداری سریال " ماه تی تی " در شرق گلستان در محوطه مدیریت جهاد کشاورزی مینودشت انجام شد که گفته می‌شود شرایط اقلیمی خاص این منطقه در زیباترین فصل سال دلیل انتخاب شهرستان‌های مینودشت و گالیکش برای تهیه سکانس‌هایی از این سریال بوده است.

    نویسندگی و کارگردانی این مجموعه بر عهده �داوود میرباقری� و تهیه‌کنندگی آن را نیز �مهران برومند� عهده‌دار است.

    �ماه تی تی� داستان سرداری از دوران مغول است که طلسم شده و توسط باستان‌شناسی در عصر امروز بیدار می‌شود و ...

    این مجموعه، فضایی تاریخی _ فانتزی دارد و در دل یکی از داستان‌های کهن ایرانی به تصویر می‌آید.

    �ماه تی تی� فضای متفاوتی نسبت به کارهای قبلی میرباقری دارد و تجربه تازه‌ای برای او محسوب می‌شود. میرباقری در این سریال قصد دارد برای اولین بار به سراغ تاریخ چند هزارساله ایران برود که البته این قصه تلفیقی با فضای معاصر دارد.

    عباس خدری هنرمند توانای گالیکشی که پیش‌ازاین در سریال‌های �مختارنامه�، �شاهگوش� و �دندون طلا� با میرباقری همکاری داشته در سریال �ماه تی تی� به‌عنوان دستیار دوم در کنار این کارگردان نامی سینمای ایران حضور خواهد داشت.

    تاکنون از بازیگران بسیاری برای حضور در این فیلم نام‌برده شده است امام حضور فریبرز عرب نیا و مرجانه گلچین برای نقش‌آفرینی قطعی شده است.

    شایان‌ذکر است؛ مختار مهاجر مدیرکل جهاد کشاورزی استان گلستان، محمود پسرکلو، سید مهدی حسینی و ابوالفضل رشیدیان روسای ادارات جهاد کشاورزی، میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری و بنیاد مسکن شهرستان‌های مینودشت و گالیکش، حجت ممشلی به همراه کلیه کارکنان جهاد کشاورزی شهرستان مینودشت و مردمان مهمان‌نواز گالیکش و مینودشت نیز با این مجموعه همکاری‌های لازم را داشته‌اند.

    گفتنی است؛ در آینده‌ای نزدیک تصاویر و جزییات بیشتری از حضور عوامل این فیلم در استان گلستان توسط این پایگاه خبری منتشر خواهد شد.




    به گزارش سینماپرس، لیلا حاتمی برای اولین بار در سریالی که برای شبکه خانگی ساخته می‌شود بازی می کند .

    این سریال که تهیه‌کنندگی آن بر عهده مهران برومند است، برای شبکه نمایش خانگی تولید می‌شود و  سومین سریالی است که داود میرباقری برای این رسانه کارگردانی می‌کند. فیلمبرداری مجموعه "ماه تی تی" از هفته آینده آغاز می شود

    "ماه تی تی" فضای متفاوتی نسبت به کارهای قبلی میرباقری دارد و تجربه تازه ای برای او محسوب می شود. میرباقری در این سریال قصد دارد برای اولین بار به سراغ تاریخ چند هزار ساله ایران برود که البته این قصه تلفیقی با فضای معاصر دارد. این سومین همکاری میرباقری با مهران برومند پس از سریالهای موفقی همچون "شاهگوش" و "دندون طلا" است.

    دیگر عواملی که در این پروژه حضور دارند عبارتند از:
     مجری طرح : مجید مطلبی، مدیر تولید : مهدی بدرلو، مدیر فیلمبرداری : حسین جلیلی، مدیر صدابرداری : ایرج شهزادی، طراح صحنه و لباس : مجید علی اسلام، طراح گریم : بابک اسکندری، طراح بدلکاری و جلوه میدانی : ارشا اقدسی, جلوه های ویژه رایانه ای : هادی اسلامی، دستیار اول کارگردان : حامد میرباقری، جانشین تولید : فؤاد بور بور، برنامه ریز : حسین متحد، عکاس : محمد بدرلو



    به گزارش بولتن نیوز،میرباقری بلافاصله بعد از فراغت از تولید �دندون طلا� مقدمات تولید سریالی دیگر را برای شبکه خانگی فراهم کرده است. سریالی که �ماه تی تی� نام دارد و طرح ابتدایی آن را میرباقری سالها پیش از این و بعد از ساخت کمدی �آدم برفی� نوشته اما فرصت ساخت سریال به دلیل تکیه فراوان آن بر جلوه های ویژه فراهم نشد و این چنین شد که این طرح دو دهه ای مسکوت ماند تا امسال که بالاخره مقدمات تولید آن به تهیه کنندگی مهران برومند فراهم شد.

    �ماه تی تی� داستان خیالی یک مرزبان ایرانی را روایت می کند که در بحبوحه حمله مغول به ایران و فرار سلطان محمد خوارزمشاه درگیر اتفاقات مختلفی می شود؛ اتفاقاتی که ناگاه به حرکت او در بُعد چهارم ماده یعنی زمان منجر شده و فرودش در روزگار معاصر را موجب می شود. با آمدن �ماه تی تی� به روزگار معاصر او تناقضهای رفتاری ایرانیان را مشاهده می کند؛ تناقضاتی که گویا از صدها سال پیش تاکنون نسل به نسل منتقل شده است و همین تناقضات است که بار طنز کار را شکل می دهد.

    حدودا چهار ماه قبل سینماژورنال از تولید این سریال با بودجه ۵ میلیاردی و حضور رضا عطاران و مهناز افشار در آن خبر داده بود و حالا "شبکه خبری فرهنگ و هنر” در گفتگو با رسول نجفیان از کلید خوردن پروژه در اردیبهشت ماه خبر داده و البته اطلاعات جالبی را درباره فرم روایت که پهلو می زند به رئالیسم جادویی ارائه داده است.

    بخش عمده فیلمنامه نوشته شده/اردیبهشت کار کلید می خورد

    رسول نجفیان که در سالهای اخیر یکی از اعضای گروه ثابت داوود میرباقری بوده و در �شاهگوش� هم به عنوان کارگردان دوم فعالیت می کرد و در �ماه تی تی� هم به عنوان بازیگر حاضر خواهد بود درباره تازه ترین وضعیت تولید این پروژه گفت: این روزها نگارش فیلمنامه با همکاری آزاده محسنی و الهه میرباقری و نظارت دقیق داوود میرباقری در حال انجام است. بخش عمده فیلمنامه نوشته شده  و بخشهای باقیمانده در روزهای آتی نوشته خواهد شد.

    وی درباره زمان آغاز فیلمبرداری این پروژه بیان داشت: انشاءا.. بعد از عید کار کلید خواهد خورد و اگر همه چیز مطابق برنامه باشد فکر می کنم اولین سکانسها اردیبهشت ماه فیلمبرداری شود.

    فضایی منطبق با رئالیسم جادویی

    رسول نجفیان با اشاره به ایده بکر این کار و تصویرسازی دقیق میرباقری از این ایده اظهار داشت: �ماه تی تی� داستان بسیار جذاب و گیرایی دارد و فکر میکنم به اندازه مخاطبان عام به شدت قابلیت این را دارد که مخاطبان خاص سینما را با خود درگیر کند. شخصا فضای این کار را منطبق می دانم با رئالیسم جادویی یعنی نوعی از واقعگرایی که آن قدر دقیق و با ذکر جزییات صورت می گیرد که ورود اله‌مانهای فانتزی به کار را هم سهل الوصول می کند.

    میرباقری باید رمان �ماه تی تی� را هم منتشر کند

    بازیگر آثاری چون �مسافر ری� و �آشپزباشی� خاطرنشان ساخت: فضای نوشتاری �ماه تی تی�  آن قدر ادبی شده که به میرباقری پیشنهاد دادم حتما رمان این فیلمنامه را هم منتشر کند چون فکر میکنم انتشار رمان ضرورتی است که باعث می شود بعدتر کارگردانان دیگر هم بتوانند اقتباسهای خود را از این اثر داشته باشند.

    کلیدواژه ای به نام عشق

    نجفیان درباره فضای روایی �ماه تی تی� و ارتباط آن با روزگار معاصر گفت: اول باید بگویم که این فیلمنامه فضایی فراتر از مسائل روزمره زندگی بشری را دستمایه کار قرار می دهد و هرچند از ساده ترین روابط انسانهای روزگار فعلی تا دغدغه های اعصار کهن در آن است اما یک کلیدواژه این تاریخ را به هم ربط می دهد و آن چیزی نیست به جز �عشق�.

    این بازیگر که سابقه خوانندگی هم دارد خاطرنشان ساخت: تأکیدی که فیلمنامه �ماه تی تی� بر مفهوم عشق دارد سبب ساز آن می شود که محصول نهایی به شدت مورد قبول مخاطبانی قرار گیرد که حتی اگر عشق را تجربه نکرده باشند می خواهند بیشتر درباره آن بدانند. عشق زبان و بیان و ملیت نمی شناسد و اصلی ترین وجه اشتراک روحی آدمیان روزگار مختلف بوده است.

    �ماه تی تی� و جلوه های ویژه

    رسول نجفیان درباره فضای ساختاری این سریال هم اظهار داشت: آن وجه رئالیسم جادویی کار این نیاز را ایجاد می کند که در کنار فیلمبرداری رئال و زنده نوعی استفاده اصولی از جلوه های ویژه در این کار هم صورت گیرد و شاید اینکه میرباقری بعد از دو کار �شاهگوش� و �دندون طلا� این کار را به شبکه خانگی آورد همین بود یعنی می خواست ببیند امکانات این مدیوم چقدر است تا براساس آن �ماه تی تی� را آداپته کند.

    وی خاطرنشان ساخت: �ماه تی تی� اولین سریال شبکه خانگی خواهد بود که به گونه ای وسیع از جلوه های ویژه میدانی و رایانه ای بهره می گیرد و این خود می تواند بدعتی باشد برای آنها که بعدتر می توانند در این رسانه کار کنند.

    ميرباقري را خسته نكنيد

     

    ميرباقري را خسته نكنيد

     
    فیلمنامه مجموعه سلمان فارسي را 15 سال پیش نوشته‌ام اما کمبود امکانات و تغییر مدیریت لطمه به کار زده است
    ميرباقري را خسته نكنيد
    گروه فرهنگ و هنر جهان نيوز، محمدصادق عابديني:داوود ميرباقري به شدت از بهانه‌تراشي‌ها براي ساخته‌نشدن سريال «سلمان فارسي» انتقاد كرد. بخشي از اين بهانه‌ها مربوط به هزينه‌هاي ساخت اين سريال است كه گويا هنوز بودجه ساخت آن تأمين نشده است. 
     
    گلايه‌هاي صريح داوود ميرباقري، كارگردان «مجموعه سلمان فارسي» از به تأخير افتادن ساخت اين سريال فاخر تاريخي- مذهبي، نشانه‌هاي از نوعي مقاومت در برابر ساخت اين مجموعه تلويزيوني است.

    اين انتقاد كه اتفاقاً در يك برنامه تلويزيوني بيان‌شده، در حالي مطرح مي‌شود كه اين روزها و به مناسبت ماه محرم و ايام عزاداري شهادت سيدالشهدا(ع)، تلويزيون بار ديگر دست به دامان مختار شده و بخش‌هايي از سريال «مختارنامه» به نويسندگي و كارگرداني داوود ميرباقري از شبكه‌هاي مختلف سيما در حال پخش است. 
     
    ميرباقري كه در برنامه «چهل چراغ» شبكه‌3 سيما حاضر شده بود، در گفت و گو با محمدرضا شهيدي فر، مجري برنامه، درباره ساخت مجموعه «سلمان فارسي» به اين نكته اشاره كرد كه پيش از ساخت «مختارنامه» پيشنهاد ساخت سريال «سلمان فارسي» را به مديران تلويزيون داده بود.

    اين كارگردان مي‌گويد: پس از حدود دو سال رفت و آمد، مديران تلويزيون اعلام كردند كه الان شرايط براي توليد آن مهيا نيست و پيشنهاد كار ديگري با نام «نهضت توابين» را كه توسط كس ديگري نوشته شده بود، دادند كه اين موضوع بر دل من ننشست.

    در همين اثنا كه مشغول پژوهش و بررسي موضوع «نهضت توابين» بودم با مختار آشنا شدم و احساس كردم كه مختار شخصيت محبوب من است و او را دوست دارم و به همين دليل مختار را به جاي «نهضت توابين» پيشنهاد دادم و مورد قبول واقع شد. 
     
