عبدالحمید قدیریان چهرۀ شاخص هنر انقلاب

 

 

راهکار رفع دغدغه فرهنگی رهبری، اصلاح محتواست نه ساختار/ ذوالفقار یک مفهوم است نه یک شمشیر صرف

 
عبدالحمید قدیریان

عبدالحمید قدیریان ضمن بیان نقش اثرگذار حضرت فاطمۀ زهراء (س) در شبهای قدر، از رونمایی مجموعه تصاویری با عنوان «زهرای آسمانی» خبر داد و گفت: هنرمند دینی باید به مفاهیم توجه داشته باشد و از ترسیم ظواهر مطلق پرهیز کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، عبدالحمید قدیریان چهرۀ شاخص هنر انقلاب اسلامی، سال گذشته نمایشگاهی با عنوان «آسمان حسین» برگزار کرد که محور آن، بررسی عاشورای حسینی از منظر «ما رأیت ألا جمیلا»ی حضرت زینب (س) بود. قدیریان همه این کار را با هزینه شخصی و البته بنا بر دغدغه‌های شخصی خود به انجام رساند؛ اثرگذاری این نمایشگاه به حدی بود که نظر بسیاری از علما را به خود جلب کرد و شبکۀ افق نیز مستندی از مراحل ایجاد آن را به نمایش گذاشت.

کار تا جایی ادامه پیدا کرد که مستند آسمان حسین در ایام اربعین حسینی (ع)، در «کنگره بین‎المللی لقاءالحسین» و در صحن اباعبدالله الحسین (ع) به نمایش گذاشته شد. حال پس از یک سال به مناسبت شب‎های قدر نزد ایشان رفتیم تا درباره نسبت سورۀ قدر با هنر دینی صحبتی داشته باشیم. وی پس از طرح مسائل و دغدغه‎هایی در حوزه هنر دینی و ضرورت آن و فرصتها و آسیب‎های این حوزه، به بررسی ارتباط سورۀ قدر با هنر دینی و نقش اثرگذار آن در سطح جوامع جهانی پرداخت. در این بین بود که  وی از آماده‎سازی مجموعه تصاویری با عنوان «زهرای آسمانی» خبر داد.

شرح این گفتگو را می‌خوانید:

تسنیم: چه مقدماتی لازم است تا بتوان بین هنر و مفاهیم دینی رابطه برقرار کرد؟
هنر، یک زبان است که در قالب‎های مختلف شکل می‎گیرد، یک زبان گویش است، یکی از کهن ترین و مؤثرترین زبانهای ارتباطی بین انسانهاست که توان نفوذ در روح انسان را دارد. هنرمند نسبت به جایگاه فکری که دارد، تلاش می‎کند با این زبان صحبت کند. بنابراین به نظر من، خود این سؤال تا این حد می‌تواند معقول باشد که آیا زبان هنر توانایی بیان مفاهیم دینی را دارد؟ البته جواب مثبت است. به دلیل اینکه دین، مجموعه باورهایست که در بعد لطیف انسانی شکل می‌گیرد. حیطه‌ای که همجنس وجودی زبان هنر است. تأثیر گذاری هنر نیز در ابعاد لطیف انسان می باشد. برای همین است که می گویند: زبان هنر زبان حال و اندیشه است. بنابراین مفاهیم دینی بهترین شکل بیانش در قالب هنر می تواند تجلی باید. اگر هنر، هنر فاخری باشد، به طور طبیعی مخاطب خودش را با فطریات انسانی درگیر می‌کند و اگر این زبان هنر مباحث فاخر و عمیق دینی را مطرح کند، بنابراین تمام بشریت که فطرت‎های مشترک دارند،درگیر آن اثر هنری خواهند شد.

هنرمند دینی، نیاز دارد وارد حیطۀ مفاهیم شود
حال وقتی هنرمند می‌خواهد یک مفهومی را به تصویر بکشد، در مقام اول باید آن مفهوم را فهم کند. یک کلیدواژه که در بحث خلق اثر هنری و در بُعد تجسمی بارز است، این است که تا زمانی که هنرمند نبیند، نمی‏تواند خلق کند، بنابراین باید ببیند. برای دیدن ـ مخصوصاً در چارچوب مفاهیم ـ باید وارد حیطۀ مفاهیم شود. اگر می‌خواهد اصیل کار کند و سطحی کار نکند، باید اینگونه رفتار کند. بنابراین اگر قرار باشد هنرمند به مفهومی توجه کند، برای آن که آن مفهوم را در بُعد تصویری مشاهده کند، باید وارد حیطۀ آن شود.

 تسنیم: هنرمند چگونه می‌تواند وارد حیطۀ مفاهیم شود؟
هنرمند سیر و سلوک نیاز دارد. چه هنرمندی که در بُعد مثبت کار می کند و چه هنرمندی که در بُعد منفی بیان مفاهیم می کند بهتر است جایگاه تکنیک و اجرا را از تفکر و اندیشه در هنر جدا کند. توانایی‎های تکنیکی، مهارت‎های بیان مفهوم هستند، یعنی در زمان تولید اثر اهمیت می یابد که در جایگاهش می توانیم بحث داشته باشیم. در حال حاضر قصد داریم در رابطه با تولید اندیشه جهت خلق اثر هنری صحبت کنیم. آن چیزی که قبل از تولید اثر هنری مهم است؛ فهم مفهوم،فهم فضا و نوع منظر هنرمند است. در مباحث دینی چون هنرمند با یک حقیقت مطلق درگیر است، نمی تواند صرفاً به  خلاقیت و تصورات ذهنی متکی باشد بلکه مطالعه معارف و همنشینی با اهل علم از واجبات ورود صحیح به حیطه مفاهیم دینی است. به عبارت دیگر هنرمند در یک فضای علمی که از مطالعات معارفی و همنشینی با علما پدید آمده سیر و سلوک خود را آغاز می کند تا خدایی ناکرده دچار بدعت و کج اندیشی نشود.

تسنیم: با این توضیحات، پرداختن به هنر دینی کار دشواری است که از دست هر هنرمندی ساخته نیست؟ آیا اینطور است؟
ببینید، در مفاهیم دینی، هنرمند باید از عالم دنیا کنده شود و ارتفاع بگیرد و بالا برود تا حقیقت را ببیند و فهم کند، ولی در موضوعات غیر دینی، شما در قالب خیال و تصورات ذهنی وارد مفاهیم می‌شوید، به همین دلیل می‎تواند هزار شکل پیدا کند و دسترسی به آنها آسان است. هنرمند غیر دینی به عمق تاریک دنیا حرکت می کند و مفاهیم نجس و منفی را با بالن هنر سبک می کند و به سطح دنیا آورده و به رخ می کشد که کار بسیار سهلی است.

هنرمند توسط تزکیه، مفاهیم عالی را در قالب هنر می‎آورد

در مفاهیم دینی، شما وارد درک یک حقیقت مطلقه می‌شوید که فلان مفهوم الهی شکل وجودی‎اش چیست؟ بنابراین، خلق اثر دینی کار دشواری است. هنرمند دینی باید سلوک داشته باشد، از زمین کنده شود و آسمانی شود، چون جنس دین، آسمانی است. به این ترتیب که هنرمند باید توسط تزکیه به مفاهیم عالی دسترسی یابد، سپس توانایی انتقال و نزول آن مفاهیم در قالب هنر را داشته باشد.

تسنیم: مدت‏هاست بحث «تصویر کردن مفاهیم دینی» از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده؛ طوری که آخرین منویات رهبر انقلاب از دانشجویان در ماه مبارک سال گذشته، همین موضوع بود. سپس کار به جایی رسید که بحث فقه هنر پیش آمد؛ ولی با این وجود حرکت خاصی در فضای هنر دینی شکل نگرفته؛ در این مورد توضیحی دارید؟
در بحث هنر، ما همیشه دیر اقدام کرده‎ایم و دیر دست به کار شدیم. فقه هنر باید بلافاصله پس از انقلاب اسلامی ایجاد می‌شد، یعنی در آن شرایطی که احساسات مذهبی در اوج بود و یکسری مباحث فقهی نیاز بود. در آن دوره یادم هست که دانشجویان برای‎شان سؤال ایجاد می‌شد که مثلاً فلان تصویر را بکشیم یا خیر؟ کسی به صورت مشخص جوابگو نبود. فقه هنری که اکنون ایجاد شده و در جای خودش بسیار هم نیاز هست، جایگاهش برای زمانی است که هنرمندان اعتقادات و ایمان و گرایشات مثبتی دارند و نیاز به راهکارهایی دارند؛ متأسفانه آن موقع اتفاق نیفتاد. اکنون ما در کنار فقه هنرمند ـ که معتقدم خیلی ارزشمند و بجا است ـ نیاز به مباحث ایدئولوژیک و پایه‎ای در جامعه داریم. در حال حاضر جامعۀ جوان ما سؤالات ریشه‎ای فکری دارد. در این فضای شبهه‎ای که دشمن و متفکرین غرب‎زدۀ ما ایجاد کرده‎اند، جوانان ما نیاز به مباحث فکری معرفتی دارند؛‌ یعنی شما ابتدا باید ایمان داشته باشی، بعد می‌گویید من این ایمان را می‌خواهم تبدیل به عمل کنم؛ در این حالت هست که بحث فقه هنر جایگاه پیدا می‌کند و گفته می‌شود فقه و روش عمل کردنش  اینطور است. حال کسی که ایمان ندارد، با فقه می‌خواهد چکار کند؟!‌

 تسنیم: یعنی نظر شما این است که فقه هنر کارآیی ندارد؟
مقدم بر فقه هنر، نیاز به ایمان و معرفت صحیح داریم. منظورم بحث اولویت‎هاست نه عدم کارآیی آن. همان طور که عرض کردم این کار خیلی هم جایگاه دارد، منظورم این است الان در جامعۀ ما، بحث فقه هنر اولویت نیست، یعنی جزو کلیدواژه‎های اصلی نیست بلکه در این فضای لغزنده‏‎ای که دشمن برای جوانان ایجاد کرده، بحث تفکر صحیح و ایمان باید پررنگ باشد، لذا در قرآن خداوند ایمان را همیشه مقدم بر عمل می‎شمارد و می‌فرماید (الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات). بنابراین الان ما در کنار فقه هنر، نیاز به گروهی داریم که مباحث معرفتی را کار کنند. در حال حاضر در این ایام مبارک، پای تلویزیون بنشینید، مجموع صحبت‎هایی که متفکرین دارند را جمع‎بندی کنید، چه تأثیر معرفتی بر شما گذاشته می‌شود؟ چه معلومات نابی در وجود شما نهادینه می‌شود؟ عموماً صحبت‎ها تکراری و انتزاعی است و فقط اشک چشمی از مردم می‎گیرند، در حالی که ایام قدر باید به مثابۀ موشک سوختی برای شلیک مؤمنین به آسمان معارف باشد تا در طول سال بتوانند در آنجا سیر کنند؛اگر یک جایی دیدید که گفتند اینجا قطره‎ای از معرفت اهل‎بیت (ع) وجود دارد، ولی شما جوششی در آن مجموعه ندیدید، بدانید آن چیزی که به اسم اهل‎بیت (ع) مطرح شده، حقیقی نیست. محال است که قطره‎ای از معرفت عترت (ع) را در جامعه بریزید و آن جامعه به تکاپو نیفتد.