    ميرباقري در ادامه برنامه از قصور در ساخت آثار مذهبي گله و تأكيد مي‌كند: چقدر بايد به خاطر «سلمان» روح و زندگي‌ام زخم بخورد؟ اين زخم‌ها زماني اجر دارد كه نتيجه داشته باشد. من ۱۵ سال پيش «سلمان» را نوشته‌ام و آماده است. ديگر خسته شده‌ام از اين نوع كار كردن؛ يعني شما سال‌ها زحمت مي‌كشي ولي آخر كار با آنچه فكر مي‌كردي تفاوت دارد و موضع‌گيري‌ها، كمبود امكانات و يك تغيير مديريت اين همه لطمه به كار وارد مي‌كند.

    اما بخش قابل تأمل صحبت‌هاي ميرباقري آنجا است كه اين كارگردان كهنه‌كار تلويزيون تصريح مي‌كند: سلمان را اينگونه نخواهم ساخت. سلمان را همانطوري مي‌سازم كه فكر مي‌كردم. همانطوري مي‌سازم كه نوشتم. 
     
    ميرباقري گويا به ماجراي بازنويسي فيلمنامه «سلمان فارسي» اشاره دارد كه از سوي صداوسيما بر آن تأكيد شده و بر اساس آن قرار شده‌است فيلمنامه قديمي كه ميرباقري نوشته است، دوباره بازنويسي شود و اكنون كارگردان و نويسنده اصلي فيلمنامه مي‌گويد فيلمنامه را آنگونه كه خودش نوشته مي‌خواهد بسازد. 
     
    داوود مير‌باقري در «چلچراغ» مي‌گويد: به اعتقاد من «سلمان فارسي» يك پروژه جهاني است به‌خصوص كه موضوعش جست‌وجوي خداست كه همه جهانيان سال‌هاست با آن درگيرند. شخصاً به لحاظ ساختار همه بضاعتم را گذاشتم روي فيلمنامه تا كار جذابي شود تا هم‌مخاطبان حرفه‌اي و هم‌مخاطبان عام از آن لذت ببرند.

    اين كارگردان به مجري برنامه مي‌گويد: مي‌خواهم باقيمانده عمرم را با سلمان بگذرانم. سلمان همان كسي بود كه به دنبال منجي مي‌گشت و قبل از اسلام به مسيح به عنوان منجي فكر مي‌كرد، اما بعد از اسلام عشق به علي(ع) است كه حالش را خوب مي‌كند. 
        
    ميرباقري را خسته نكنيد 
    كارگردان مجموعه‌هايي مانند «امام علي(ع)»، «معصوميت از دست رفته» و «مختارنامه» مي‌گويد باقيمانده عمرش را صرف ساخت سريال سلمان فارسي خواهد كرد. داوود ميرباقري مانند علي حاتمي نمونه دومي ندارد؛ هنرمنداني كه نمي‌توان حتي نسخه مشابه آنها را پيدا كرد، چه برسد به اينكه بتوان كارهاي ماندگاري را كه آنها انجام داده‌اند، بار ديگر تكرار كنند.

    شايد اگر عمر علي حاتمي به ساخت فيلمنامه «محمد(ص)» كه خودش نگاشته بود، قد مي‌داد، آن فيلم نيز مانند ديگر ساخته‌هاي حاتمي در تاريخ سينماي ايران مانند يك ستاره درخشان مي‌درخشيد، اما دست تقدير يا كوتاهي مديران وقت فرهنگي باعث شد تا نه «جهان پهلوان تختي» حاتمي به سرانجام مد‌نظر كارگردان برسد و نه « محمد(ص)» فرصت ساخت پيدا كند. 
     
    ميرباقري نيز چنين وضعيتي را در تلويزيون دارد؛ كسي كه اگر قدر و جايگاهش شناخته و زمينه كار برايش فراهم نشود، مشخص نيست در آينده كسي بتواند كاري در حد استانداردهاي اين كارگردان را توليد كند. اگر در هاليوود تلاش مي‌شود كارگرداناني مانند«استيون اسپيلبرگ»، «جرج لوكاس»، «كلينت ايستوود» و «ريدلي اسكات» باز هم فيلم بسازند و در سينما حضور داشته باشند، دقيقاً براي همين است كه هرچقدر اين افراد فيلم بسازند، به معناي افزوده شدن برگ زريني به تاريخ سينماي جهان است، اما در ايران كارگرداني در جايگاه داوود ميرباقري كه جايگاهش در سينماي ديني دست‌نيافتني است، اكنون سال‌ها است كه براي ساخت مجموعه تلويزيوني «سلمان فارسي» بايد بهانه‌تراشي‌هاي مديران تلويزيون را تحمل كند و نتواند آنچه را مي‌خواهد بسازد! آيا با اين روش به مفاخر فرهنگي و هنري كشورمان ظلم نمي‌كنيم؟!
     
     

    میرباقری از «دندون طلا» می‌گوید

     

    شخصیت‌هایم را به‌بهانه مصلحت‌اندیشی سر نمی‌برم/از انگ‌ها نمی‌ترسم

     

     
    در
     
     
    گفتگوی بهروز شعیبی با داوود میرباقری مباحثی چون اهمیت فضاسازی در آثار نمایشی، شخصیت‌‌پردازی به
    دور از مصلحت اندیشی‌های بی‌اساس، بیان اعتقادات در قصه و نترسیدن از بیان این اعتقادات مطرح شد.

    خبرگزاری مهر- گروه هنر: تاکنون ۹ قسمت از مجموعه «دندون طلا» به بازار آمده است؛ مجموعه ای که بعد از «شاهگوش» دومین اثر داوود میرباقری برای شبکه نمایش خانگی است.

    داستان سریال «دندون طلا» از نمایشی با همین نام گرفته شده که حدود ۱۵ سال پیش به کارگردانی میرباقری روی صحنه رفت و اتفاقا به اثری پربیننده تبدیل شد.

    «دندون طلا» داستانی تراژیک دارد که در لابه لای آن به اجتماع و زمانه نیز نگاهی انتقادی می اندازد. در خلاصه داستان این اثر آمده است که: «نیر» دختری مهاجر با پدری علیل ساکن حلبی آبادهای حاشیه شهر تهران و مشغول دوره گردی و دست فروشی است. او با پاسبانی به جرم سد معبر کردن درگیر شده و پا به فرار می گذارد و به قهوه خانه ای پناه می برد که پاتوق عده ای از لات و لوت های شهر است، صاحب قهوه خانه شخصی است به نام قنبر دیزل ملقب به «دندون طلا» که به نیر پناه می‌دهد. قنبر از شجاعت و پاکدامنی و زحمت کشی «نیر» خوشش می آید و نیر نیز از جوانمردی و حق طلبی او. این آشنایی منجر به عشقی آتشین شده که فرجامش بارداری نیر است. قهوه‌چی بعد از آنی که عشقش فروکش کرده است پشیمان شده و منکر بچه می شود… نیر وقتی با طینت ناپاک قنبر مواجه می شود تصمیم هولناکی می گیرد. او قصد دارد به کمک بچه ای که در شکم دارد از قهوه چی انتقام بگیرد.

    نقش نیر را ستاره اسکندری و نقش قنبر دیزل را مهدی فخیم زاده بازی می کند. همچنین بازیگران دیگری از جمله حمیدرضا آذرنگ، حامد بهداد، باران کوثری، حسن پورشیرازی، سیروس گرجستانی، محسن قاضی مرادی، نادر سلیمانی و بهناز جعفری در این اثر به ایفای نقش می پردازند که از میان آنها ستاره اسکندری و بهناز جعفری در نمایش صحنه ای «دندون طلا» نیز روی صحنه رفته اند.

    چندی پیش بهروز شعیبی نویسنده، کارگردان و بازیگر جوان سینما و تلویزیون ایران در گفتگویی که توسط خبرگزاری مهر برگزار شد در مقابل داوود میرباقری نشست و از محتوا و ساختار و مسایل تکنیکی و فنی سریال «دندون طلا» پرسید. وی همچنین نگاهی هم به دیگر آثار سینمایی و تلویزیونی میرباقری داشت و گفتگو پیرامون مباحث مختلفی شکل گرفت که در سه بخش از نظر می گذرانید.

    در گفتگوی زیر شعیبی از فضاسازی های این اثر که به نوعی ایران قبل از انقلاب را بازسازی می کند و گریم ها و طراحی صحنه می پرسد و میرباقری از اهمیت جزیی ترین امور در یک سکانس و مخصوصا بازی هنروران می گوید و اینکه هرگاه فضاسازی سریال «دندون طلا» در پلان های مورد نظرش ضعیف درآمده است آنها را دور ریخته است. وی همچنین به سکانس های «مختارنامه» اشاره می کند که چگونه به خاطر ناهماهنگ بودن یک نفر در صحنه ای شلوغ، همه آن سکانس را دوباره تصویربرداری کرده است. میرباقری درباره حساسیت خود در حوزه میزانسن و حرکت افراد معتقد است که تصویر حکم کلام را دارد و ترکیب پلان ها جمله ای را می سازد که اگر ترکیب خوبی نباشد خروجی نهایی این عبارت هم قابل مفهوم و تاثیرگذار نخواهد بود.

    میرباقری همچنین در بخش دیگری از این گفتگو بیان کرد که اجازه نمی دهد به خاطر مصلحت ها به اعتقاداتش خیانت کند و از بیان آنچه که فکر می کند درست است دست بردارد و حتی اگر به او برچسب بزنند، قرار نیست قصه و شخصیت ها فدای منفعت ها و مصلحت ها شوند. برای این منظور شخصیت یا داستانی را که به آن باور داشته باشد روایت می کند و توجهی به آنچه به او توصیه می کنند، ندارد.

    این گفتگو را در زیر بخوانید:

    بهروز شعیبی: «دندون طلا» جزو معدود کارهای تاریخی است که فضاسازی مناسبی درباره دوره زمانی (قبل از انقلاب) که داستان در آن می‌گذرد، دارد. گویی در این اثر بعضی از موقعیت هایی که ضرورتی نداشته است از طرف کارگردان دیده نشده است. ما گاهی مشابه این فضاسازی ها را به شکل ابتدایی و ناپخته در بعضی از آثار می بینیم و ارتباطی با آنها برقرار نمی کنیم، درواقع همان ابتدا متوجه می شویم که لوکیشن کار شهرک سینمایی است و یا بازیگران هنرور هستند اما در سریال «دندون طلا» فضاسازی ها به طور مناسبی شکل گرفته است به طور مثال علی رغم اینکه خانم ها در دوران قبل از انقلاب حجاب ندارند اما نمایش حجاب در سریال غیرمنطقی جلوه نمی‌کند. سوال من این است که چقدر با مشکلات و حتی محدودیت امکانات برای به تصویر کشیدن آن دوره زمانی مواجه بودید؟

    داوود میرباقری: من در ایجاد فضاسازی سریال درگیری های فکری زیادی داشتم. اگر شما بخواهید در اثری نمایشی به تاریخ قبل از انقلاب بپردازید چه به لحاظ پوشش و لوکیشن و چه به لحاظ طراحی شخصیت ها با مشکلات زیادی مواجه خواهید شد. البته من بواسطه تجارب طولانی خود به مشکلات این حوزه هم عادت کرده ام. بخشی از آثار من در این سال ها تاریخی بوده است و همیشه باید سعی می کردم که این فضاها را قابل باور بسازم. به طور مثال اگر زمانی در یک پروژه می دیدم که هنروری در بک گراند یک صحنه فضای اثر را برهم زده و به انسجام آن صحنه آسیب زده است پلان مورد نظر را هر چقدر هم که مهم بوده است، از کار درمی آوردم.

    این مساله مهمی است که بدانید وقتی می خواهید مخاطب را با خود همسفر کنید و به فضای دیگری ببرید باید فضا را برایش ملموس کنید یعنی آنچه را که خودتان تجربه کرده اید و با خاطرات تلخ و شیرینتان مرتبط است به گونه ای برای مخاطب بازسازی کنید که غیرقابل باور نباشد. فضای «دندون طلا» با جزییات کامل آن برای من قابل درک بود چون آن را دیده بودم و باید می توانستم برای مخاطب هم این محیط را به درستی خلق کنم. برای این فضاسازیِ درست حتی انتخاب لنز و زوایای دوربین هم اهمیت زیادی دارد. من آنقدر با لنز دوربین موقعیت های مختلف لوکیشن لاله زار را تست و چالش کردم تا نماها به گونه ای دربیاید که برای مخاطب تصنعی جلوه نکند. این مهم است که فضایی در بک گراند پیش نیاید که باعث جدایی من از مخاطبم شود، به باور مخاطب ضربه بزند و یا نتواند جان مطلب را به بیننده منتقل کند. اینها مجموعه تجاربی است که من به تدریج آموخته ام، به هرحال من همیشه بیشترین چالش را در صحنه های شلوغ و دکورهای تاریخی و با حضور هنروران این آثار داشته ام.

    باید این را مدنظر داشته باشیم که حرکت بازیگران اصلی در پروژه های تاریخی کار را با مشکل مواجه نمی کند چون حرفه شان همین است و به راحتی می توان افکار خود را به بازیگر انتقال داد اما عده ای از هنروران از فضای حرفه ای دور هستند، گناهی هم ندارند چون برای این کار آموزش ندیده اند. شما باید در مواجه شدن با آنها حوصله کنید و وقت بگذارید و به گونه ای طراحی های خود را داشته باشید تا به باور تماشاگر نزدیک باشد. از این حیث من همیشه به چنین بخش هایی اهمیت بیشتری می دهم.

    در «دندون طلا» پلان های بسیار خوب و مهمی داشته ایم که من آنها را به همین دلیل دور ریخته ام یعنی یک نفر در بک گراند رفتاری داشته که ناهماهنگ بوده و به زعم من باعث می‌شده است مخاطب از حس خود بیرون بیاید و به همین دلیل مجبور شده ام پلان را حذف کنم. البته من غیر از اینکه همیشه به صورت متمرکز به این پلان ها توجه می کنم، دو نفر دیگر را هم مامور می کنم که فضا را از وجوه مختلف کنترل کنند و اجازه ندهند که جزییات از دستمان دربرود، اما گاهی اجتناب ناپذیر است و درنهایت در مرحله انتخاب تصویر هدف مورد نظر خود را اعمال می کنید. این خروجی منوط به این است که شما پلان های اضافه برای جایگزین کردن داشته باشید و با برداشتن یک پلان، کار آسیب نبیند. به همین دلیل یکی از کارهای معمول من این است که پلان های اضافه ای را می گیرم که هنگام ترمیم با مشکلی مواجه نشوم.

    در آثار من فضاسازی به این معنا که چه اشیایی باید در صحنه حضور داشته باشد، میزانسن افراد و حتی لنز دوربین از جمله مسایلی است که بیشتر مورد دقت قرار می گیرد. سریال «مختار نامه» از این حیث کار بی نقصی است، صحنه های شلوغ و پربازیگر این سریال بارها تکرار شدند. در صحنه هایی که شاید صد نفر در حال جنگ بودند اگر یک نفر کار خود را در لایه چندم پلان درست انجام نداده بود، من پروژه را نگه می داشتم و دوباره صحنه را تکرار می کردیم. تصویر از نظر من حکم کلام را دارد که در آن پلان ها که همان واژه ها هستند ترکیب می شوند و یک جمله را می سازند و اگر هر یک از این اجزا غلط باشند جمله تاثیرگذار و شکیلی نخواهیم داشت.

    در آثاری از قبیل «دندون طلا» نیز همه اجزا به یک میزان اهمیت دارند و کار فراتر از ارتباط و مراوده با بازیگران اصلی یک پروژه است. گاهی پیش آمده است که درباره مشکل طراحی صحنه پروژه ای پرسیده ام و کارگردان به راحتی پاسخ داده است که مساله به طراح پروژه مربوط بوده است و باید مشکل را از او جویا شد درحالیکه طراح و سایر عوامل باید در خدمت کارگردان باشند. همه این جزییات به اندازه یک حرکت خوب در یک بازی کامل اهمیت دارد. برای موفقیت باید همه جزییات کار خود را به خوبی انجام داد وگرنه اثر دچار لکنت می شود و تاثیر لازم را نمی گذارد. این کارگردان است که در نهایت باید با توجه به شرایطی که دارد تصمیم درست را بگیرد تا از موانعی که بین او و تماشاگرش پیش می آید جلوگیری کند.

    شعیبی: شما در انتخاب موضوع و قصه پردازی صلابتی را به خرج می دهید که می تواند به ضرر شخص شما به عنوان داوود میرباقری باشد. شما جز «معصومیت از دست رفته» دو اثر دیگر داشتید که به طور اختصاصی تری در آنها به شیعه پرداخته شده بود. در حالیکه شما می توانستید این قصه ها را به زمان پیش از اسلام ببرید و یا داستانی درباره پیامبران و یا بخشی از اسلام داشته باشید که بیننده فراگیرتری را جذب کند. پخش سریال «مختارنامه» در برخی از کشورها منع شد یا با توزیع آن مقابله شد که البته دلیلش کاملا مشخص است ولی اگر شخصیت های شما عام تر بودند شاید چنین اتفاقی رخ نمی داد. این انتخاب شما به عنوان یک کارگردان است که فصل مهمی از عمر خود را برای ساخت یک سریال براساس اعتقاداتتان گذاشتید. شما در «دندون طلا» هم انتخابی مشابه داشتید و آن را با فرهنگ عامیانه و مردم یک دوره خاص ساختید در صورتی که می توانستید این کار را نکنید و به جای «دندون طلا» اثر مدرن تری را بسازید مثلا به دنبال ساخت سریال پلیسی بروید، البته در آن صورت من دیگر به عنوان نسلی که تماشاخانه قبل انقلاب و اتفاقات بعد از انقلاب را ندیده ام، سندی به این زیبایی نداشتم که به دیگران نشان دهم و بگویم ما این دوره تاریخی را گذرانده ایم یا نمی توانستم این شناخت را داشته باشم که مناسبات، رفتار و کنش های افراد در این دوره های تاریخی به چه نحوی بوده است. درنهایت فکر می کنم شما با انتخاب این قصه ها دست به نوعی انتخاب زدید و از گزینه های دیگری صرف نظر کرده اید.

    میرباقری: به نکته خیلی مهمی اشاره کردید، شاید تا به حال کسی درباره انتخاب موضوعات و شخصیت ها چنین سوالی از من نپرسیده بود. من در حوزه قصه های تاریخی به این نکته واقف بودم که انتخاب مختار و شخصیتی که می سازم، ممکن است موجب شود به من برچسب بزنند که قوم گرا هستم و یا به شکلی متعصبانه روی دیدگاه خاصی کار می کنم. با این حال اگر شخصیتی برای من جذاب باشد یا فضایی را دوست داشته باشم، اجازه نمی دهم مصلحت در کارم دخالت کند و فضای اثرم را تحت تاثیر قرار بدهد. من به واسطه مصلحت اندیشی ها به جریانی که باید بر اندیشه و داستانم حاکم باشد خیانت نمی کنم. سعی می کنم همه مصلحت ها و فضاهای پیرامونی را نادیده گرفته و ببینم ضرورت قصه‌ام چیست و شخصیت و یا بافت فکری و اعتقادی آن قرار است چه مساله ای را عنوان کند.

    در سریال «دندان طلا» هم می توانستم مسیر قصه ام را به گونه ای طراحی کنم که برخی از انگ های کنونی را به من نزنند اما نمی شد و قصه باید در همین فضا شکل می گرفت و اگر به شکل دیگری حرکت می کردم به شخصیت های قصه ام و همچنین به تعلقات خاطر خود و دغدغه هایم خیانت کرده بودم. به هر حال ما با یک شیوه نمایشی سنتی برخورد نامناسبی داشته ایم و این برخورد به آن آسیب زد.

    عنایت سرخوش یکی از شخصیت های اصلی قصه من بود که شغلش مطربی است و من نمی توانستم به واسطه اینکه ممکن است به من برچسب مطربی بزنند یا فکر کنند به چنین فضاهایی علاقه دارم این شخصیت را حذف کنم یا به خاطر دیگران صحنه های قهوه خانه را نمایش ندهم. ضرورت های قصه من خلق این فضاها را ایجاب می کند و این اجازه را نداشتم که به دلیل مصلحت اندیشی‌ها، فضای قصه را قربانی کرده و شخصیت داستانم را سر ببرم.

    بنابراین وقتی شما به تفکری علاقه مند می شوید و یا زمانیکه شخصیتی را دوست دارید باید به شخصیت داستانتان اجازه زندگی کردن در فضای مورد نظر را بدهید و نباید مانع او شوید. اتفاقا در این شرایط سعی می کنید مشکلات شخصیت هایتان را از سر راهشان بردارید تا بتوانند حرکت کنند. این نکته بسیار مهمی است که ما تسلیم مصلحت اندیشی های موجود در جامعه به لحاظ ممیزی ها، عرف عمومی و یا اعتقادی نشویم و قصه و شخصیت ها را فدای منفعت ها و مصلحت ها کنیم.

    شاید با این مساله مواجه شده باشید که وقتی قصه و فیلمنامه خود را به بعضی افراد نشان می دهید دائم بیان می کنند که باید قصه تغییراتی داشته باشد و بعد از بحث ها و چالش ها در توجیه ادعای خود می گویند «به نفع شما نیست» و من همیشه پاسخ می دهم که من مهم نیستم، بلکه شخصیتی که قرار است حرفش را بزند اهمیت دارد که باید بتواند مسیر پیش رویش را جلو برود. من هیچ گاه تسلیم شرایط و مصلحت اندیشی ها نشده ام.

    شاید بد نباشد، بدانید که پیش از ساخت «مختارنامه» قصه دیگری به من پیشنهاد شد و قرار شد من آن را بخوانم تا ببینم، می توانم با آن ارتباط برقرار کنم یا خیر که آن را دوست نداشتم و در مجموعه مطالعات و تحقیقات مختار را پیدا کردم، با خود گفتم این شخصیتی است که به روحیات و دغدغه های من نزدیکتر است و می توانم با آن ارتباط برقرار کنم.

    سوالی که پرسیدید وجه دیگری هم دارد و آن اعتقادی است که ما نباید از عرضه آن ابایی داشته باشیم. ما با عقیده ای زندگی می کنیم که مبنای فکری و جهان بینی ما را می سازد بنابراین اگر مطرح کردن این عقیده شرم دارد یا مشکلاتی را در بر داشته باشد اشکال در اندیشه ای است که من پذیرفته ام و اگر هم بیانش اشکالی ندارد ترسی هم وجود ندارد. من یک مسلمان شیعه هستم و به آن افتخار می کنم. از لحظه ای که من چشم باز کردم و جهان را فهمیدم، نام امام حسین (ع) را شنیده ام و در فرهنگی رشد کرده ام که دائم اسامی حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) بیان شده است. ما در این فرهنگ یاد گرفته ایم که وقتی می خواهیم، برخیزیم «یا علی» بگوییم. این شخصیت ها مبنای اندیشه ما را شکل داده اند و گفتن این مساله ترسی ندارد و حتی اگر من بدانم که با بیان عقیده ام مخاطب کمتری خواهم داشت باز هم باید بر اندیشه خود تاکید کنم. شما نمی توانید کاری را بسازید و انتظار تاثیرگذاری هم از آن داشته باشید درحالیکه بدان ایمان ندارید. من اگر شخصیتی را اصل قرار می دهم و دوست دارم درباره او حرف بزنم به این دلیل است که به او اعتقاد و ایمان دارم و شخصیت را با همه ضعف ها و قوت هایش و با همه وجودم دوستش دارم که در مورد «مختارنامه» بواقع اینگونه بود.

    درباره شخصیت های «دندون طلا» هم باید گفت که من این شخصیت ها را دیده ام، با آنها زندگی کرده ام و مرام، منش، افکار و تلاش آنها را دیده ام و نمی توانم نسبت به آنها بی تفاوت باشم. بنابراین وقتی درباره آنها صحبت می کنم باید نسبت به اعتقادات خود وفادار باشم و نسبت به برچسب هایی که به من زده می شود نگرانی نداشته باشم. مهم این است که توانسته باشم حق مطلب را درباره شخصیت های فیلمنامه ام بیان کنم. در این صورت است که موفق بوده ام و اگر این اتفاق نیفتد باید به دنبال این بود که اشکال کار را پیدا کرد.

    من اعتقاد دارم که در کارهای نمایشی، تصویری و... آنچه که از درون ما برمی خیزد از باورها و نگاه ما به جهان پیرامونی مان نشات می گیرد. ما هر اثری را که می نویسیم و خلق می کنیم بخشی از وجود خود را در آن قرار می دهیم. تنها ممکن است اسامی تفاوت داشته باشند یعنی زمانی مختار باشد و زمانی عنایت. به هر حال اینها بخشی از وجود ما هستند که بدان عشق می ورزیم و مجموعه جهان ما را می سازد که نمی توان از این تعلقات درونی به خاطر گفته های دیگران چشم پوشی کرد. ممکن است دیگران نظرات متفاوتی داشته باشند اما یک بُعد کار ما این است که جهان خود را برای دیگران عرضه کنیم تا ببینند چقدر قابل درک است و تا چه حد می توانند با آن ارتباط برقرار کنند.