علت انحطاط برخی هنرمندان، خلأ معرفتی است
اینکه شما می‎بینید برخی هنرمندان ما به مفاهیم ضد ارزشی کشیده می‎شوند، به این دلیل است که فضای ایمانی مناسبی برای آنها تدارک دیده نشده و از جهت معرفتی دچار خلأ عظیمی هستند؛ لذا متفکرین شیعی باید خیلی زودتر از اینها به هنر ورود می‌کردند و در عرصه‎های مختلف هنری و با ارائۀ بسته‎ها و محتواهای مناسب معرفتی نقش ایفا می‌کردند و خوراک هنرمندان ما را فراهم می‎کردند. ولی عدم اقدام سریع این بزرگواران باعث شد هنرمندان از جهت محتوایی دچار فقر شوند، بنابراین به سمت مفاهیم غیر ارزشی گرایش پیدا کردند و دشمن هم از این ظرفیت نهایت بهره را برد و او بود که خوراک هنرمند ما را تهیه کرد.

اثرهنر ضد ارزشی از بمب هسته‎ای مخرب‎تر است
از آنجایی که طبع هنرمند اقتضاء می‌کند دائم در حال خلق اثر باشد و به تبع آن نیاز به خوراک روح دارد، اگر آن خوراک روحی، طیب و پاک باشد، خب برآیند و خروجی آن همان گونه پاک خواهد بود و اثر بسیار مثبتی خواهد گذاشت، ولی اگر آن خوراک و طعام، ناپاک باشد، آن هنرمند چنان اثر مخربی ایجاد خواهد کرد که اثرش به مراتب بسیار بدتر از یک بمب هسته‎ای است؛‌ چرا که بمب هسته‎ای اثری مقطعی دارد، ولی یک اثر هنری مخرب، قدرت تخریبش زمان‎ها و مکان‎ها را در بر می‎گیرد و این اثر مخرب تا نسل‎ها ادامه دارد،لذا خداوند در قرآن تأکید دارد که (فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ)؛ انسان باید نسبت به خوراک خودش نظارت داشته باشد که در اینجا همان خوراک روح است.

 تسنیم: طبق مواردی که اشاره داشتید، پیشنهاد شما نسبت به کار فاخر و بنیادین در حوزۀ هنر دینی چیست؟
اگر می‌خواهید کار بنیادی در جامعه بکنید، باید نور اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و معارف اصیل ایشان را در جامعه رسوخ دهید. جامعۀ جوان ما چقدر نسبت به امام حاضرش شناخت دارد؟ چقدر نسبت به دیگر معصومین شناخت کافی دارد؟ مثلاً در نیمۀ شعبان در حالی که می‎توانیم بهترین معارف را در جامعه آن هم با زبان هنر مطرح کنیم، جشن تولد گرفته می‌شود. بنده اینها را انحرافات ناخواسته‎ای می‎دانم که گریبان جامعۀ انقلابی ما را گرفته و چرخ حرکت آن را به شدت کند کرده، بنابراین اوضاع فرهنگی تا آنجا رسیده که رهبر معظم انقلاب تعبیر «ولنگاری فرهنگی» را به کار بردند، در صورتی که انقلاب اسلامی، انقلابی فرهنگی بود نه انقلابی سیاسی و حزبی. شما ببینید ما چقدر از فرهنگ بانی انقلاب اسلامی یعنی امام (ره) دور افتاده‎ایم. شما اگر بخواهید تمام انقلاب اسلامی را در کلام امام (ره) بررسی کنید به نظرم به این جمله می‏‎‏رسید که «این انقلاب، امانتی الهی است که باید به صاحبش بازگردد». تمام رفتارهای امام را اگر بررسی کنید، به همین جمله‎شان باز می‎گردد. آیا فرهنگ کنونی ما متناسب با آن معارف ناب امام (ره) است؟! حال اگر شما این فرهنگ را از جامعه سلب کنید و آن را اشاعه ندهی، اختلافات،‌ اختلاص‎ها، جنگ‎های حزبی، مشکلات خانوادگی و ... جایگزین آن می‌شود. حال در بحث هنر، شما می‎توانید با همین هنر تجسمی ـ حالا هنرهای دیگر پیشکش ـ  جامعه را از رکود فرهنگی نجات دهید،‌ همان کاری که سلیمان (ع) در قالب محاریب و تماثیل ـ که در قرآن مطرح شده ـ انجام داد.
 

تسنیم: لطفاً دربارۀ تفاوت بین فرهنگ متن‎محور و فرهنگ تصویری و ارتباطات آنها توضیح بدهید.
تصویر، ماندگار است. شما وقتی قرآن را تلاوت می‌کنید، می‌بینید که خداوند مفاهیم را با تصویر ارائه می‌کند. یعنی با کلمات و متن در قالب قصص تصویرسازی می‌کند. خداوند می خواهد با ارائۀ تصویر در قرآن، ذهن مخاطب را درگیر کند، لذا یکی از اسمای خداوند در قرآن، مصوّر است؛ از طرفی خداوند از ما خواسته اینچنین رفتار کنیم. خداوند در آیه‎ای می‌فرماید (إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً)؛ یعنی سمع و بصر و فؤاد یا قلب در قیامت مورد پرسش واقع می‌شوند. حال ما از بصر، در حد متن استفاده بردیم در حالی که می‌توانیم وارد حیطۀ هنر تصویر دینی هم شویم. هرگونه کوتاهی در این زمینه، طبق ظاهر این آیه توبیخ خداوند را در پی خواهد داشت. حتی اگر در سینما و تلویزیون بصر را خرج یکسری فیلم‎های ضد ارزشی کنیم، در این حالت هم مورد پرسش خداوند واقع خواهیم شد. حالا در این فضا این جمله مقام معظم رهبری بسیار ارزشمند و قرآنی جلوه می‏‏‎کند؛ رهبر انقلاب چند سال قبل اشاره داشتند «رایانه و فضای مجازی که الان در اختیار شماست، اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، می‏‏‎توانید یک حرف درست خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمی شناسید، برسانید. این فرصت فوق العاده‎ای است و مبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما در روز قیامت سؤال خواهد کرد».

ابلیس از هنر تصویر سوء استفاده می‌کند
در بُعد منفی نیز اینگونه هست. ابلیس نیز با تصویر کار انجام می‌دهد. شما به محض اینکه تکبیر نماز را می‌گویید، با حجم زیادی از تصاویر برخورد می‌کنید. خب نماز که به عنوان قوی‎ترین ابزارهاست و خداوند فرموده از آن استعانت بجویید، باید یک دشمنی داشته باشد تا جلوی بهرۀ لازم را بگیرد. بنابراین شروع به ایجاد مسائل منفی می‌کند که مهم‎ترین آنها ایجاد تصاویر در ذهن افراد مؤمن است. این چیزی هست که برای عموم افراد اتفاق افتاده است. بنابراین ابزار هنر، همواره مورد توجه دو جبهۀ حق و باطل بوده و هست که نمونۀ آن را در ماجرای سلیمان (ع) اشاره کردیم. خداوند در قرآن از این هنر با عنوان محاریب و تماثیل یاد کرده است. حال در جامعه‎ای که جوانان ما را تصاویر دارد می‎بلعد، ما می‌بینیم که برخی آقایان هنوز با هنر تصویری مشکل دارند. ما در مراکز پژوهش قرآن و عترت‎مان آن برخوردی که سزاوار اهل‌بیت (ع) هست را نمی‎بینیم و یا لااقل تا الان به غیر از برگزاری یکسری مراسمات مذهبی نمودش را ندیدیم؛ حال قسمتی از این رکود را در نمایشگاه بین‎المللی قرآن کریم در سال‎های گذشته هم می‎بینیم.

راهکار رفع دغدغه فرهنگی رهبر انقلاب، اصلاح محتواست نه ساختار

هر زمانی که رهبر معظم انقلاب دغدغۀ فرهنگی خود را مطرح می‌کند، تنها اتفاقی که رخ می‌دهد، افزایش بودجۀ نهادهای فرهنگی مذهبی یا گسترش فرهنگ تلاوت‎خوانی و مدیحه‎سرایی است، ولی هیچ اتفاق بزرگی در بحث محتوایی رخ نمی‎دهد،‌ هرچند در جای خودش اینها حائز اهمیت است و لازمۀ کار هستند. به نظر می آید که متفکرین شیعه باید بنشینند و روی مباحث دینی بازنگری مجدد داشته باشند و بعد با استفاده از ظرفیت‎های عظیم دانشجویی و مؤسسات خودجوش مذهبی  تولیدات دینی داشته باشند تا به ندای رهبر معظم انقلاب لااقل به عنوان یک مرجع عالیقدر در این زمینه پاسخ دهند.

متفکر دینی باید راه را برای هنرمند هموار کند
چرا باید کار به جایی برسد که رهبر انقلاب با هنرمندان جلسه بگذارند و از ایشان درخواست داشته باشند که معارف صحیح و به روز را به مردم بیان کنند، در حالی که این وظیفۀ اصلی متفکر است. او باید راه هنرمند را باز کند. البته اگر متفکر این کار را نکند و اجازه دهند، هنرمند توانش را دارد که این وظیفه را انجام دهد، ولی روال صحیحش جلودار بودن متفکر است. همان طور که گفتیم، متفکر باید به هنرمند طعام دهد تا او خلق کند.
در این زمینه مثالی عرض کنم تا قابل لمس باشد؛ مثلاً در هالیوود که مرکز فساد عالم است، اصلی‎ترین موضوعش، منجی است، ولی ما هنوز در جامعۀ شیعه نمی‌‌توانیم از منجی صحبت کنیم. این همان انحطاط فکری است. این مباحث باید عالمانه مطرح شود تا هنرمند شجاعانه وارد میدان شود. الان طوری شده که اگر هنرمند دست به قلم شود و مباحث دینی را مطرح کند، مورد هجمه قرار می‎گیرد.

تسنیم: ایام ماه مبارک رمضان است و در آستانۀ شب‎های قدر قرار داریم. از ظاهر سورۀ قدر پیداست که خداوند مفاهیم عظیمی را در این سوره قرار داده؛ دربارۀ نسبت سوره قدر با هنر دینی به خصوص هنر تجسمی مطلبی هست؟ آیا می‎توان از این طریق قیمت شب‎های قدر را در مخاطبین افزایش داد؟
یکی از ضعف‎های عمده‎ای که در جامعه داریم، عدم تصویر صحیح از مفاهیم الهی است. مثلاً ما دربارۀ غدیر خم،‌ تصویری که مفهوم را نمایش دهد، ـ نه فقط موضوع ـ نداریم. در رابطه با شب قدر، تصویر نداریم و الان جامعۀ ما نیاز به تصویر دارد. مثلاً شما وقتی می‌گویید عصر عاشورا، عموم افراد یاد تابلوی استاد فرشچیان می‎افتند. حالا اگر به جای آن، یک تصویری بود که در آن خیزش و جوشش بود، مردم هرگاه یاد آن تصویر می‎افتادند، احساس می‌کردند که باید علیه ظلم قیام کنند، در این صورت قیمت تصویر بالاتر می‌رفت. یا مثلاً وقتی گفته می‌شود ذوالفقار، ما یک شمشیر دو شاخه در ذهن‎مان تداعی می‌شود و این یکی از انحرافاتی بود که شخص شیطان به آن دامن زد، در حالی که مفهوم ذوالفقار به معنای تفکیک‎کنندۀ حق و باطل است. ذوالفقار یک مفهوم است، صرفاً یک شمشیر نیست. پس همان طور که دشمن از یک تصویر شمشیر سوءاستفاده کرده، ما می‌توانستیم در جهت مثبت که حرکت به سمت مسیر حق باشد، استفاده کنیم.

توسط هنر، نقش امام زمان (عج) را در جامعه بزرگ کنیم
حال تصویر شب قدر نیز در همین راستاست. سوره قدر آن قدر حساس است که اصل اثبات امامت در آیات آن وجود دارد. اینکه خداوند می‌فرماید (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ)؛ طبق نظر برخی مفسرین و روایات ذیل آن، ملائک باید بر کسی وارد شوند که صاحب امر است و امورات را در اختیار ایشان بگذارند. این شخص،‌ چه کسی جز امام زمان (عج) می‌تواند باشد؟ لذا به ایشان صاحب‎الامر می‌گوییم. اینکه بتوانیم طوری از هنر استفاده کنیم که شیعه بتواند امام خودش را حیّ و تأثیرگذار در تمام امورات ببیند بسیار پر خیر و برکت و مایۀ رشد جامعه خواهد بود. پس هنرمند نیاز دارد معلومات صحیحی به او انتقال داده شود تا بتواند تصویری بکشد که امامش، امام عالم و امام تأثیرگذار، در تمام شئونات خلقت باشد. این تفکر، یک تفکر انقلابی و زنده است. شب قدر برای هنرمند می‌تواند موضوعی باشد که توسط آن بتواند جنبشی را در جهان اسلام و حتی در سراسر دنیا به وجود بیاورد.

تسنیم: چرا فکر می‌کنید تصویر کردن چنین مفاهیمی تأثیر عملی، آن هم در سطح جهانی دارد؟
ببینید، تصویری که خداوند در سورۀ قدر ارائه می‌دهد، آخرش منتهی به مطلع فجر است؛ (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ)، ولی تصویری که غرب از آینده ارائه می‌دهد، تصویری پر از ظلم و ستم و تاریکی است؛ این موضوع را شما در فیلم‎هایی که تولید می‌کنند ملاحظه می‌کنید. این نوع نگرش غرب، در فرهنگ آنان تأثیر منفی گذاشته است و آن را دچار انحطاط کرده است، چرا که از آینده تصویری منفی در ذهن‎شان نقش بسته و روح امید در آنها از بین رفته است. ولی از این طرف می‌بینیم تصویری که خداوند در قرآن مخصوصاً در سورۀ قدر ارائه می‌دهد، تصویری بسیار زیبا و دلنشین همراه با آینده‎ای روشن است؛

داعش،‌ ترفندی بود جهت جلوگیری از رسوخ تفکر شیعه در آمریکا
بنابرین کار روی مبانی معرفتی این سوره توسط متفکرین ما و ارائۀ آن به هنرمندان جهت تصویر کردن مفاهیم این سوره و ارسال آن در دل کشورهای غربی، اثر بسیار مثبتی در آنها ایجاد خواهد کرد و حتی باعث می‌شود به تشیع گرایش پیدا کنند؛ لذا اگر دشمنان تفکر داعش را به وجود آوردند، به خاطر این بود که جلوی رسوخ تفکر شیعه در جامعۀ آمریکا را بگیرند. در چنین شرایطی است که شما بصیرت رهبر معظم انقلاب را در نامه به جوانان اروپا درک می‌کنید. رهبر انقلاب می‌داند که غرب دچار انحطاط فکری و اخلاقی است و نیاز به منبعی الهی و مثبت و امیدبخش دارد،‌ لذا با این نامه‎ها، به عنوان یک شخص مصلح به دنبال این هستند که آن جوانان را جذب اسلام و تشیع کنند؛ حال ما باید در این جبهه، رهبر معظم انقلاب را یاری کنیم.  خب این ابزار هنر، ابزار نقدی هست که خداوند آن را قرار داده و استفادۀ بهینه نمی‌کنیم.
بنابراین اگر تفکر صحیح را داشته باشیم، هنرمند ما می‎تواند توسط آن تغذیه شود و دستاورد خودش را در عرصه‎های جهانی بروز دهد.

تسنیم: آیا اثری در زمینۀ شب قدر در دست دارید؟
من سال گذشته بر اساس «ما رَأیتُ الا جمیلاً» که حضرت زینب (س) فرمودند، مجموعۀ آثاری را با نام «آسمان حسین» آماده کردم. امسال تصمیم دارم با توکل بر خدا مجموعه تصاویری با موضوع «زهرای آسمانی» ایجاد کنم؛ یعنی عنوانش نگاه به فاطمۀ زهراء (س) از منظر آسمانی است. ایشان عظیم‎تر و تأثیرگذارتر از این هستند که فقط بخواهیم تکیه بر مصائب‎شان بکنیم.

معرفی جایگاه آسمانی عترت (ع)، نیاز جوامع فعلی است
وقتی نگاه آدم از زمین کنده‌شود و به فضای بالاتر برود، تأثیرگذاری و نور ایشان در عالم هستی را ببیند، دیگر مصائب دنیایی آنچنان پررنگ جلوه نمی‌کند. من اعتقاد دارم شیعه به این منظر نیاز دارد، یعنی ما به مصائب اهل‌بیت (ع) زیاد پرداختیم و از جنبه‎های آسمانی آنها غافل شدیم. چیزی که از بُعد معرفتی برای جامعه امروز نیاز داریم، معرفی جایگاه آسمانی اهل بیت (ع) است و باید در جامعه مطرح شود.

جامعه نیاز به یک دستاویز عظیم آسمانی دارد و باید یک شناختی راجع به جایگاه اهل بیت (ع) و تأثیرگذاری ایشان در امورات عالم داشته باشد، نه صرفاً ایشان را افراد مثبتی که یک مدتی در دنیا بودند و بعد از دنیا رفتند، بشناسد. بنابراین بنده به عنوان یک هنرمند می‏گویم که بیاییم «نگاه آسمانی» را در زندگی مردم جامعه بیشتر کنیم، جایگاه رفیع اهل‎بیت (ع) را بیشتر معرفی کنیم. اگر واقعه عاشورا در طول این قرن‎ها زنده مانده، به دلیل سنخیت آسمانی‎اش است نه وقایع تاریخی آن.

 

گفتگو با عبدالحمید قدیریان

 

 

گفتگو با عبدالحمید قدیریان/ صرف «مقاومتِ» فرهنگی کافی نیست، فرهنگ باید «هجومی» باشد تا زنده بماند.

 

به گزارشتسنیم، عبدالحمید قدیریان نقاش، طراح صحنه و مسئول دفتر مطالعات کاربردی هنر حوزه هنری در گفت‌وگوی زیر به چرایی و چگونگی کاهش دغدغه هنرمندان برای خلق آثاری با مضمون دینی و عاشورایی پرداخته و با اشاره به کمبودهای فرهنگی ما، دفاع و مقاومت فرهنگی را از منظری مورد بازبینی و انتقاد قرار داده و اذعان می‌کند که ما باید به سمت نوعی از «تهاجم» فرهنگی روی بیاوریم!