    شاید من در زندگی خود به نقطه ای رسیده باشم یا ادراک و کشفی داشته باشم که بیانش برای مخاطب هم موثر باشد بنابراین بر مبنای یافته هایم و نوع نگاهم به جهان نمی توانم از شخصیت های مورد نظرم چشم پوشی کنم. طبیعی است که در کنارش محدودیت هایی را هم می پذیرم چون به نوعی اصالت اعتقاد دارم. به نظرم سخنی که از دل برخاسته باشد اگر صحیح باشد هیچ گاه مهجور نمی ماند. اکنون هم نگران نیستم که بعضی از کشورها نتوانستند «مختارنامه» را ببینند چون این شخصیت برای خود من و براساس درک و دریافتی که از جهان پیرامونم دارم حجت درستی بود و روزی جای خود را باز خواهد کرد. تنها نگرانی من این است که شخصیت ها به اندیشه ای که در پی بیانش هستم ضربه بزنند یا نتوانم از عهده مطلب به شکل فنی و ساختاری بربیایم. امروز بیهوده است که انتظار داشته باشید همه با شما موافق باشند و اگر ناب ترین اندیشه را هم در جهان به اشتراک بگذارید باز هم منتقدانی خواهد داشت. حتی خداوند هم چنین توقعی از بندگانش ندارد و زمانیکه قرار است اندیشه ای از سوی پیامبرانش عرضه شود چالش های بسیاری صورت می گیرد اما اگر خداوند به این چالش ها توجه داشت نمی بایست پیامبر خاتم را می فرستاد.

     

    داود میرباقری

     

    داود میرباقری:

    اتکا به کلاس شاهکارنمی آفریند/۲۰سال با سلمان فارسی زندگی کردم

     
     
    کارگردان مختارنامه با بیان اینکه با اتکا به کلاسهای آموزشی نمی‌توان شاهکار آفرید، گفت:نویسنده باید عاشق کارخود باشد ضمن اینکه شناخت دقیق شخصیتِ‌ محوری داستان سناریوی خوب خلق می‌کند.

    به گزارش خبرنگار مهر، داود میرباقری صبح پنج‌شنبه در کارگاه فیلم‌نامه‌نویسی از ویژه برنامه‌های پنجمین جشنواره ملی فیلم کوتاه حسنات در کتابخانه مرکزی اصفهان اظهار داشت: لازمه ساختن یک اثر هنری داشتن نگاهی ویژه است؛ امروزه دیگر اغلب سوژه‌ها و موضوعات برای بیننده جدید نیستند چراکه بسیاری از حرف‌ها گفته شده است.

    وی افزود: نیازی نیست به دنبال حرف جدید باشیم بلکه نشان دادن منظری جدید به بیننده کار را دیدنی می‌کند و تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.

    کارگردان سینمای کشورمان با بیان اینکه مشکل مهم سینمای کشور نداشتن درک سینمایی است، ابراز داشت: سینما بیشتر متکی بر رفتار و احساس است و بر این اساس باید درک و تصور درستی از سینما و فیلمنامه وجود داشته باشد.

    وی با بیان اینکه افراد به سینما می‌روند تا به دنیای جدیدی را مشاهده ‌کنند که در دنیای واقعی آن را تجربه نکرده‌اند، ابراز داشت: بر این اساس باید دقت کنیم سینما منبر موعظه نیست و باید به این دیدگاه مخاطب احترام بگذاریم.

    برای نگارش یک فیلمنامه خوب شناخت انسان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است

    میرباقری با بیان اینکه برای نگارش یک فیلمنامه خوب شناخت انسان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، بیان داشت: به طور مثال اگر قرار باشد راجب به یک حوزه مفهومی در فیلم صحبت کنیم، ابتدا باید یک شخصیت پیدا کنیم که از تمام ابعاد آن شناخت داشته باشیم و بدین شکل قصه به شکل خود به خود تعریف خواهد شد.

    وی با بیان اینکه نوشته‌ا‌ی که از سر تکلیف نوشته شود هیچ‌گاه مناسب فیلمسازی نخواهد بود، ابراز داشت: این مسئله تجربه شخصی من است اگر کاری به من سفارش داده شود، آن کار خوب از آب درنمی‌آید چراکه رابطه‌ای میان نویسنده و نوشته ایجاد نمی‌شود.

    شناخت دقیق شخصیتِ‌ِ محوری داستان سناریوی خوب را خلق می‌کند

    کارگردان سینمای کشورمان با بیان اینکه شناخت دقیق شخصیتِ‌ محوری داستان سناریوی خوب را خلق می‌کند، ابراز داشت: اثری در نهایت خوب از کار درمی‌آید که نویسنده با عشق آن را نگاشته و نوشتن برای وی به مثابه زندگی باشد.

    وی اضافه کرد: از نظر فنی نیز توصیه می‌کنم فیلمسازان از خود بپرسند که تا چه حد شخصیت محوری داستان را می‌شناسند چراکه شناخت و همه جانبه و با دقت می‌تواند فیلمنامه خوب خلق کند.

    میرباقری با بیان اینکه نگارش سناریوی سلمان فارسی را با امرالله احمدجو آغاز کرده است، بیان داشت: من پژوهش‌ها و مطالعات و تحقیقات بسیاری حول شخصیت سلمان انجام داده‌ام؛ در واقع حدود ۲۰ سال با سلمان فارسی زندگی کرده و سعی کردم با روند زندگی وی همسفر شوم.

    وی با بیان اینکه لازمه ساختن یک اثر هنری داشتن نگاهی ویژه است، ابراز داشت: به یقین اثری که با مناسبات، شرایط و درگیری‌های انسان امروز ساخته شود، اثرگذار و ماندگار خواهد بود.

    کارگردان سینمای کشورمان با اشاره به ضرورت استفاده از ترکیبات تازه در فیلمنامه ها گفت: در برخی کارهای من به ویژه در نمایشنامه‌ها، مثل‌ها و ترکیبات توصیفی با واژه‌های جدید ساخته شده و عمق پیدا کرده است.

    وی با بیان اینکه استفاده از آموزش کلاسیک در این زمینه فیلمنامه نویسی را رد نمی‌کنم، بیان داشت: باید توجه داشته باشیم که با اتکای به کلاس آموزشی نمیتوان شاهکاری ایجاد کنید.

    میرباقری گفت: همچنین موضوعی که فرد از آن آگاهی کافی ندارد و یا شخصیت و فضا وی را درگیر نمی‌کند نباید برای آن وقت گذاشت.

    میرباقری اضافه کرد: این مطلب به ویژه برای افرادی که تازه کارتر هستند بسیار مهم است؛ کارهای اولیه خود را در فضا و جغرافیایی بسازید که بر آن اشراف و احاطه دارید چراکه زمانیکه شما از ابزار مورد استفاده خودآگاهی دارید قطعا اثری که تولید می‌شود، ماندنی و تاثیرگذار خواهد بود.

    فیلمنامه با نگارش متن ادبی متفاوت است

    کارگردان مختارنامه با بیان اینکه فیلمنامه با نگارش متن ادبی متفاوت است ادبیات نیست، افزود: وقتتان را صرف نوشتن مطلبی نکنید که ادبی به نظر برسد این دو با هم کاملا متفاوت هستند چراکه فیلمنامه قرار است کنش و واکنش شخصیت‌ها را نشان دهد.

    میرباقری با اشاره به اینکه یک فیلم تاریخی اثری کاملا تخیلی است، ادامه داد: پرداختن به مقوله تاریخ یک مقوله ذهنی است و به نوع نگاه، نگرش و باورهای مولف بازمی‌گردد.

    وی  با بیان اینکه زبان در سینما خاص است، گفت: زبان سینما، زبان ادبیات و تاریخ نیست؛ زبانی است که با یک‌بار گفتن تأثیر خود را بگذارد و متناسب با فضای داستان باشد.

     

     

    داود میر باقری و سریال سلمان

     

     

    کارگردان «مختارنامه»: چقدر باید برای ساخته شدن «سلمان» زخم بخورم/ دیگر خسته شده‌ام

    فرهنگ > تلویزیون - داوود میرباقری با انتقاد از وضعیت فرهنگی و رویکرد مسئولان در این سال ها که باعث شده فیلمنامه «سلمان» امکان ساخته شدن پیدا نکند، از اهمیت پرداختن به شخصیت سلمان سخن گفت.

     

    به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، داوود میرباقری کارگردان آثاری همچون «مختارنامه»، «معصومیت از دست رفته»، «مسافر ری» و «امام علی(ع)» روز گذشته ۸ مهر ماه در برنامه «چهل چراغ» شبکه سه مقابل شهیدی فرد مجری برنامه قرار گرفت و در پاسخ به اینکه دلیل انتخاب و ساخت سریال «مختارنامه» چه بود، پاسخ داد: «هم شرایط اجتماعی و هم شرایط تولید من را به سمت ساخت «مختارنامه» برد.»

    او افزود: «در ابتدا ساخت سریال «سلمان فارسی» را پیشنهاد داده بودم که پس از حدود ۲ سال رفت و آمد، مدیران تلویزیون اعلام کردند که الان شرایط برای تولید آن مهیا نیست و پیشنهاد کار دیگری با نام «نهضت توابین» را که توسط کس دیگری نوشته شده بود دادند که این موضوع  بر دل من ننشست. در همین اثنا که مشغول پژوهش و بررسی موضوع «نهضت توابین» بودم با مختار آشنا شدم و احساس کردم که مختار شخصیت محبوب من است و او را دوست دارم و به همین دلیل مختار را به جای «نهضت توابین» پیشنهاد دادم و مورد قبول واقع شد.»

    کارگردان سریال «مختارنامه» با اشاره به اینکه قسمت هایی از سریال که اسناد و روایات متقن و محکم داشته بدون تغییر به نمایش گذاشته و قسمت هایی از سریال بر اساس اجتهاد شخصی خودش بوده است، بیان کرد: «در تاریخ طبری هم نگارنده اعلام کرده که برخی موارد شنیده هاست و در رد و یا تایید آن خود خواننده به عقلش رجوع کند.»

    کارگردان سریال «امام علی» درباره ضرورت اجتماعی ساخت مختار و سریال امام علی(ع) گفت: «در زمان دانشجویی می دیدم که با وجود این همه اشخاص مهم و اتفاقات مهم در حوزه های مختلف ولی متاسفانه در حوزه فیلم و سینما کسی به آنها نپرداخته است و اگر نبود این فرهنگ عاشورایی قطعا این اتفاق بزرگ یعنی انقلاب اسلامی به آن شکل رخ نمی داد، لذا دغدغه و اعتقاد شخصی من باعث ساخت این چنین آثاری شد که یک دهه از عمر مرا که مدت کمی نیست صرف خود کرد زیرا احساس کردم که احوالات شخصیت هایی همچون امام علی(ع) و مختار بر جامعه بسیار اثرگذار خواهد بود.»

    کارگردان «معصومیت از دست رفته» با گله از مسئولان فرهنگی و همچنین نیروهای متدین و مذهبی به دلیل قصور در تولید آثار فاخر و اثرگذار بر روح جامعه ادامه داد: «چقدر باید به خاطر «سلمان» روح و زندگیم زخم بخورد؟ این زخم ها زمانی اجر دارد که نتیجه داشته باشد. من ۱۵ سال پیش «سلمان» را نوشته ام و آماده است، دیگر خسته شده ام از این نوع کار کردن، یعنی شما سال ها زحمت می کشی ولی آخر کار با آنچه که فکر می کردی تفاوت دارد و موضع گیری ها، کمبود امکانات و یک تغییر مدیریت این همه لطمه به کار وارد می کند.»

    او تاکید کرد: «سلمان را اینگونه نخواهم ساخت، سلمان را همانطوری می سازم که فکر می کردم، همانطوری می سازم که نوشتم.»

    میرباقری گفت: «به اعتقاد من «سلمان فارسی» یک پروژه جهانی است بخصوص که موضوعش جستجوی خداست که همه جهانیان سال هاست با آن درگیرند. شخصا به لحاظ ساختار همه بضاعتم را گذاشتم روی فیلمنامه تا کار جذابی شود تا هم مخاطبان حرفه ای و هم مخاطبان عام از آن لذت ببرند.»