او همچنین اقداماتی را که در سمت دیگر جبهه جنگ نرم، یعنی غرب صورت می‌گیرد را واکاوی کرده و مسئولان فرهنگی و هنرمندان را به تامل درباره مبانی نوعی هنر فعال و غیرانفعالی فرا می‌خواند:

*تسنیم: آقای قدیریان، ظهور هنر دینی و عاشورایی درسالهای پس از انقلاب به نوعی بود که گویا هیچ جریان هنری دیگری در آن سالها به چشم نمی‌آمد! اما بعد از جنگاین نوع هنر آرام آرام فروکش کرد. دلیل این فرایند از نظر شما چه بود؟

با پیروزی انقلاب اسلامی هنرمندان شروع به تصویر کردن وقایع عاشورا با توان بیشتر و در سطح گسترده‌تری کردند، زیراشکل‌گیری مفاهیم عاشورایی را در جامعه خود و در جنگ می‌دیدند و کاربردش را احساس می‌کردند. آن‌ها تلاش می‌کردند تا مفهوم عاشورا را هرچه بیشتر درک کنند، ولی با گذشت زمان و کم رنگ شدن حال و هوای انقلاب و جنگ این حس در هنرمندان فروکش کرد.

متاسفانه به مرور بعضی لزومی برای به تصویر کشیدن عاشورا ‌می‌دیدند. وا قعیت این است که دیگر نگاه سنتی به عاشورا جوابگو نیست و باید حرکت امام حسین(ع) و وقایع عاشورا را از منظر معارفی نگریست.

*تسنیم: این نگاه سنتی به چه معناست؟ آیا در برابر نگاه مدرن قرار می‌گیرد؟ چون نمی‌شود وقایعی مانند عاشورا از سنت تاریخی جدا کرد و به پیروان حضرت امام حسین هم بگوئیم شمت سنتی به آن حضرت نگاه نکنید.

منظور من این است که باید تلاش کنیم از نگاهی صرفاً احساسی به عاشورا و امام حسین(ع) فاصله بگیریم و به سمت نگاه‌های معرفتی برویم. در شرایطی که جامعه درگیر جنگ مستقیم نیست و آرامشی نسبی دارد، باید توصیفات مفهومی، مکمل موضوعات احساسی شود، تا بتوانیم مفهوم واقعه عاشورا را هرچه بیشتر درک کنیم. باید نگاهی دقیق و موشکافانه به واقعه عاشورا داشته باشیم و فراموش نکنیم اگر در جامعه ناهنجاری‌ها زیاد شده‌اند، به خاطر دور شدن جامعه از مفاهیم عاشورایی است.

خون امام حسین (ع) باعث نورانیت می‌شود و پلیدی‌ها را از بین می‌برد و این نه صرفا به خاطر مظلومیت امام حسین (ع) است، بلکه به خاطر نور خداست، چون حسین (ع) ثار الله است، او خون خداست و جنس خون خدا از نور است.

چرا در فرهنگ دشمن هر لحظه حمله می‌کند و ما همواره در حال مقاومتیم!

*تسنیم: در حال حاضر شرایط فرهنگی ما به گونه‌ای است که شاید سخن گفتن از وضوح و صراحتِ حضور خداوند و امام حسین(ع) در جامعه کمی باورناپذیر به نظر بیاید؛ یعنی اینکه شما می‌فرمائید «اگر در جامعه ناهنجاری‌ها زیاد شده‌، به خاطر دور شدن جامعه از مفاهیم عاشورایی است» کمتر علمی و قابل درک است! از سویی بسیاری هم که به تاثیرات این اعتقادات ایمان دارند خوب می‌دانند که دقیقا همین‌گونه است! توصیف شما از این شرایط چیست؟

در حال حاضر دشمن در بحث فرهنگ‌سازی بسیار جدی کار می‌کند اگر فکری جدی نکنیم دچار مشکلات بیشتری می‌شویم. متاسفانه در بحث فرهنگ در سال‌های اخیر شاهد افول هستیم و شرایط مطلوب نیست. یک سلسله اتقاقات زنجیروار دلیل این امر است. اگر خوراک فکری که جامعه به آن نیاز دارد ندهیم، مطئناً جامعه به سراغ جایی می‌رود که تفکری متناسب نیاز‌هایش داشته باشد.

باید دیوار رودربایستی‌ها و خودبینی‌ها را کنار بزنیم. بزرگ‌ترین گنج‌ها در فرهنگ ما وجود دارند. همه آن چیزهایی که نیاز داریم، درقرآن وجود دارد و در کنار قرآن، ما سخنان اهل بیت(ع) را داریم. در حالی که خداوند متعال این گنج‌های بزرگ را در دسترس قرار داده، چرا باید دچار مشکل فرهنگی باشیم؟ وقتی باور داریم که قرآن و کلام اهل بیت(ع) حق هستند، چرا همچنان مشکل داریم؟ قرآن راهنمایی برای بشریت است و باید از آن استفاده کنیم. مطمئناً این کتاب مشکلی ندارد، پس مشکل در مسلمانی ماست. باید ببینیم کجای کار اشتباه کرده‌ایم. تا وقتی که فکر می‌کنیم همه گفته‌هایمان درست است به نتیجه نمی‌رسیم. راه حل تمام کاستی‌ها در قرآن وجود دارد و اهل فن و کسانی که دارای تقوا هستند و از هدایت قران برخوردارند باید ببینند مشکل کجاست!

در حال حاضر تهاجم فرهنگی سنگینی را روی ایران متمرکز کرده‌اند. دشمن کارش را به خوبی بلد است. می‌داند راه‌های نظامی دیگر جواب‌گو نیست باید از راه‌های فرهنگی ضربه زند. در چنین شرایطی ما باید به ظرایف فرهنگی و روش‌ها بیشتر بیندیشیم. برای نمونه واژه «مقاومت» که مدام استفاده می‌کنیم را توجه کنیم. این واژه چه بار معنایی و مفهومی دارد؟ از آن مهم‌تر این کلمه چه بار حسی در ما ایجاد می‌کند؟

صرف «مقاومتِ» فرهنگی کافی نیست، فرهنگ باید هجومی باشد تا زنده بماند

مقاومت یعنی ایستادگی و استقامت در برابر دشمن و اگر دشمن حمله کرد، نسبت به حمله او عکس العمل نشان دادن. این واژه در عرصه‌های نظامی و مخصوصاً عرصه سیاست شاید معنای خوبی داشته باشد و ابزار کاری برای نظامیان و سیاستمداران باشد. ولی در عرصه فرهنگ چنین نیست. هدف در فرهنگ باید عظیم، وسیع و آرمانی باشد باید از واژگانی استفاده کنیم که نه تنها وسعت دید ایجاد می‌نماید بلکه مخاطب را دعوت به حرکت کند و امید به آینده‌ای ایده آل را نوید دهد.

منظورم این است که در فرهنگ مقاومت صرف جواب نمی‌دهد، فرهنگ باید هجومی باشد تا زنده بماند. وقتی فرهنگ و هنر ماهیتی تهاجمی پیدا می‌کنند، مجبور به یافتن هویتی مستقل می‌شوند و این‌‌ همان اکسیری است که فرهنگ و هنر را زنده می‌گرداند. می‌توان به جای هنر مقاومت، از واژه هنر آزادسازی و یا هر واژه دیگری که ایجاد حس حرکت و تهاجمی کند استفاده نمود. ما نباید به هنر مقاومت افتخار کنیم. هنری که ایستا باشد، دارای افتخار نیست.

در حوزه فرهنگ فاقد استراتژی و نقشه راه برای مقابله با دشمن هستیم

*تسنیم: وقتی از تهاجم سخن می‌گوئیم ممکن است عده‌ای فکر کنند قرار است بجنگیم! لطفا با مصادیق، معنای مورد نظرتان را بیشتر توضیح دهید.

برای مثال در روز ۲۲ بهمن هر سال شمار زیادی از مردم جمع می‌شوند و حسی تهاجمی نسبت به دشمن از خود نشان می‌دهند، شما حال و هوای این روز‌ها را به یاد بیاورید، ولی این فقط برای یک روز است و روزهای دیگر مردم نسبت به دشمن حالت ایستا پیدا می‌کنند و این در زمانه‌ای است که دشمن هر لحظه در حال حمله است و ما همواره در حال مقاومت هستیم. اگر این روند ادامه داشه باشد، ما با هر ضربه دشمن کمی پایین‌تر می‌رویم. ولی اگر نقش هجومی پیدا کنیم دشمن جرات حمله پیدا نمی‌کند. دشمنی که پوک و تهی است و به گفته قرآن، مانند خانه عنکبوت است، اگر ژست حمله برایش بگیریم او پا به فرار می‌گذارد. مانند شیری که فقط نعره‌ای می‌کشد و شمار زیادی از گورخر‌ها پا به فرار می‌گذارند.

این روز‌ها می‌توانیم حمله و تهاجم دشمن را به خوبی بببینیم. ولی ما نه استراتژی مناسبی داریم و نه ایده و ترفندی برای مقابله با آن‌ها. برای مثال ما منتظر می‌شویم دشمن به غزه حمله کند و بعد نسبت به حوادث پیش آمده عکس العمل نشان دهیم که عموماً بسیار دیر است. در صورتی که وقتی جنگ اول غزه رخ داد باید خود را برای جنگ‌ فرهنگی و تبلیغاتی و... آماده می‌کردیم.

از این نظر به نظر من، ما علاوه بر اتاق فکر نیاز به یک اتاق نقشه فرهنگی داریم. در اتاق نقشه فرهنگی می‌توانستیم حمله دوباره دشمن به غزه را پیش‌بینی کنیم و شاهد آن فجایع انسانی نباشیم. اگر اتاق نقشه داشتیم، پیش‌بینی می‌کردیم که جنگ دومی نیز در راه است و ما باید خود را برای حمله بعدی آماده ‌کنیم و به محض حمله دشمن تولیدات فرهنگی خود را در سراسر جهان پخش و همه را از این جنایات با خبر می‌کردیم و فضای رسانه‌ای جنگ را مدیریت می‌کردیم. متاسفانه وقتی که جنگ دوم غزه شروع شد و بسیاری از کودکان به شهادت رسیدند، تازه بعد از مدتی کم‌کم شروع کردیم به آگاه‌سازی مردم!

در حوزه فرهنگ به عقب‌نشینی عادت کرده‌ایم

*تسنیم: پس شما معتقدید که ما باید آغازگر یک تهاجم فرهنگی باشیم؛ اما هدف چنین تهاجمی تخریب دیگران نیست، بلکه بهترین نوع دفاع است؟!

بله. اگر چنین تهاجمی در فرهنگ داشتیم، اوضاع فرهنگی‌مان اینطور نبود و منتظر حمله دشمن نمی‌شدیم. ما باید از همین حالا برای پنج سال آینده برنامه داشته باشیم. اگر منتظر بشویم تا آن‌ها به ما ضربه بزنند، مطمئناً بعد از مدتی از پا درمی‌آییم. باید همواره غرب را به چالش بکشیم. برای مثال بحث حجاب را در نظر بگیرید، چرا ما به مسیحیان و غربی‌ها نمی‌گوییم، «حضرت مریم(س) که شما دوستش دارید، همواره باحجاب بوده است. چرا شما مثل او نیستید؟»، چرا گذشته آنها را به یادشان نمی‌آوریم و نمی‌گوئیم «یادتان رفته مانند حضرت مریم(س) باشید؟»، چرا نمی‌گوئیم «اگر مسیحی هستید، باید همانند حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(س) باشید!»

با اینگونه رفتارهای فرهنگی که البته باید با شیوه‌های هنری و غیرشعاری انجام بگیرد، می‌توان غرب را دچار چالش کرد. چرا فقط بحث فقهی و اجبار حُکمی و اجتماعی را در مبحث حجاب مطرح می‌کنیم؟ چرا از ارزش واقعی حجاب و جایگاه معرفتی آن سخن نمی‌­گوییم که زبانی فطری و جهانی دارد؟

ما باید دائماً یک موضوع فکری برای جامعه خود داشته باشیم و یک موضوع فکری هم برای غرب در نظر بگیریم. باید همواره آماده رویارویی با دشمن باشیم. اگر آمادگی داشته باشیم، می‌توانیم بر نتیجه جنگ­‌های پیش‌رو تأثیر بگذاریم. دشمن ترفندهای مختلفی برای حمله و ضربه زدن دارد و اگر بخواهیم جلوی ضربه آن‌ها صرفا مقاومت کنیم یعنی پذیرفته‌ایم که باید به ما ضربه وارد شود و ما همواره باید منتظر حملات بیشتر از سوی او باشم.

متاسفانه جنس کلام و فرهنگ ما از جنس نگاه به آینده نیست و نمی‌دانیم به کدام سو حرکت می‌­کنیم. غرب آینده را به روشنی برای خودترسیم کرده و برای هر دورانی برنامه­‌ریزی دارد. برای مثال غرب تا چند سال پیش بحث «هنر برای هنر» را مطرح می‌کرد و حالا به سمت فضاهای آخر الزمانی رو آورده است. غرب با تفکر کار می‌کند و برای فتح سنگرهای مقابلش برنامه‌ریزی دارد. متاسفانه ما به عقب‌نشینی عادت کرده‌ایم و این عادت به عقب‌نشینی یک خواب غفلت است.

عده‌ای حاضرند مبانی فرهنگی جامعه خرد شود، ولی نگذارند متفکران جامعه حرف بزنند

*تسنیم: راه حل‌ها به نظر شما چیست؟

ما باید در فرهنگ شتاب بگیریم و مباحث معارفی جدید و قوی در جامعه مطرح کنیم. باید روشی هجومی را در فرهنگ تعریف کنیم و اجازه دهیم تا جامعه رشد کند. برای مثال باید اجازه دهیم کرسی‌های آزاد اندیشی که رهبری همواره بر آن تاکید دارند، برگزار شوند. ما دچار جمود فکری شده‌ایم. باید به متفکران خود اجازه دهیم نظرات خود را بیان کنند. ممکن است در بین نظرات مطرح شده، موارد غلط هم وجود داشته باشد ولی در این میان فکر‌ها و صحبت‌های درست هم پیدا می‌شود.

برخی حاضرند بنای فرهنگی جامعه خرد شود ولی نگذارند متفکران جامعه حرف بزنند. نمی‌توان انتظار داشت که جمود فکری در جامعه‌ای حضور داشته باشد و آن جامعه بتواند حرکت کند. مردم ایران مردم بسیار خوبی هستند. ایرانیان خدا را دوست دارند و خدا هم آنان را دوست دارد. انشاالله خداوند با ایجاد صحنه‌هایی آنهایی را که اجازه صحبت به متفکران نمی‌دهند را مجبور، به عقب‌نشینی ‌کند. باید فرهنگ اصیل اهل بیت(ع) را درجامعه مطرح کنیم تا این جامعه هویت خود را پیدا کند. چون وقتی یک جامعه، هویت و آینده‌ای را برای خود قائل نباشد و مقصدی را به عنوان هدف نشانه نگیرد، انتظار پیشرفت آن جامعه را نمی‌توان داشت. مگر میلیارد‌ها تومان برای فرهنگ و هنر خرج نشد؟ پس چرا نتیجه مطلوب بدست نمی‌آید؟ دولتهای مختلف پولهای زیادی برای فرهنگ خرج کرده‌اند، ولی به دلیل هدفمند نبودن، اتفاقی رخ نداد. ما مقصدی را در عرصه فرهنگ و هنرمعرفی نکرده‌ایم و به همین خاطر هر چه خرج کنیم به هدر می‌رود.

در حالی که در غرب، فرهنگ و هنر بر اساس یک هدف متمرکز پیش می‌رود و سیستم‌های حمایتی هم بر اساس‌‌ همان هدف به حمایت از تولیدات فرهنگی و هنری می‌پردازند. آن‌ها با کمترین هزینه به اهداف خود می‌رسند ولی ما نسبت به خودمان هزینه‌ زیاد می‌کنیم ولی به اهداف مورد نظر نمی‌رسیم.

کارکرد اثر هنر فضاسازی برای مفاهیم است

*تسنیم: برگردیم به نکته‌ای که چند دقیقه پیش مطرح کردید، انتقال احساسی یا سنتی آموزه‌های عاشورا در برابر انتقال عقلانی یا معرفتی آن! در شرایطی که توصیفکردید کارکرد این انتقال معرفتی و کمبودهای آن انتقال احساسی چیست؟

در ایام محرم شاهد برپایی دکه‌هایی در تمام کوچه‌ها و خیابان‌ها هستیم که به مردم چای یا شربت صلواتی می‌دهند. نمی‌گویم این دکه‌ها را برپا نکینم، ولی فراموش نکینم انتقال احساس بدون معرفت درست نیست. فرهنگ عاشورا نباید فقط به ۱۰ روز منتهی شود، بلکه باید در تمام ۳۶۵ روز سال این فرهنگ را ترویج دهیم.

از سوی دیگر ما در روز عاشورا برای امام حسین (ع) مجلس ختم می‌گیریم امام حسین (ع) را مرده فرض می‌کنیم. چرا امام (ع) را زنده فرض نمی‌کنیم؟ همیشه باید عاشوار را زنده فرض کنیم و بدانیم مسیر عاشورا تا ظهور امام زمان (عج) ادامه دارد. متاسفانه نگاه ما به عاشورا نگاهی حی و زنده نیست. امام حسین (ع) تجلی اراده خداوند است و همواره حی و زنده است، به همین دلیل باید در زمینه هنر دینی و عاشورایی چنین نگاهی را ایجاد کنیم.

این را ایجاد نمی‌کنیم و متاسفانه بیشتر کار‌ها سطحی و بدون عمق ارائه می‌شود که بیشترشان به هم شبیه هستند. وقتی مخاطب این آثار را می‌بیند، از خود می‌پرسد من به دنبال چه چیزی در هنر عاشورایی باید باشم؟ و عده‌ای از هنرمندان خود را در مقابل هنر عاشورایی می‌دانند. ولی اکثر کسانی که مقابل هنر عاشورایی ایستاده‌اند، همان‌ها می‌توانند در صف اول هنر عاشورایی قرار بگیرند، به شرط آنکه تعریفی از عاشورا ارائه دهیم که وسیع و بی‌انتها باشد و همه را با خود همراه کرده و به سوی آینده‌ای روشن ببرد.

اینکه عاشورا را در حد پایین می‌بینیم و به عمق آن توجه نمی‌کنیم، ناراحت کننده است. اگر کسی عاشق چیزی باشد برای رسیدن به آن تمام تلاش خود را به کار می‌بندد؛ هنرمند باید عاشق باشد و خود را به آب و آتش بزند تا بتواند بهترین آثار را خلق کند. هنرمندان نباید فقط صورت عاشورا را ببیند. هنرمند اگر معتقد باشد که عاشوار واقعه‌ای بزرگ و برای تمام بشریت در طول تاریخ است، هیچگاه به خود اجازه نمی‌دهد تا آثاری معمولی و سطحی برای آن خلق کند.

نگاه به عاشورا نباید صرفاً یک نگاه تاریخی باشد. متأسفانه خیلی از فیلم‌هایی که با موضوع زندگی اهل بیت(ع) ساخته شده بیشتر نگاهی تاریخی دارند. شاید به همین خاطر است که در این فیلم‌ها نقش‌های منفی بیشتر از نقش‌های مثبت جلوه می‌کنند. کارکرد هنر فضاسازی برای یک مفهوم است. ممکن است هنرمندی بتواند بدون ترسیم اسب و یا خیمه و دیگر نمادهایی که ما را به یاد عاشورا می‌اندازد یکی از مفاهیم عاشورایی را بیان کند.