    این نویسنده و کارگردان با انتقاد از بهانه برخی از مدیران که بودجه را عامل تولید نکردن آثاری همچون سلمان می دانند، اظهارکرد: ««مختار» به روایتی ۲۵ میلیارد و به روایتی دیگر ۳۰ میلیارد هزینه داشت. فارغ از پخش چندین باره از تلویزیون و عرضه در دیگر کشورهای مسلمان، به طور متوسط چند خانواده ایرانی یک مجموعه «مختار» را خریده و در خانه دارند؟ آن هم مجموعه ای که قیمتش ۱۵ تا ۱۶ هزار تومان است. بر این اساس مگر می شود هزینه تولید برنگشته باشد.»

    میرباقری با اشاره به حضور ایرانیان در نهضت مختار بیان کرد: «نهضت مختار بدون حضور ایرانیان معنا ندارد و به محض حذف ایرانیان بود که نهضت شکست خورد. ایرانیان از بدو تولد شیعه کنار آن بودند، اما همیشه برایم سوال بوده که چطور در روز عاشورا کنار امام حسین(ع) نبودیم؟ ریشه های شیعه توسط سلمان فارسی به این مملکت آورده شد پس چرا ایرانیان در کربلا کنار سیدالشهدا(ع) نبودند؟ باید در این باره تحقیق کرد و حتما دلایلی در این باره وجود دارد.»

    او با اشاره به وقتی که برای «سلمان فارسی» گذاشته خاطرنشان کرد: «می‌خواهم باقیمانده عمرم را با سلمان بگذرانم. سلمان همان کسی بود که به دنبال منجی می گشت و قبل از اسلام به مسیح به عنوان منجی فکر می کرد اما بعد از اسلام عشق به علی است که حالش را خوب می کند.»

    میرباقری با بیان اینکه به غیر از فیلمنامه «سلمان فارسی» هر جا که باشد «دفتر سلمان» را همراه دارد، گفت: «در «دفتر سلمان» که دو جلدش تمام شده و به جلد سوم رسیده هر آنچه در کوچه و خیابان و حین سفر درباره سلمان به ذهنم می رسد می نویسم شاید به هنگام اجرا به دردم بخورد.»

     

     

    مختار نامه

     

    تهیه کننده مختارنامه:

    تجربه‌های «مختارنامه» را برای «سلمان‌فارسی»‍ ثبت نکردند

     
    مختارنامه

    محمود فلاح وکلیه عواملی که در سریال «مختارنامه» حضور دارند حرف‌های زیادی برای «تجربه‌نگاری» این اثر فرهنگی دارند ولی به قول فلاح، سازمان کمتر پیگیر این مدل کارها بوده است.

    به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، خوش‌برخورد است و در گفتار باوقار. عصایش را که تکیه‌گاه نیم‌تنه کرده، کنار کاناپه می‌گذارد و به آرامی تا اذیت نشود، روی کاناپه می‌نشیند. عوارض سکته‌های مغزی و قلبی که در سال‌های ساخت «مختارنامه» بر او عارض شده، هنوز در او باقی است. محمود فلاح تهیه‌کننده «مختارنامه» نسبت به سابقه فعالیتش در تلویزیون، کمتر شناخته شده است. سال‌های فعالیت او در حوزه تلویزیون برای امروز و دیروز نیست؛ از روزهای اول انقلاب و حتی قبل‌تر در تلویزیون ملی بود. وقتی مسئول واحد سیار تلویزیون بود، تصاویر ورود امام خمینی(ره) و سخنرانی ایشان در بهشت‌زهرا(س) را به مدرسه رفاه می‌رساند تا بعدها برای آرشیو صدا وسیما و نسل امروز باقی بماند. قبل از گفت‌وگو با او از پخش چندباره «مختارنامه» در سال‌های بعد از پخش اول صحبت می‌کنم. اتفاقا طنزهایی که در مورد پخش چندباره «مختارنامه» در ایام محرم، در شبکه‌های اجتماعی پخش شده به گوشش خورده است. خنده تلخی می‌کند و می‌گوید: «من اگر این سریال بارها هم پخش شود، صحنه‌های مربوط به چادر زهیر بن قین و تحولش بعد از دیدار با امام حسین(ع) را می‌بینم. اما از پخش زیاد و بی‌برنامه این سریال ناراحتم. هم من و هم میرباقری چند بار در این مورد صحبت کردیم ولی خوب سازمان(صداوسیما) کار دیگری ندارد.»

     به پروژه «سلمان فارسی»، سریال جدید داوود میرباقری اشاره می‌کند و می‌گوید: «امیدوارم در پروژه جدید، میرباقری با تکنیک‌ها و امکانات جدیدی که آمده است، کار کند و سریع‌تر ساخته و در بهترین زمان پخش شود.» محمود فلاح وکلیه عواملی که در سریال «مختارنامه» حضور دارند حرف‌های زیادی برای «تجربه‌نگاری» این اثر فرهنگی دارند ولی به قول فلاح، سازمان کمتر پیگیر این مدل کارها بوده است. یکی دیگر از بخش‌های قابل تامل صحبت‌های تهیه‌کننده «مختارنامه»، در مورد نبود حمایت برای حفظ لوکیشن این سریال است. هزینه ساخت شهرک «مختارنامه» در دهه 80، قریب به چهار میلیارد تومان بود. فلاح هم که در تمام این سال‌ها برای حفظ شهرک حتی پایش به دادسرا کشیده شده است، زمین را به مالکان واگذار و انبارها را به‌طور کامل تخلیه کرده است. آنچه در ادامه می‌خوانید متن کامل گفت‌وگوی روزنامه «فرهیختگان» با محمود فلاح، تهیه‌کننده باسابقه تلویزیون ایران است.

    اواخر دهه 80، دو سریال «یوسف پیامبر(ع)» و «مختارنامه» در دو ساحت، با دو گروه فنی و هنری متفاوت، تولید و از تلویزیون پخش شد. سریال‌هایی که برای مخاطب داخلی ماندگار شد و حتی بارها در کشورهای همسایه پخش شد. این روزها خبرهایی جسته و گریخته از تکمیل مراحل پیش‌تولید «سلمان فارسی» به کارگردانی میرباقری و سریال «حضرت موسی(ع)» به گوش می‌رسد. شاید این دوره زمانی همگونی خاصی با روزهای پیش‌تولید «مختارنامه» داشته باشد. کمی درمورد شرایط پیش‌تولید سریال «مختارنامه» توضیح دهید.

    نقطه آغاز سریال مختارنامه، به سال 81 و دوره‌ای بر می‌گردد که لاریجانی، رئیس سازمان صدا وسیما و مجید رضابالا، معاون فرهنگی سیما فیلم بودند. من تازه سریال «تفنگ سرپر» را تحویل داده بودم. گفتند فیلمنامه‌ای داریم با عنوان «توابین» که می‌خواهیم آن را بسازیم. فیلمنامه را سلطانی‌فر نوشته بود و قبلا خوانده بودم. گفتم فیلمنامه تعداد جنگ‌های زیادی دارد ولی قصه جذابی ندارد و فکر نمی‌کنم آن کشش لازم را برای سریال داشته باشد. ابتدا هم تصمیم داشتند سریال را مرحوم سیف‌ا... داد بسازد. دو سه روزی فرصت خواستم. با مرحوم سیف‌ا... داد و آقای میرباقری مشورت کردم. میرباقری از سیف‌ا... داد تعریف کرد و من را ترغیب کرد که با ایشان سریال را شروع کنم. البته این را هم بگویم که میرباقری بعد ازساخت سریال امام علی(ع) با صدا وسیما به مشکل خورده بود و زیاد تمایلی نداشت که سریال بسازد. آن زمان آقای میرباقری با تئاتر حوزه هنری کار می‌کرد.

     مشکل میرباقری با سازمان به لحاظ مسائل مالی بود؟

    بخشی به خاطر مسائل مالی بود. البته آن زمان بحث مالی با الان فرق داشت. یعنی همه حرف سر 50 میلیون تومان بود. به هر حال روند ساخت سریال امام علی(ع) کمی طولانی شد و تغییراتی که در مدیریت سازمان پیش آمد، اسباب بروز چنین مشکلاتی ‌شد.

     چه شد که دوباره سراغ میرباقری رفتید؟

    موفقیت سریال «امام علی(ع)» در انتخاب دوباره میرباقری بی‌تاثیر نبود.

    البته این تصمیمی بود که به  دلیل مسیر سریال‌سازی تاریخی با میرباقری ادامه داشته باشد. قرار شد مجید رضابالا، معاون فرهنگی سیما فیلم، با  لاریجانی و محسن مهاجرانی، معاون وقت سیما صحبت کند و من هم با میرباقری صحبت کنم. بعد از جلسات زیاد و برطرف شدن ناراحتی میرباقری، تصمیم بر این شد که ایشان فیلمنامه «توابین» را بخواند و نظرش را بدهد. اما میرباقری می‌گفت اگر اجازه دهید من این را نخوانم. در آخر تصمیم بر این شد که میرباقری هم نگارش فیلمنامه «مختار» را انجام دهد و هم کارگردان کار باشد. تمام این قضایا برای سال 81 است. همزمان با نگارش فیلمنامه، پیش‌تولید مختارنامه انجام شد. حسن میرباقری و محمد بایرانوند نگارش را شروع کردند و داوود میرباقری هم نظارت داشت. اولین سکانس‌هایی هم که گرفتیم مربوط به حرکت کاروان امام حسین(ع) بود. آن صحنه‌ها را در رمل‌های کاشان گرفتیم. دو ماه در کاشان بودیم ولی هیچ خبری منتشر نشد اما سیما فیلم و لاریجانی در جریان بودند. دو ماه رفتیم تا خودمان و تیم را بسنجیم. از همان ابتدای کار، نیروها را غربال کردیم. کار طولانی شده بود ولی از یک جایی به بعد، ساخت مختار از پول گذشت و یک نیروی دیگری کار را هدایت می‌کرد. هماهنگی و ماندگاری یک تیم چندصدنفره، آن هم برای نزدیک به هشت سال، فقط با عشق ممکن بود، نیت‌ها خیر بود و بحث دستمزد و پول نبود برای همین کار پیش می‌رفت.

    بعدها بین میرباقری با سازمان مشکلی پیش نیامد؟ این را از این جهت می‌پرسم که روند ساخت سریال «سلمان فارسی» طول کشیده است، با وجود اینکه تصمیم بر ساخت آن حتی قبل از پخش مختارنامه بوده است؟

    شخصا با توجه به رابطه‌ای که با میرباقری دارم، هنوز به این نتیجه نرسیدم که سازمان با میرباقری یا برعکس مشکلی داشته باشند. البته ممکن است فاصله سال‌های ساخت «مختارنامه» تا «سلمان فارسی» قدری طولانی شده باشد و این انتظار نبود که این اندازه طولانی شود. من فکر می‌کنم مشکل اول سازمان، مساله اقتصادی است. ضمن اینکه بخشی از فیلمنامه، زمانی که جعفری‌جلوه مدیرشبکه یک سیما بود، نوشته شد و از همان زمان تصمیم برای ساخت این سریال جدی بود. منتها نظر میرباقری این بود که باید یک دوره زمانی بگذرد تا نگاه‌ها عوض و فکرها بازتر شود و دوباره فیلمنامه را مرور کرد. بخش دیگری از دلایل این تاخیر، تغییراتی است که در مدیریت صداوسیما پیش آمد. امیدوارم با آمدن مدیران جدید روند ساخت سریال «سلمان فارسی» سریع‌تر شود.

    هزینه‌ ساخت سریال «مختارنامه» چقدر شد؟

    حدود 25 میلیارد تومان.

    و چه مقدار برای ساخت لوکیشن هزینه شد؟

    بخشی از دکور را در زمین ساده کشاورزی در امین‌آباد مستوفی ساختیم. بخشی از دکور هم در ورامین بود و با برآوردی که داشتیم حدود سه تا چهار میلیارد تومان هزینه شد. یکی از مزایایی که مختارنامه داشت چیزی از بیرون پروژه تهیه نشد. همه چیز داخل کارگاه خودمان ساخته شد. مهندس شاه‌ابراهیمی، طراح صحنه برای این فیلم، کارگاهی ‌ساخته بود و بیشتر ابزارهای صحنه و دکورها در همین کارگاه ساخته می‌شد.