بی‌هویتی سبب انهدام فرهنگ می‌شود و با وجود آن دیگر نیازی به دشمن نیست

دین ما و انقلاب اسلامی دارای ظرفیت بالایی است و ما نتوانسته‌ایم از این ظرفیت عظیم به خوبی استفاده کنیم. دشمن تلاش دارد تا معنویت دینی و الهی را بگیرد و معنویت کاذب خود را جایگزین کند. جنس معنویت آن‌ها از جنس معنویت کابالا است. اشکال ما این است که اهداف حرف‌های آن‌ها را نمی‌فهمیم. گاهی شاهدیم که هنرمند ما بحث «هنر برای هنر» را مطرح می‌کند و خود را فارغ از جوابگویی می‌داند. باید به این هنرمند گفت که اگر دنباله روی از غرب می‌کنی باید بدانی دیگر غرب این بحث را مطرح ‌نمی‌کند و دنبال اهداف دیگری است و اگر به دنبال فرهنگ خودی حرکت می‌کنی، باید بدانی که در فرهنگ ما هیچ چیزی بدون هدف نیست و اگر چیزی بدون هدف باشد، لغو و گناه است.

بی‌هویتی سبب از بین رفتن فرهنگ می‌شود و در این صورت دیگر نیازی به دشمن نیست. اگر هویتی در کار نباشد ما از درون متلاشی می‌شویم. وقتی هویت در تفکر از بین ‌رود و محو ‌شود، جای خود را به منیت می‌دهد. دیگر آرمان‌ها در آن جایی ندارند. وقتی هنرمند از ارزش‌ها دور می‌شود به مرور بی‌دغدغه می‌شود.

بنابراین من معتقدم که ما باید تحت هدایت و محوریت قرآن و نه افکار اشخاص، یک انقلاب فرهنگی را شروع کنیم. در حال حاضر ما با افکار افراد مختلف روبرو هستیم که با هم درگیر می‌شوند و هر کس از ظن خود مطالبی را بیان می‌کند و این ما را به جایی نمی‌رساند. به نظر می‌آید باید خود را با قرآن هماهنگ کنیم و از احادیث اهل بیت(ع) مدد بجوییم.

از یاد نبریم که خدا برای ایران برنامه دارد و وجود انقلاب اسلامی یک آیه الهی است. وقایعی چون ۲۲ بهمن و پیروزی انقلاب، آزادسازی خرمشهر، حادثه طبس، ۸ سال دفاع مقدس و... را خداوند مدیریت کرد. امام خمینی(ره) بار‌ها دست خدا را در وقایع مختلف به ما نشان داد، که همگی نشان از برنامه‌ای دارد که خداوند برای این سرزمین در نظر گرفته است. مردم ایران در این مسیر همراه هستند و دل به خداوند داده‌اند. انشاالله.

 

 

عبدالحمید قدیریان

 

 

عبدالحمید قدیریان طراح صحنه فیلم ملک سلیمان :

 

یکی از دعاهای ارزشمند اهالی هنر در آستانه ورود به سال نو می‌تواند این باشد که "هنر" به عنوان ابزاری در راستای تقرب بیشتر به درگاه باری تعالی به کار گرفته شود و با تبیین افق‌های نو برای تجلی اندیشه‌های خلاقانه و کاربردی، شاهد شکوفایی در تمامی عرصه‌های هنری باشیم.

 به گزارش سازمان بسیج هنرمندان فارس به نقل از سیمرغ ، عبدالحمید قدیریان؛ از فعالان عرصه‌های سینما و تجسمی در گفت و گو با پایگاه خبری تحلیلی سیمرغ ضمن تبریک تحویل سال نو به همه هموطنان بیان کرد: جا دارد که همگی دست دعا برداریم و از خداوند بزرگ در سال جدید معرفت چگونه زیستن و با هم بودن را خواستار باشیم.

وی ادامه داد: همچنین یکی از دعاهای ارزشمند اهالی هنر در آستانه ورود به سال نو می تواند این باشد که "هنر" به عنوان ابزاری در راستای تقرب بیشتر به درگاه باری تعالی به کار گرفته شود و با تبیین افق های نو برای تجلی اندیشه های خلاقانه و کاربردی شاهد شکوفایی در تمامی عرصه های هنری باشیم.


طراح صحنه و لباس فیلم سینمایی مریم مقدس با اشاره به وجود بسترهای مناسب در زمینه ارتقاء و رشد اندیشه و تفکر در سایر زمینه های هنری تصریح کرد: با وجود مخازن ارزشمند فکری در سرزمین اسلامی ایران همچون قرآن و احادیث اهل بیت خواهیم توانست رکود نسبی در برخی رشته های هنری را از میان برداشته و ایده های نو را البته در شرایط مؤثر و ضمن تأمین نیازهای مالی و اقتصادی هنرمندان تأمین کنیم.

قدیریان درباره فعالیت های پیش روی خود در سال جدید گفت: برپایی نمایشگاه های نقاشی و حجم در فصول مختلف سال قطعا یکی از مهمترین برنامه هایم است و البته در این بین مسئولیت طراح صحنه و لباس پروژه سینمایی "ملک سلیمان" را بر عهده خواهم داشت.

این هنرمند افزود: به همراه محمدصادق آذین به عنوان تهیه‌کنندگان فیلم سینمایی "ملک سلیمان 2" اقدامات لازم برای دریافت پروانه ساخت را انجام داده و سناریوی "ملک سلیمان 2" با همراهی و کمک یک تیم تحقیقاتی به همراه شهریار بحرانی به اتمام رسیده است. از این رو تولید این فیلم در سال جدید در دستور کار ما قرار گرفته است که امیدواریم این اثر مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.

قدیریان که در اواخر سال 92 طی حكمی از سوی مرتضی گودرزی دیباج مدیر مركز هنرهای تجسمی حوزه هنری به مدت دو سال به عنوان مسئول دفتر مطالعات كاربردی هنر مركز هنرهای تجسمی تعیین شد، در پایان در ارتباط با فعالیت های دردست، پیرامون حوزه مسئولیتی خود بیان کرد: ساماندهی امور فکری و پژوهشی در اولویت برنامه‌های کاری این مجموعه قرار دارد و مصمم هستیم با استقبال از مکتوبات پژوهشی و اندیشمندانه در عرصه فرهنگ و هنر کشور شاهد یک جهش فکری‌ در این عرصه باشیم.

گفتنی است، عبدالحميد قديريان در سال 1339 در تهران متولد شد. او بنا به علاقه خود به نقاشي در سال 1357 وارد دانشكده هنرهاي زيبا شد که بدليل مسائل سياسي كشور، جنگ و انقلاب فرهنگي پس از ده سال در سال 1367 فارغ التحصيل گرديد. از سال 1360 به عنوان نقاش فعاليت حرفه اي خود را شروع و پس از آن در سال 1365 فعاليت سينمايي خود را با فيلم گذرگاه به عنوان گريمور آغاز کرد. قديريان در سال 1366 با فيلم هراس در عرصه طراحي صحنه و لباس مشغول به كار شد و در طول فعاليت هنري خود موفق به اخذ جوايز متعددي همچون كانديد بهترين طراحي صحنه فيلم دايره سرخ در جشنواره سيماي 1382، سيمرغ بلورين و ديپلم افتخار بخاطر طراحي دكور و لباس فيلم مريم مقدس (س) در نوزدهمين جشنواره فيلم فجرو تنديس حافظ جشن سينمايي دنياي تصوير بخاطر طراحي دكور و لباس فيلم ارتفاع پست 1381 شد.

 

 

گفتگو با حمید قدیریان،طراح صحنه سینما و تلویزیون

 

 

گفتگو با حمید قدیریان،طراح صحنه سینما و تلویزیون

 

 

شهرک سینمایی غزالی از ابتدای شکل گیری اش به دست مرحوم حاتمی، فراز و فرود های بسیاری را تجربه کرده است و طراحان دکور در این سالها با مشکلات  فراوانی رو به رو  بوده اند...

گفتگو با حمید قدیریان،طراح صحنه سینما و تلویزیون

شهرك غزالي نيازمند حمايت دولت است

سايت خبري سيما فيلم: شهرک سینمایی غزالی از ابتدای شکل گیری اش به دست مرحوم حاتمی، فراز و فرود های بسیاری را تجربه کرده است و طراحان دکور در این سالها با مشکلات  فراوانی رو به رو  بوده اند.

اما به نظر می رسد که اين شهرک با همين امكانات اندك خود در اغلب موارد تنها و آخرين گزينه برای تهيه کنندگان بوده است. اگر اين اواخر به شهرک سری زده باشيد و تابلوی ورودی دکور مريم مقدس را ديده باشيد ـ که درآن هيچ نامی از طراح اصلی آن نيست ـ شايد به شنيدن درد دل های برخي  اين طراحان از كمبودهاي شهرک غزالی مشتاق شويد. حميد قديريان طراح دکور ماندگار مريم مقدس، مجموعه ساخته نشده امام حسين و..... از آن طراحانی است که درباة اين شهرك مي گويد: چون براي شهرک تا به حال تعريف مشخصی نداشته ايم، اگر هم پيشرفتی در اين سالها بوده به دست برنامه سازان و به تناسب نيازشان انجام  شده است.

قديريان درباره اهداف اوليه ساخت اين شهرک می گويد:

اصلا قرار نبود که اينجا يک شهرک سينمايی باشد. يک زمين خالی بود که مرحوم حاتمی در آن دکور ساخته بود و حالا به صرف داشتن حمام و بيمارستان هم تبديل به يک شهرک استاندارد نمی شود.چون يک شهرک مجموعه ای از پلاتوها، لابراتوارها و امکاناتی است که ما در اينجا فاقد آن هستيم. وی معتقد است مکان فعلی شهرک شايد جوابگوی ساخت چند فيلم سينمايی و تلويزيونی باشد، اماقادر به ارتقاي آنها نيست. به گفته او اين که ما بخواهيم مثلا در خاور ميانه حرف اول را بزنيم و يا سينمای دنيا را قبضه کنيم، با اين شرايط و بودجه امکانپذير نيست.

طراح دکور مريم مقدس با مقايسه ای کلی ميان شهرک غزالی و ديگر شهرک های فيلمسازی دنيا می افزايد:

در کشورهای ديگری نظير آلمان، شهرک های  سينمايی کوچکتری هست که بازدهی شان از اينجا بيشتر است .به اين خاطر که فضا و امکانات لازم مثل چند پلاتوی اساسی را دارا هستند و طراحان، خودشان را با آن سيستم تنظيم می کنند .در حالی که اينجا يک زمينی را به طراح می دهند تا  خودش هر جور که می خواهد کار کند.