    بنا بود شهرکی برای این سریال ساخته شود و دکورها وضعیت به‌سامانی پیدا کنند. در حال حاضر وضعیت دکورهای این سریال چگونه است؟

    شهرک «مختارنامه» ساخته شد و دو سال با همین وضعیت جسمی در دادسرا پیگیر کارهای آن بودم تا موافقت مالکان را بگیریم. حتی حکم بازداشتم را گرفته بودند. سالی که دکتر دارابی، معاون سیما بود، گفتند که سازمان اصلا شهرک را نمی‌خواهد. اگرچه دکور صددرصد ماندگاری ساخته نشد، ولی اگر تعمیرات آن برای ساخت پروژه دیگری  انجام می‌شد تا 15،10 سال کار می‌کرد. این درحالی بود که سازمان، برای سریال‌های بعدی می‌توانست از همان دکورها استفاده کند.

    با توجه به اینکه سریال مختارنامه در برخی از کشورهای همسایه نمایش داده شده بود آیا به دنبال این نبودید که از ظرفیت این شهرک حتی به لحاظ توریستی استفاده شود و از همین سمت هم بازگشت سرمایه داشته باشد؟

    همه کار می‌شد کرد ولی همان تغییرات مدیریت، بازی را عوض کرد. ما در 12 هکتار از 23 هکتار زمین بنا را ساخته بودیم. می‌توانستیم کارهای زیادی کنیم. بخش‌های دیدنی و تفریحی را برای مردم فراهم کنیم. این تلاش را تا دو سال ادامه دادم. دادگاه را عقب انداختیم و صاحبان زمین هم در این زمینه همکاری کردند. در هر صورت شرایط سازمان، چه از نظر مالی و چه از نظر تغییراتی که رخ می‌داد، به شکلی بود که کارها پیش نمی‌رفت. در هر صورت سازمان موافقت نکرد و به‌طور کتبی نوشتند انبارها را خالی کنید و تحویل شهرک غزالی دهید. الان شنیدم که دوباره می‌خواهند برای سریال «سلمان فارسی» لوکیشن بسازند و اگر به فکر نباشند وضعیت همان است.

    جایی گفته بودید سکانس‌های مربوط به حضرت ابوالفضل(ع) در سریال مختارنامه یکی از صحنه‌های مورد علاقه شما و میرباقری بود. چه شد که این صحنه‌ها گرفته شد و آیا هیچ وقت تلاش شد این 16 دقیقه‌ای که حذف شده، دوباره پخش شود؟

    از ابتدا متوجه حساسیت‌های این قبیل صحنه‌ها بودیم. اصلا فیلمبرداری «مختارنامه» تمام شده بود و به تهران برگشته بودیم ولی چون نظر ضرغامی، رئیس سابق سازمان بر این بود که بخشی از مقتل بازسازی شود دوباره تیم به شاهرود برگشت تا در نخلستانی، قسمت‌های حضرت عباس(ع) ضبط شود. شاید این تصمیم سازمان به خاطر این بود که زمینه‌های تولید و نمایش سریال امام حسین(ع) فراهم شود که البته سکانس‌های حضرت عباس(ع) مختارنامه هیچ‌وقت پخش نشد و تولید آن سریال هم متوقف شد.

    فکر نمی‌کنید اگر آن سکانس‌ها پخش می‌شد، مسیر برای آثار دیگری همچون «رستاخیز» باز می‌شد؟

    بله. اگر جایی که لازم بود همان قسمت‌ها را نشان می‌دادیم، موثر بود. در هر صورت خود سازمان مشتاق نبود و می‌ترسید مساله‌ای ایجاد شود. میرباقری هم اصراری برای پخش آن قسمت‌ها نداشت.

    به غیر از آن سکانس، کدام بخش از سریال مختارنامه را بیشتر دوست دارید؟

    من صحنه‌های مربوط به چادر زهیر را خیلی دوست دارم. از قبل نسبت به آن لحظه زیبا ذهنیت داشتم. خاطرم هست مرحوم فریبرز صالح که اثر عاشورایی همانند «سفیر» را ساخته بود، فیلمنامه‌ای در مورد زندگی زهیر تحویل من داد و دقیقا همان چیزی بود که می‌خواستم. برای ساخت آن خیلی پیگیری کردم. فیلم سینمایی سنگینی بود ولی می‌شد آن را در سریال 7،6 قسمتی تنظیم کرد. خیلی کار زیبایی بود. بعد از مختارنامه برای آن پروژه خیلی تلاش کردم اما متاسفانه ضرغامی هزینه بسیار اندکی اختصاص داد و گفت: «بقیه را از جاهای دیگر تهیه کنید چون وضع سازمان خوب نیست.» سراغ فارابی و ارشاد و جاهای دیگر رفتم ولی هر چه تلاش کردیم، نشد. هیچ کسی هم پیگیری نکرد. آن زمان به ضرغامی گفتم هر چه دنبال کار امام حسین(ع) بروید حق مطلب ادا نمی‌شود. بهتر است حاشیه قصه عاشورا را روایت کنیم. اما این کار هیچ وقت ساخته نشد وکار کردن با مرحوم فریبرز صالح از حسرت‌های بزرگ من باقی ماند.

    برای نقش مختار، چطور به فریبرز عرب‌نیا رسیدید؟

    در ابتدا نظر ما با جمشید هاشم‌پور بود ولی رقم سنگینی حدود 14 میلیون در ماه می‌خواستند. به مرحوم کاسه‌ساز گفتم که با او صحبتی کند تا این دستمزد کمتر شود. مثل اینکه هاشم‌پور گفته بود من این قیمت را دادم تا کار نکنم. چون از کار می‌ترسم و توان 7،6 سال کار سنگین را ندارم. بعد از آن، به گزینه فریبرز عرب‌نیا رسیدیم. قراردادی هم که با عرب‌نیا بستیم کمی فرق داشت. این قرارداد سه بخشی بود. ما با ماهی چهار میلیون‌ونیم شروع کردیم ولی در سه ماه آخر کار به ماهی 22 میلیون تومان رسید. در کل 500 میلیون دستمزد، آقای عرب‌نیا شد.

    شروع فیلمبرداری ما در سال 83 با حضور لاریجانی بود و دو ماه در بیابان‌های کاشان کار می‌کردیم تا افراد غربال شوند. از همان اول بنا را گذاشته بودیم که کار نویی را شروع کنیم و همه با دل و جان کار می‌کردند. اگر به صحنه‌های «مختارنامه» نگاه کنید، متوجه می‌شوید که این صحنه‌ها به راحتی کنار هم قرار نگرفتند. تصویربرداری سخت این کار را ببینید، اینها هنر دستان مرحوم عظیم جوانروح است. متاسفانه کمتر به دنبال این هستند که بخش مهمی از تجربه‌ای که در این کار به دست آمده را جمع کنند.

    ثبت تجربه تولید یک اثر تاریخی علاوه‌بر اینکه موجب می‌شود در آینده از تکرار اشتباهات پرهیز شود به کاهش هزینه‌ها و زمان تولید هم کمک می‌کند. ‌آیا در مورد پروژه «مختارنامه» تجربه‌نگاری صورت گرفت؟

    از طرف سازمان صداوسیما چنین کاری نشد و اگر چنین کاری را از ابتدای پروژه می‌کرد خیلی ارزشمند بود. البته دو سال قبل خانم دکتر علیزاده که یکی از اساتید دانشگاه سوره است، پیگیر چنین کاری شده بود. او می‌گفت می‌خواهم تمام حواشی و فعالیت‌های پشت صحنه، ساخت دکور، طراحی لباس و گریم و همه مواردی که مرتبط با «مختارنامه» است را به صورت یکپارچه در قالب کتابچه و سی‌دی در بیاورم. روی این مساله فکر کردم و در این جریانات با منصور نقاش‌زاده، استاد دانشکده صداوسیما که علاقه‌مند به مختارنامه بود و در سیما فیلم هم فعالیت داشت، مشورت کردم. آنها با هم صحبت کردند و نقاش‌زاده گفت حرکت خوبی است و قدم مثبتی برای کارهای بعدی خواهد شد. کار را شروع کردند و مصاحبه‌هایی هم با عوامل سریال آنجام دادند و تا آنجایی که اطلاع دارم بخش‌هایی از این پروژه آماده شده است. در این کتابچه و فیلم‌ها، از افتتاح تولید مختارنامه تا طراحی صحنه و دکورها آمده است. فکر می‌کنم حدود 18 دی وی‌دی با سه جلد کتاب آماده شده باشد. البته چند وقتی دچار بیماری هستم و پیگیر این مسائل نبودم ولی فکر می‌کنم اگر همین کار به سرانجام برسد برای هر پروژه تاریخی دیگر پیش‌تولیدی بر پیش‌تولید خواهد شد و برای کارهایی همچون «سلمان فارسی» هم خوب است.

     

     

    گفتگو با داود میرباقری

     

    با خالق مختارنامه و امام علی (ع) در افق سلمان فارسی؛
     
    �سلمان فارسی� برای من یک قله است و یک نقطه کمال در مجموعه کارهایی که در تاریخ و با شخصیتهای تاریخی کردم و اگر این کار را بسازم دیگر در آن حوزه کاری ندارم و فقط بر می‌گردم یک سری کارهای ناتمام مانده از قبل را سر و سامان دهم.

    داوود میرباقری را با کارهایی چون مختارنامه و امام علی (ع) بیشتر می‌شناسند حتی �معصومیت از دست رفته� این کارگردان را نمی‌توان فراموش کرد. شاید شاخصه‌ای که برای این کارگردان می‌شود انتخاب کرد گرایش وی به موضوع‌های تاریخی و مذهبی است. وی از معدود کارگردانانی است که قاطعانه نسبت به هر اتفاق و یا موضوعی پاسخ می‌دهد و برای هر پاسخی هم دلیل و منبع خود را دارد. او چند وقتی است به سراغ شبکه نمایش خانگی رفته و �شاهگوش� اولین تجربه وی در این حوزه است حالا به بهانه پخش �دندون طلا� در شبکه نمایش خانگی به سراغ این کارگردان رفتیم تا بیشتر با نحوه کارگردانی و تجربه چند ساله‌اش در عرصه هنر آشنا شویم.

    سین:دلیل اینكه خیلی از كارگردان هایی كه در حوزه نمایش خانگی ورود كردند و  نتوانستند موفقیتی كسب كنند و شما موفق تر ظاهر شدید چیست؟

    جیم: من به خیلی ها کار ندارم ، سر هر کاری میرم دلمو می‌برم ،عاشقانه و با انگیزه کار می‌کنم و به این خاطراست  که خودم مسئله دارم و برای بهتر و بیشتر فهمیدن، دارم تلاش می‌کنم جهان وسیعتری را کشف کنم.

    دلیلش را هم خود شما باید پیدا کنید ،چون من کار پژوهشی نکردم، من سعی کردم کارم را بر مبنای آموزه‌هایی که یاد گرفتم، تجربه‌هایی که کسب کردم و دریافتی که از یک محصول و اثر هنری دارم به درستی انجام دهم، این که چرا دیگران موفق نمی‌شوند و من می‌شوم احتیاج به یک کار پژوهشی دارد که باید افراد متخصص از بیرون انجام دهند.

    شاید این معضلی است که در این حوزه وجود داشته و هر کدام از آنها نیز مشکلات خاص خودش را دارد،‌من زیاد در جزئیات آن چه که اتفاق افتاده تسلط کامل ندارم و تمایلی به ورود به آن مقوله نیز ندارم اما به هر حال تعهدی را برای خودم در نظر گرفتم که اگر کاری را انجام می‌دهم باید آن کار را تمام و کمال انجام داده و تمامش کنم.

    سین: اما به طور قطع آن فضای بی اعتمادی ای كه در نمایش خانگی به وجود آمد و به اعتقاد من هنوز هم این فضا حاكم است ،باید برای ورود میرباقری به حوزه نمایش خانگی یك نوع نگرانی به همراه داشته باشد؟

    جیم: من می‌دانستم تا حدودی فضایی که ایجاد شده ما و کارمان را تحت تأثیر قرارمی دهد، اما نسبت به آن واکنش زیادی نداشتم ،چون معتقدهستم بالاخره یک بخشی از مردم، من و کارهایم را می‌شناسند و مسیرآثارم  را دنبال می‌کنند، پس اگر من بتوانم با افراد علاقه‌مند به کارهایم ارتباط برقرار کنم کفایت می‌کند، چون آنها هستند که انگیزه ساختن یا نساختن یک اثر هنری را در من ایجاد می‌کنند.