او درباره دکورسازی به روش ماندگار نيز معتقد است:

دکورهای خود من همه ماندگار بوده اند. من فکر می کنم اين پول بيت المال است و نبايد هدر برود. دکورهای ماندگار بارها می توانند مورد استفاده قرار بگيرند، مانند دکورهاي مريم مقدس، اگر چه همان جا را هم اگر خودم  بخواهم دوباره استفاده کنم برايم قيمت می گذارند.

هفته پيش يک تست می خواستم با دکورهای مجموعه امام حسين که خودم  ساخته ام بگيرم، اجازه ندادند. يعنی به اين فکر نمی کنند که من در مورد اين دکور حق طراحی و تفکر دارم.

قديريان می گويد:

اولين کسی که بنيان دکور ماندگار را در اين شهرک گذاشت من بودم و بر اساس برآورد متخصصان، به همان اندازه که خرج کرديم برايمان دکور مانده است که می توانيم کارهای ديگری را آنجا انجام بدهيم. 

وی درباره ديگر کارکردهای شهرک سينمايی غزالی اضافه می کند:

از دکورهای ماندگار می شود به عنوان موزه استفاده کرد.حتی يک بار در سالن دکورهای مريم مقدس کنسرت موسيقی برگزار شد و اين نشان می دهد که اگر تفکر درستی وجود داشته باشد، می شود از شهرک استفاده های تجاری زيادی کرد.

اين طراح سينما و تلويزيون همچنين در خصوص ايجاد يک شهرک سينمايی جديد می گويد:

يک شهرک جديد هزينه های خودش را می خواهد. و علاوه بر آن که نيازمند حمايت دولت است بايد از دولتی شدن هم دور بماند. من معتقدم ما به خاطر استعدادهای موجود حتی قادريم خاورميانه و آسيا را هم در اين زمينه پوشش بدهيم. در واقع شرايطش را داريم  و بايد مشكلات را برطرف كرد.

 

 

گفتگو با عبدالحمید قدیریان

 

 

قدیریان

عبدالحمید قدیریان، نقاش انقلاب و مدیر هنری سینما درباره نمایشگاهش با عنوان «آسمان حسین» گفت: تلاش کردم محور نقاشی‌هایم زیباییِ عاشورا باشد چون معتقدم کلید فهم عمیق عاشورا فرمایش حضرت زینب (س) است که فرمودند «چیزی جز زیبایی ندیدم».

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عبدالحمید قدیریان از پیشکسوتان هنر انقلاب اسلامی است و هم‌اکنون مشغول آماده سازی و برگزاری نمایشگاهش با عنوان «آسمان حسین» در خانه هنرمندان است. آثار این نمایشگاه حدود 2 ماه کار فشرده قدیریان را برای خلق آثار نقاشی با موضوع عاشورا را نمایان می‌کند که اخیرا به اتمام رسیده است. او برای انجام این پروهژه سنگین اهداف ویژه‌ای را دنبال می‌کند و برای این اهداف همه توان اجرایی و هنری خود را مصروف داشته است. برای انجام این پروژه هیچ پشتیبان مالی پیش‌قدم نشده و قدیریان همه این کار را با هزینه شخصی و البته بنا بر دغدغه‌های شخصی خود به انجام رسانده است. مجموعه «آسمان حسین» از 24 تا 30 مهرماه روی دیوارهای گالری زمستان خانه هنرمندان به نمایش درمی‌آید.

عبدالحمید قدیریان درباره نمایشگاه نقاشی‌های عاشورایی‌اش با عنوان «آسمان حسین» در گفت‌و‌گو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم گفت: این نمایشگاه با موضوع عاشورا است؛ از چند ماه پیش شروع کردم به خلق 30 اثر در ارتباط با موضوع عاشورا و این‌ها در حقیقت 30 تابلو هستند ولی جایی که در خانه هنرمندان برای نمایش آثارم دارم محدود است و فقط تعداد 12 تا 15 تابلو را می‌توانم در آنجا قرار داد.

وی ادامه داد: از‌‌ همان ابتدا که کار خلق این تابلو‌ها را آغاز کردم از خدا خواستم هر طور خودش صلاح می‌داند این آثار خلق و دیده شود، شاید قسمت این بوده که فعلا بخشی از این کار‌ها به نمایش گذاشته شود. من طبق قرار و وظیفه خود، کارم را انجام دادم و باقی آن دست من نیست.

قدیریان درباره دلایلی که او را به برگزاری این نمایشگاه ترغیب کرده است گفت: علت ایجاد این مجموعه آن بود که دیدم در سال‌های اخیر در پیرامون ما - چه در آثار هنری چه در برخی گفتار‌ها و رفتار‌ها - به نوعیشان اهل بیت (ع) را چه ناآگاهانه چه آگاهانه دارد مورد تعرض قرار می‌گیرد و اگر این عبارت درست باشد برخیشان اهل بیت (ع) را پایین آورده‌اند؛ این پایین آمدن، علی الظاهر به نظر می‌رسد که زمینه‌ای را فراهم می‌کند تا ما با آن بزرگواران دوستی و همنشینی پیدا کنیم و به آن‌ها نزدیک‌تر شویم و آن‌ها را مانند خودمان بدانیم و شاید عده‌ای تصور کنند این ممکن است اشکالی نداشته باشد، ولی وقتی به ابعاد مختلف تعمیم داده می‌شود، کم کم آن روحانیت و قداست و نورانیت اهل بیت (ع) مغشوش می‌شود و وقتی مغشوش شد دیگر دلربایی آن دلربایان در دل ما کم می‌شود و تاثیرپذیری ما از آن‌ها کاهش پیدا می‌کند.

وی ادامه داد: از طرف دیگر تصاویری که در عاشورا روی در و دیوار و جاهای مختلف می‌بینم بیشتر باعث به درد آمدن دل شیعیان می‌شود. البته مظلومیت امام حسین (ع) را هیچکس نمی‌تواند کتمان کند و ظلمی که به ایشان شده است را نمی‌توان نادیده گرفت. ولی این به آن معنا نیست که ما معرفت و جلوات و نوارانیت امام حسین (ع) را نبینیم و در آثارمان از آن‌ها حرف نزنیم.

قدیریان افزود: اگر بزرگان ما به ظلمی که به امام حسین (ع) شده تاکید می‌کنند به خاطر جایگاه امام حسین (ع) است، و الا چنین فجایعی در طول تاریخ توسط بشر کم اتفاق نیفتادهه. چون جایگاه ایشان یک جایگاه ویژه است، ایشان پسر پیامبر (ص) بودند و در حدود نیم قرن پس از رحلت پیامبر این اتفاق تلخ رقم می‌خورد. همچنین ایشان در عالم یک جایگاه رفیع دارند و خداوند به امام حسین (ع) یک نگاه ویژه دارد و او را معیاری برای همه انسان‌ها ساخته است. حالا چنین انسان مقدس و رفیعی، چنان واقعه تلخی برایش اتفاق افتاده است و این باید مورد تاکید قرار بگیرد. اما نباید از رفعت و جلال و بزرگی ایشان غافل شد. در آثارم تلاش کردم نورانیت و تقدس و جایگاه امام را معیار خود قرار دهم.

این هنرمند انقلابی با اشاره به تلاش دشمن در تقدس‌زدایی مقام امام حسین (ع) گفت: در چنین شرایطی وقتی جایگاه عظیم و آسمانی امام حسین (ع) را مطرح نکنیم و بخواهیم ایشان را به عنوان یک انسان عادی و بشری مثل همه ما و به دور از جایگاه‌شان معرفی کنیم، جوان امروز که با معرفت دینی و اهل بیت (ع) آشنا نیستند، تفاوتی بین واقعه عاشورا و دیگر اتفاقات نمی‌بینند و بنابراین ممکن است جایگاه عاشورا و قیام امام حسین (ع) برای او کمرنگ شود.

وی افزود: معتقدم در عین اینکه نباید اهل بیت (ع) را به قدری دست نیافتنی کرد تا فاصله مردم با آن‌ها زیاد شود، همچنین باید شانیت اهل بیت (ع) کاملا حفظ شود. برای همین به فکر افتادم که عاشورا را از منظر دیگری نگاه کنم و بخشی از صحنه‌های آن روز را مطابق با ادراکم تصویر کنم.

قدیریان اظهار کرد: معتقدم عاشورا روش حرکت در صراط است و نزدیک شدن به فضای حسینی در آخرالزمان اصلیترین روشی است که بشر می‌تواند به آن متوسل شود تا مسیر سخت آخرالزمان را طی کند. همچنین معتقدم که حضرت زینب (س) کلید استفاده عمیق از عاشورا را به ما گفته است، وقتی ایشان می‌فرمایند «در عاشورا هیچ چیزی جز زیبایی ندیدم»، این در اصل کلید فهم عمیق عاشورا است.

وی در پایان گفت: البته علما و وعاظ در کتاب‌ها و منبر‌ها نوشته‌ و صحبت کرده‌اند ولی ما در زمینه هنر و از بعد تصویری برای مردم مطلبی و چیز قابل ارائه‌ای نداریم. اگر خدا توفیق بدهد از دید معرفتی و در حد فهم خودم یک مجموعه تصویر خلق کنم و از آنجا که عنصر «آسمان» در این آثار محوریت دارد و ارتباط امام حسین (ع) و اهل بیت (ع) و صحابه بزرگوار ایشان با آسمان و خداوند مد نظر داشتم عنوان «آسمان حسین» را برای آن برگزیدم.

نمایشگاه نقاشی‌های عاشورایی عبدالحمید قدیریان با عنوان «آسمان حسین» روز جمعه 24 مهر از ساعت 17 تا 20 با حضور هنرمندان شناخته‌شده کشور گشایش خواهد یافت و تا 30 مهرماه از ساعت 13 تا 20 در معرض دید علاقه‌مندان قرار دارد. این نمایشگاه در گالری زمستان خانه هنرمندان، واقع در خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، ضلع جنوبی باغ هنر برپا می‌شود.