    حالا اگر در این راستا به یکباره فضایی ایجاد شود که اکثر مردم از طرق مختلف، بااثر تولید شده ارتباط خوبی برقرار کنند و استقبال آنها توسعه پیدا کند ،نور علی نور است و به شما انگیزه می‌دهدکه  در همچنین شرایط و فضایی ایستادگی کنید و کار بعدی خود را با انگیزه و جدیت بیشتری بسازید و روی آن مایه بیشتری بگذارید.

    این اتفاق در خصوص "شاهگوش "برای من افتاد، یعنی زمانی که وارد شبکه نمایش خانگی شد ،نحوه برخورد مردم فراتر از انتظارم بود، طبیعی است زمانی که یک همچنین تجربه ای را در این حوزه داشتم  و استقبال مردم را شاهد بودم مشوقی برای ساخت کار بعدی من می شود.

    بعد از مشاهده استقبال بیش از حد تصور من از "شاهگوش" یک کار بلندتری به نام "ماه تی تی" را برای ارتباط مجددم در شبکه خانگی با مردم طراحی کرده بودم که شرایط ساخت آن فراهم نشد و حیف بود که این ارتباط خوب از بین برود و برای مقطعی لازم شد فاصله بگیرم ،به این خاطر اول به سراغ ساخت "دندون‌طلأ" رفتم.

    مردم نسبت به "دندون طلا" واکنش‌های خوبی داشتند ،اما هنوز اون انتظاری که موقع ساختن تو ذهنم بود برآورده نشده، امیدوارم در بخش‌های باقی مانده کار به نقطه‌ای برسیم که حداکثر ظرفیتی که در دندون طلا موجود است مورد استفاده قرار بگیرد. اجرای صحنه‌ این کار را حدود 16 سال پیش انجام دادم و در آن شرایط، ارتباط فوق‌العاده‌ خوبی با مخاطب ایجاد شد، سعی کردم چیزی که امروز ثبت می‌شود قوی‌تر از آن چیزی باشد که اجرا شده و امیدوارم این اتفاق رخ دهد ، البته مهم این است که تا به حال درصد رضایتمندی بالا بوده و کمتر کسی از دیدن آن ناراضی بوده و یا اینکه انتقادهای بسیار جدی داشته باشد که به ساختار و چارچوب دراماتیک کار مربوط شود. با همه تفاسیر، این نکته را باید در نظر گرفت که امکان تبلیغات ما پائین بوده ، مردم خیلی مطلع نیستند ،  بیشتر تبلیغات دهان به دهان و از طریق خود مردم صورت گرفته است که امیدوارم به نقطه مطلوب و مدنظر ما برسد و مردم ببینند، چون حیف است ، مضامین بسیار خوب و با ارزشی در آن نهفته است.

    "دندون طلا" عین خود زندگی است و من سعی کردم دو مقطع تاریخی دهه 40 و 70 را در این مجموعه به خوبی رعایت کنم و شرایط مشابه به آن زمان را به وجود بیاورم تا مردم تمام دل مشغولی‌هایی که در این دوره‌ها در جامعه ما مطرح بوده را ببینند.

    سین: معمولا كارگردان ها به مخاطبانشان میگویند فیلمم را با این دید ببینید شما چه توصیه ای برای مخاطبانتان دارید؟

    جیم: من توصیه نمی‌کنم مردم با دیدی خاص "دندون طلا" را ببینند، بالاخره دیدگاه، جهان بینی، فکر و مضامین یک اثر هنری در خودش پنهان است، یعنی شما نمی‌توانید بگوئید که مخاطب باید از زاویه به خصوصی اثر را ببیند چون او را محدود می‌کنید، در صورتی که یک اثر هنری فراتر از این محدودیت‌ها است و قرار است با جان و فکر و اندیشه ما سرو کار داشته باشد، "دندون طلا" شبیه خود زندگی است، منتهی ممکن است این زندگی که ما آن را مطرح کردیم ذره‌ای از آن چیزی که این روزها به عنوان زندگی جریان دارد فاصله داشته باشد ،به این دلیل که تاریخ دهه 40 و 70 در واقع مسائل اجتماعی  هنری ما را بیان می‌کند و در این راستا توصیه خاصی ندارم.

    فقط تلاشم بر این بوده که "دندون طلا" مجموعه‌ای باشد از چیزهایی که ذات انسان و روح انسان‌ها آن را دوست دارد و در قالب تصویر آن را ببیند و برای آنها مفید باشد.

    سین: كارگردان هایی كه در آثار كمدی كار میكنند غالبا در زندگی شخصیشان هم كاراكتر خندان و بامزه ای دارند شما چه قدر بر خلاف چهره جدی اتان در زندگی شخصی شوخ طبع هستید ؟

    جیم: خود شما در زندگی لحظاتی نداشتید که بخندید و یا جدی باشید؟ زندگی همین است یعنی ترکیبی است از موقعیت‌ها و لحظاتی که شما در آن شادید، غمگینید، بی‌تفاوتید، ناامیدید و یا انگیزه برای حرکت رو به جلو دارید و این‌ها را نمی‌توان تفکیک کرد، همه کارهایی که تا به حال انجام داده‌ام از روح و حال و اندیشه من برآمده و از درون من برخواسته، پس شما در یک دوره‌ای، روی یک مضمون و شخصیت تاریخی متمرکز می‌شوید و اگر همه وجود، ذهن و روح شما درگیر آن مسئله شود هر آنچه از مغز شما تراوش می‌کند متناسب با آن خواهد بود.

    روزهایی که روی "مختارنامه" کار می‌کردم کمتر تهران می‌آدم و بیشتر نزدیک لوکیشن‌ بودم به این دلیل که می‌خواستم حتی زمانی که در صحنه حضور ندارم باز از فضا خارج نشوم و به اصطلاح اگر با انگیزه بالا سراغ روح، هدف و انگیزه‌ای که شما را درگیر کرده بروید آن چیز معنا پیدا می‌کند.

    سین: كارهایی هم كه در ژانر كمدی انجام دادید مانند "آدم برفی" یا" شاهگوش" آثاری بودند كه در آن جان و روح مخاطب درگیر میشد ، چه طور ازفضای جدی كارهایتان كه موفقیت آمیز هم بودند در آثار كمدی ظاهر شدید؟

    جیم: در "شاهگوش" با وجود اینکه بیان جدی است دوست داشتم قالب طنز در آن گنجانده شود یعنی بیان جدی را با یک لحن طنازگونه‌ای مطرح بکنم مانند این است که کپسول مسکن تلخ باشد، اما آن را طوری طراحی می‌کنند که وقتی شما قصد خوردن آن را دارید تلخی کپسول به واسطه ظاهر زیبای آن شما را زیاد اذیت نکند. معمولاً طنز در حوزه ادبیات و هنر چنین کارکردی دارد یعنی با وجود اینکه مخاطب را متوجه معنا می‌کند اما ظاهر قضیه آنها را اذیت نمی‌کند و به لحاظ روحی فشاری به آنها وارد نخواهد شد و از طرفی به فکر وا می‌دارد.

    در "دندون طلا" نیز قاعده به همین شکل است یعنی این پروژه پر از مضامینی است که وقتی به آن فکر می‌کنید غم‌انگیز و تراژیک است ،اما سعی کردیم آن را به اصطلاح ظاهر طنز گونه‌ای مطرح کنیم که تلخی موضوع روح و روان تماشاگر را آزار ندهد.

    به هر حال خود من در قسمت سوم "دندون طلا" با وجود اینکه 10 مرتبه و مراحل مختلف آن را دیده بودم و تمام سکانس‌ها و پلان‌ها را طراحی کرده بودم اما باز با دیدن مجدد آن ،  بغضی گلوی من را فشار می‌داد، "آدم برفی" نیز از قاعده تلخی و شیرینی پیروی می‌کرد."آدم برفی" سرشار از مفاهیمی است كه در بطن خودش غم انگیزه  است، اما شما آن را طوری طراحی  میكنید كه كمی از آن تلخی را میگیرید، برای مخاطب جذاب تر میكنید تا آن معنا در ذهن و روح شما بنشینه و كاركرد خودش را از دست ندهد.

    در هر صورت نكته ای كه  به آن اشاره کردید بسیار مهم است و خود من هیچ وقت این تفکیک را برای خودم و کارهایی که انجام دادم قائل نبودم، برای من ضرورت قصه، مسیر حرکت شخصیت، مختصات دراماتیک آن چه که در قصه اتفاق می‌افتد تعیین کننده است تا مسیر را چگونه انتخاب کنم، به هر حال شما چه در قالب "مختارنامه" چه در "شاهگوش" و "آدم برفی" و "دندون طلا" بخواهید كار كنید، باید یک کار هنرمندانه عرضه کنید و کار شما از یک چارچوب، اصول و قواعد دراماتیک برخوردار باشد و جاذبه ای دراماتیک در آنها موجود باشد تا اینکه مورد توجه قرار بگیرد و مخاطب را خسته نکند و آنها با علاقه و حس و حال خوبی به تماشای اثر بنشینند.

    در نهایت باید بگویم  این موضوع گفتنی نیست، شما هم برای فهمیدن آن تلاش نکنید، واقعاً این که شما یک چیزی را دوست می‌دارید و علاقه‌مندید و احساس می‌کنید که می‌توانید در این حوزه و این شخصیت حرفی برای گفتن داشته باشید می‌توانید جاذبه ایجاد کنید، پس نمی‌توانید درونشان را هیچ وقت توضیح دهید.

    سین: بنابراین باید گفت شما در هر ‍ژانری و البته با یك قصه خوب ،توانایی این را دارید كه موفق ظاهر شوید یعنی حتی در یك فیلم پلیسی ،اكشن یا حتی در ژانر وحشت؟

    جیم: برای من قصه خوب مهم است تا بتوانم در آن قصه ،دغدغه‌های هنری خودم را با توجه به معیارهایی که شناختم دنبال کنم، نمی دانم اگر سراغ دیگر ژانرها بروم چه اتفاقی خواهد افتاد اما باید رفت و تجربه کرد و فهمید، ممکن است موفق شوم یا نشوم.

    اصل مهم ساخت یک اثر یا موضوع و یا ژانر برای من، رفتن مسیر درست دراماتیکی است که قصه آن را دنبال می‌کند زمانی که این موضوع را اصل قرار دهید اثر خوبی از آب در می‌آید.

    چون من ژانرهای دیگری را تجربه نکردم نمی‌توانم جواب قطعی بدهم، نمی‌دانم قصه‌هایی با موضوع پلیسی، ترسناک و... من را قلقلک می‌دهد یا نه و فعلا نیز بنایی برای آنها ندارم اما می‌گویم یک اثر در ابتدا باید ویژگی‌ هنری داشته باشد و بعد می‌توان آن را به ژانر طنز، پلیسی، ترسناک، تاریخی و... تقسیم کرد.

    سین:دلیل اینكه در سینما خیلی كم كاركردید ساخت سریال های با پروداكشن بزرگ بود یا اینكه علاقه ای به كار كردن در فضای سینما ندارید؟

    جیم: در جواب یک بخشی از آن باید بگویم بله، به هر حال پروژه‌هایی که برای تلویزیون کار کردم زمان زیادی را از من گرفت و به طول انجامید.

    عمدی برا کار نکردن نبوده، بالاخره در یک موقعیتی زندگی شخصیتی به نام "مختار" در دوره‌ای تاریخی و شرایط انطباقش با امروز جامعه ما، من را وسوسه و قلقلک کرد که دوست داشتم و دنبال ساخت آن رفتم و به طول انجامید پس عمری در کار نبوده که من بیشتر به سمت تلویزیون بروم.

    سین: پس چرا  بعد از ساخت سریال مختارنامه به سراغ نمایش خانگی رفتید و سینما محروم از شما شد؟

    جیم: وقتی شما یک قصه‌ای را طراحی می‌کنید، می‌بینید ابعادش به نحوی است که نمی‌توان آن را فشرده و به 120 دقیقه تبدیل کرد، فرصت قصه به شما می‌گوید که من کار بلندی هستم، وباید من را در چند اپیزود عرضه کنی، به این دلیل بود که سراغ نمایش خانگی رفتم وگرنه دلیل دیگه‌ای نداشته، قصه مختار طولانی بود وطولانی طراحی شده بود و امکان تبدیل و مطالب آن به 100 دقیقه وجود نداشت.

    سین: كی با یك اثر درخشان به  تلویزیون بر میگردید؟

    جیم: من از تلویزیون نرفتم که تصمیم بگیرم برگردم ، من "سلمان فارسی" را در تلویزیون دارم و در حدود 4 سال است که برای ساخت آن منتظرم ، دقیقا بعد از پروژه "مختار" به طور مداوم بحث و صحبت داشتیم و با مدیران مختلف و در مقاطع گوناگون جلساتی برگزار كردیم ، به هر حال شرایط تولید سلمان فارسی سخت است و به دلیل حجم و گسترش کار و لوکیشن  های بسیار زیاد و بازیگران فراوانی که دارد کار گسترده ای است .

    یعنی حدود 3 برابر "مختار"، پس شما زمانی که قصد ساخت چنین پروژه عظیمی را دارید باید قبل از شروع توافقات و تفاهمات کامل را انجام دهید،اعتبار لازم را برای بودجه آن پیش بینی کنید، که در حال حاضر در مرحله بحث و گفتگو هستیم ، اینکه تلویزیون می تواند با این پروژه همکاری کند یا نه را نمی‌دانم اما ما آمادگی کامل خود را اعلام کردیم و هر زمانی که دوستان در صداو سیما اعلام همکاری کنند کار را شروع خواهیم کرد.

    ركود در بازار فیلمنامه همواره موضوع مورد بحث  تهیه كنندگان و كارگردانان بوده و حتی اكثر منتقدان سینمایی به ضعف فیلمنامه در سینما بارها اشاره كرده اند ، اما اونطور كه میبینم شما كم فیلمنامه خوب  ندارید، پس این ضعف فیلمنامه ای كه به آن اشاره میكنند و میگویند فیلمنامه خوب نداریم چیست ؟

    جیم:به زعم من به تعداد همه آدمهایی که روی کره زمین زندگی می کنند  یک قصه خوب وجود دارد، کافی است جامعه، آدمها و مناسبات آنها را بشناسید و با کمی دقت به پیرامون خود ،به درون آنها نفوذ كنید و شخصیت های متفاوتی خلق کنید، شخصیتهایی که می توان ایده آلها ،افقهای روبرو و رویاهای آن ها را به خوبی در یک اثر پیاده، و او را رها کرد.

    آن چیزی که در حال حاضر به عنوان آسیب‌شناسی گفته و بررسی می‌شود به نظر منم وقت تلف کردن است، قصه به اندازه کافی وجود دارد و کافی است نگاه‌مان را عوض کنیم، درست به جهان پیرامون خود بیاندیشیم و با اصول درست حرکت کنیم، کافی است خودمان را به لحاظ علمی و فنی و دراماتیک مجهز کنیم ،در این صورت می‌بینیم که تا چه حد قصه و شخصیت وجود دارد، این است که من مشکلات را خیلی قبول ندارم، شاید ممکن است این مشکلات بخشی از موانعی باشد که پیش روی ما و سینمای ماست،اما همه‌ی آن نیست، ما احتیاج داریم روی مبانی و اصول بیشتر مکث کنیم بیشتر کار کنیم و یاد بگیریم.

    شما اگر مطلبی را راجع به تاریخ ادبیات و مختصات دراماتیک یک اثر مورد نقد و بررسی قرار دهید، کندوکاو کنید و پژوهش انجام دهید، می‌بینید اطلاعات زیادی در مورد آن وجود دارد، به عنوان نمونه همین مفهوم اپیزود از کجا نشأت می‌گیرد و به لحاظ فنی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد که در مسیر حرکت و نمایش بتوان به عنوان اپیزود به آن نگاه کرد ،در این زمینه نیز اطلاعاتی فراوانی را به دست خواهید آورد.

    فهم و درک یک مقوله پیچیده نیست، این که گناه را گردن این و آن بیندازیم غلط است، خود من عادت کردم طی این‌ سال‌ها کنار بایستم و دخالتی در این حوزه‌ها نداشته باشم، احتمالاً خود شما نیز این مشکل را با من دارید، چون مصاحبه، گفت‌وگو و اظهارنظر نمی‌کنم زیرا وقتم را می‌گیرد و من تمایل به این کار ندارم، برای وقتم ارزش بیشتری قائلم تا این‌که بنشینم و فکر کنم که حالا مشکل سینما چه چیزی است؟!همین وقت را صرف فکر کردن به موضوع و شخصیت بهتری می‌کنم و کشمکش دراماتیک زیباتری خلق می‌کنم.

    باید نگاهمان را عوض کنیم، آن وقت می‌فهمیم که نه قصه کم داریم نه موضوع، بلکه نگاه‌مان را باید درست کنیم، این نگاه در همه ابعاد است، یعنی از حوزه فکر و اندیشه شروع می‌شود و بعد به اجرا، شکل و نوع تولید می‌آید، در واقع اینکه ما با یک موضوع تا چه حد درگیریم و آن را جدی می‌گیریم و برای ما مسئله است و قرار است به یک اثر نمایشی و سینمایی تبدیل شود از اهمیت بالایی برخوردار است و تا این دغدغه و نگاه وجود نداشته باشد به ساخت یک کار موفق و کاری که بتواند با طیف وسیعی از مردم ارتباط برقرار کند، نباید امیدوار بود.

    اصلاً علت این‌که می‌بینید من گاهی اوقات تا حدودی موضع‌گیری می‌کنم و شروع به فعالیت در دیگر حوزه‌ها می‌کنم این است که شرایط برای خلق یک اثر هنری مطلوب در آن حوزه موجود نیست.

    بالاخره در ساخت یک اثر هنری مشکلات متعددی وجود دارد که باید با آن‌ها کنار آمد و نباید تمام مشکلات را گردن متولیان فرهنگ انداخت، باید فهمید آن کسی که در این جامعه زندگی میکند و قواعد و قوانینی را پذیرفته می‌داند به چه نحو با آن‌ها کنار بیاید و کار و زندگی کند و به حیاتش به شکل دلخواهش ادامه دهد.

    به عنوان نمونه آیا مشکلاتی که در این روزها وجود دارد اُدبا و عرفای ما نداشتند؟ آن‌ها توانستند با پشت سر گذاشتن همه مشکلات و تولید آثار بزرگ و با شکوه از زمان خود عبور کنند.

    من بسته به شرایط و ضرورت‌هایی که پیش می‌آید و مقدوراتی که در هر حوزه وجود دارد تصمیم می‌گیرم که در این حوزه برای کار بمانم یا این‌که بهتر است تغییر شکل داده و در حوزه دیگری فعالیت کنم چون فکر می‌کنم فعلاً کار کردن در شبکه نمایش خانگی برای من راحت‌تر است و با مشکلات کمتری دغدغه‌های خودم را دنبال می‌کنم.

    اگر در یک مقطع زمانی  شرایطی مناسب برای کار کردن در سینما فراهم شود حتماً به آن حوزه می‌روم و با کمال میل شروع به فعالیت می‌کنم. اما در حال حاضر با وجود داشتن قصه‌های زیاد می‌بینم که قرار است برای خلق یک اثر سینمایی زمان زیادی از من گرفته شود و دو سه سالی من را درگیر کند ،ترجیح می‌دهم به حوزه‌ای ورود کنم که زودتر به نتیجه برسم.

    سین: آیا این حرف برخی از منتقدان درباره شما درست است كه معتقدند "داود میرباقری" اگر از ژانر مذهبی-تاریخی مورد علاقه اش، به یكباره آدم برفی می سازد و فضایی 180 درجه را برای كار انتخاب می كند یك نوع بیان اعتراضی است كه درواقع نتوانستید یا شرایط برایتان ایجاد نشده تا بتوانید با آرامش فیلم دلخواه خود را بسازید؟

    جیم: اعتراض به معنای سیاسی آن را من نمی‌دانم اما طبعاً زمانی که من نمی‌توانم دغدغه‌های خودم را دنبال کنم سعی می‌کنم از راه دیگری موضع‌گیری و حرکت کنم، من که نمی‌توانم خودم را متوقف کنم! چرا که من یک چیزی را یاد گرفتم، یک فکر و اندیشه‌ای دارم و یک افقی را برای آینده کار هنری خودم در نظر گرفتم و آن را دنبال می‌کنم و در این راستا متوقف نمی‌شوم.

    اگر منظور شما این است که این نوع رویکرد یک نوع اعتراض است ،پس اعتراض به شرایطی است که من نمی‌توانم به طور طبیعی مسیر را ادامه می‌دهم بنابراین سعی می‌کنم از یک جاده انحرافی دیگری به جاده اصلی وصل می‌شوم و از طریق آن به افقی که مدنظر است برسم.

    سین: آیا تجربه تحصیلات حوزوی ای كه دارید باعث شده این چنین علاقه مند به ساخت آثار مذهبی بشوید؟

    جیم: آن هم کمک کرده. اما به هر حال باید توجه داشت این از آن سوالاتی است که اگر من بخواهم به طور دقیق در مورد آن بحث و بررسی و تأمل کنم می‌گویم که شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که یک دین و مذهب و مناسباتی را قبول دارید و یک سری قواعد را پذیرفتید، طبیعی است که هر چه مربوط به مبانی و اصول اعتقادی آن اندیشه است باید مورد علاقه شما  باشد و در غیر این صورت آن را قبول نمی‌کردید.

    در مورد مسائل تاریخی و دینی نیز برای من به همین شکل است وقتی به دین و اصول آن ایمان دارم و آن را پذیرفتم، علاقه‌مند هستم راجع‌به شخصیت‌های آن اگر مجالی پیش بیاید کارم کنم.

    این موضوع چیز عجیبی نیست بالاخره من مسلمانم و به شخصیت‌های مذهبی دینم علاقه دارم، طبیعی است که اگر فرصتی پیش آید ،با آن درک و استنباط و دریافتی که من دارم، تمایل دارم راجع‌به این آدم‌ها حرف بزنم و جزؤ بدیهیات است و نیازی به مکث کردن ندارد.

    زمانی که حضرت امیر برای ما و تفکر، مذهب و کشور ما تا حد زیادی اهمیت دارد، پس من نیز به عنوان یک شهروند همان احساسی را دارم که عامه مردم نسبت به این شخصیت دارند، طبیعی است که بیشتر به آن فکر کنم و او را بفهمم.

    نتیجه این فکر و تلاش کردن، تبدیل به  اثری مانند امام علی یا مختار می‌شود. من یک شهروندی هستم که در این جامعه زندگی می‌کنم و حوالی من مجموعه مناسبت‌ها و مشکلاتی وجود دارد ،طبعاً من نیز مانند بقیه درگیر این قضایا می‌شوم و این درگیری ،من را به سمت خلق �شاهگوش� سوق می‌دهد.

    سین: برخی از همكاران شما در سینما تعریف های جالبی از شما می كنند و بیشتر بر این نكته تاكید دارند كه میرباقری درونش دریایی است از قصه های بكر و شبیه به عالم فرهیخته ای است كه با سعه صدری كه دارد توانسته اثری درخور و تحسین آمیز مانند مختارنامه خلق كند ، نظرشما چیست؟

    جیم: خوشحالم که این استنباط در مورد من وجود دارد و انشاالله مطلبی که شما گفتید درست باشد. اگر بخواهم در مورد خودم قضاوت کنم می‌گویم، هنوز افق‌هایی است که نمی‌شناسم ،هنوز خیلی از مفاهیم است که تلاش‌ می‌کنم بفهمم،‌امیدوارم این جستجو هیچ وقت در من متوقف نشود، این چالشی که من با خودم در دنیای پیرامون خود دارم و مفاهیمی که با آنها زندگی کردم و به آنها اعتقاد دارم هیچ وقت در من متوقف نشده است. به هر حال این چیزها هستند که به زندگی من معنا می‌دهد و اگر روزی فارغ‌ از این چالش‌ها و درگیری‌های درونی و محیط اطرافمان نگاه کنیم به انسانی ساکن و مرده‌ای تبدیل خواهیم شد. اینکه تصور می‌کنم راه های  نرفته زیادی دارم، هنوز مفاهیم کشف نشده بسیاری است که باید کشفش کنم تا زندگی‌ام آرامش پیدا کند و برسم به آن نقطه‌ای که بتوانم بگویم موجود کوچکی در این جهان لایتناهی هستم که توانستم تأثیر خودم را به جا بگذارم.

    سین: فیلمنامه ای هست كه دغدغه ساختش را داشته باشید و به نوعی شب و روزی نباشه كه به ساخت آن فكر نكنید و  در عرصه فیلمسازی شما را سیراب كند؟

    جیم: �سلمان فارسی� برای من یک قله است و یک نقطه کمال در مجموعه کارهایی که در تاریخ و با شخصیتهای تاریخی کردم و جستجویی که در تاریخ داشتم و انطباق با آن چه که امروز ما به عنوان انسان امروز به آن نیازمندیم و اگر این کار را بسازم دیگر در آن حوزه کاری ندارم و فقط بر می‌گردم یک سری کارهای ناتمام مانده از قبل را سرو سامان دهم.