 

گفت‌وگو با عبدالحميد قديريان، طراح صحنه «مريم مقدس» و «ملک سليمان»

 
 
 
خدمت فرم به محتوا
 
 
 
عبدالحميد قديريان، طراح صحنه سريال «مريم مقدس» و ملک سليمان، اين روزها مشغول طراحي براي سريال مذهبي ديگري است که قصد دارد گوشه‌هايي از زندگي امام موسي کاظم(ع) را به تصوير بکشد.
با او درباره بايد و نبايدهاي طراحي صحنه در ايران و ظرفيت‌هاي اين عرصه به گفت‌وگو نشستيم.

آيا طراحان صحنه در ايران به لحاظ کمي و کيفي به توانايي لازم براي توليد سريال‌هاي تاريخي رسيده‌اند؟

اگرچه تعداد طراحان صحنه زبده در ايران زياد نيست، اما از نظر کيفيت در وضع مطلوبي به سر مي‌بريم و مي‌توان گفت کيفيت کار طراحان صحنه از نظر تکنيکي در کشور در حد سينماي جهان است و از اين نظر چيزي کم نداريم.

اين‌که تا چه ميزان از ظرفيت و توان بالقوه طراحان صحنه استفاده شود به تهيه‌کننده، کارگردان و حتي نوع فيلم يا سريالي که قرار است ساخته شود، بازمي‌گردد. در مجموع بويژه سال‌هاي اخير مشکلي از نظر تکنيک طراحي صحنه نداريم، اما مشکل اصلي در طراحي اين سريال‌ها به مفهوم اثر و نحوه انتقال آن از طريق فيلم و سريال مربوط مي‌شود. به نظر من، مشکل اصلي در اين است که ما کمبود تفکر فرهنگي و هنري داريم، البته اين مشکل به طراحان محدود نمي‌شود و در ديگر بخش‌ها حتي در حوزه کارگرداني و تهيه‌کنندگي هم ديده مي‌شود.

منظور شما از مفهوم و تفکر فرهنگي و هنري بويژه در سريال‌هاي مذهبي و تاريخي چيست؟

منظور از تفکر فرهنگي هنري اين است که جاپاي يک تفکر بگذاريم، نه اين‌که هنرمند براساس عادت يا به صرف زيبايي، حرکت و هنر خود را خلق کند. اين کمبود نخستين تاثير خود را روي عمق و مفهوم توليدات نمايشي مي‌گذارد و به همين علت ممکن است اثري به لحاظ زيبايي‌شناختي زيبا و جذاب باشد، اما نمي‌تواند مفهومي را که مدنظر سازنده است، به مخاطب منتقل کند.

براي نمونه از ميان سريال‌هاي تاريخي که هر کدام با دکور و ويژگي‌هاي خاص خود ساخته شده است، مي‌توان «هزار دستان» را سريالي قلمداد کرد که هر جزء آن براساس يک تفکر و انديشه ساخته شده، يعني کارگردان دقيقا مي‌دانسته از اين سريال چه مي‌خواهد و همه اهرم‌ها اعم از ديالوگ، طراحي صحنه، لباس و... را براي رسيدن به هدف به کار گرفته است.

در سريال‌هاي مذهبي که دوره‌هاي مختلف تاريخي روايت مي‌شود، اين اشکال چگونه نمود پيدا مي‌کند؟

امروز بسياري از سريال‌هاي مذهبي‌، در حقيقت تاريخي است. ساخت فيلم‌ها و سريال‌هاي مذهبي سخت است، زيرا بجز تحقيقات تاريخي، اجتماعي، سياسي و... که براي ساخت فيلم نياز است، بايد درباره مباحث ديني و آنچه قرار است از دل اين فيلم يا سريال به بيننده القا شود، تفکر و تحقيق شود، اما به نظر مي‌رسد آنچه در سريال‌سازي مذهبي کمتر مورد توجه قرار مي‌گيرد، همين فهم مفاهيم ديني است، يعني آنقدر که سفارش‌دهندگان فيلم‌ها و سريال‌ها نگران مسائل ديگر هستند، نگران مفاهيم ديني که قرار است در اين اثر بيان شود، نيستند.

اين مشکل از کجا ناشي مي‌شود؟

ارائه مفاهيم ديني فقط کار طراح صحنه نيست؛ بلکه همه اجزاي يک فيلم و سريال اعم از سفارش‌دهنده تا عوامل اجرايي در آن دخيل هستند. در حال حاضر ساخت سريال‌هاي مذهبي بيش از آن‌که مفهوم‌محور باشد، موضوع‌محور است. به همين علت وقتي مي‌خواهند، زندگي يک انسان بزرگ را به فيلم درآورند، به جاي انتقال مفاهيم، به سراغ بيان سير تاريخي تحولات و حوادث و به تصوير کشيدن دوره زندگي آن شخص از تولد تا مرگ مي‌روند، در حالي که بايد با اين فيلم‌ها روحيه ديني و دين‌محوري را به جامعه منتقل کنيم.

از صحبت‌هاي شما چنين برداشت مي‌شود که بخش اعظمي از اين مشکل متوجه فيلمنامه اين‌گونه سريال‌هاست که تاثير خود را بر بخش‌هاي ديگر از جمله طراحي صحنه مي‌گذارد.

بله. هرقدر که عمق سناريو و خاستگاه آن رفيع‌تر باشد، نگاه کارگردان و ديگر عوامل نيز به آن اثر عميق‌تر است و مي‌توان گفت نوع نگاه آنها از فرماليسم خارج مي‌شود و به محتوا روي مي‌آورد. در اين صورت ديگر زيبايي ملاک نيست و به همين دليل بر کار طراح صحنه اثر مي‌گذارد. به اين ترتيب لوکيشني که قرار است در آن يک مفهوم مطرح شود با لوکيشني که فقط چند بازيگر در آن ديالوگ خود را مي‌گويند، تفاوت فاحشي خواهد داشت.

اوايل که سريال‌هاي تاريخي بويژه مذهبي در تلويزيون باب شد، دکورها ساده بود، اما اکنون رنگ و لعاب آن بيشتر شده است. اين روند را رو به جلو و در جهت تعالي سريال‌هاي تاريخي مي‌دانيد؟

اين مساله مي‌تواند از روند تکاملي در تکنيک طراحي صحنه نشان داشته باشد، ولي اگر منظور شما گرايش بيش از حد به فرم در طراحي است، اين امر اجتناب‌ناپذير است. در جايي که مفهوم نيست، فرم فضا را پر مي‌کند، اما وقتي قرار است لوکيشن و دکورها مفهوم را منتقل کنند، ديگر پيشرفت کار يک طراح وابسته به رنگ و لعاب صحنه نخواهد بود.

يعني وقتي مفهوم، محور کار باشد در لوکيشن‌ها با سادگي مي‌توان عمق مفهوم را به بيننده القا کرد و ديگر به رنگ و لعاب بيش از حد نيازي نيست. به همين علت فيلم ساده اما در عين حال تاثيرگذار است.

براي طراحي صحنه يک سريال تاريخي به چه موادي نياز است؟

طراح صحنه براي آغاز هر کاري بويژه براي سريال‌ها و آثار تاريخي ابتدا بايد کار تحقيقاتي کتابخانه‌ا‌ي انجام دهد که شامل طراحي لباس، معماري، مباحث جامعه‌شناسي و علوم رفتاري هر دوره است. حال اگر فيلم به سمت مفهوم‌گرايي برود، بايد تحقيقاتي را هم در حوزه مفاهيم انجام دهد.

براي نمونه در فيلم «مريم مقدس» شخصيت اصلي تنها يک دختر خوب نبود که با اتکا به مطالعات کتابخانه‌اي براي او لباس طراحي کنيم؛ بلکه نام او، مفاهيم عميقي را به دنبال خود داشت که لازم بود اين مفاهيم به نوعي در طراحي لباس و صحنه‌ها نيز ديده شود. در فيلم مي‌توان با تحقيقات انجام شده به مثابه مواد خام، طراحي را آغاز کرد، اما وقتي با مفاهيم بلند و عميق در فيلم طرف هستيد، بايد خلاقيت را هم به کار بگيريد تا پيامي که قرار است به مخاطب منتقل شود، در فرم‌ها نمايان شود.

در صورتي هم که مستندات تاريخي براي طراحي دکور و لباس نباشد، بايد مفهوم فيلم را مدنظر قرار داد و با کمک کارگردان، نويسنده و ديگر عوامل اجرايي کار طراحي را انجام داد.

آيا ممکن است لوکيشني در قامت يک شخصيت، بخشي از بار معنايي داستان را به دوش بکشد؟

بله. براي نمونه در مريم مقدس، لوکيشن معبد چنين کارکردي داشت و چون نماد دين تهي از دين بود، بيشترين تلاش براي طراحي اين لوکيشن صورت گرفت و سعي شد يک معبد بزرگ با ستون‌هايي با قطر يک متر ساخته شود تا اين مفهوم را منتقل کند يا در فيلم سينمايي ملک سليمان، محل جلوس سليمان نبي همين وضع را داشت و از آنجا که سليمان(ع) يک پادشاه و در عين حال پيامبر خدا بود، اين تضاد مانع شد تا يک طراحي معمول پادشاهان براي محل جلوس او انجام شود.

در طراحي صحنه بخصوص در سريال‌هاي خاص و تاريخي چقدر با صنعت سينماي جهان و غرب فاصله داريم؟

در حوزه طراحي صحنه فاصله‌اي نداريم، اما غربي‌ها از نظر فناوري از ما جلوتر هستند. البته با وجود پيشرفت‌هاي صورت گرفته در عرصه ديجيتال و جلوه‌هاي ويژه، هميشه صنعت فيلمسازي جهان به طراح نياز دارد.

پس علت جذابيت فيلم‌هاي هاليوودي بويژه فيلم‌هايي که با دکورها و طراحي‌هاي سنگين و به مدد جلوه‌هاي ويژه ساخته مي‌شود، چيست؟

علل زيادي را مي‌توان ذکر کرد، هم از نظر تکنيکي و هم از نظر خاستگاه مورد نظر آنان، ولي به نظر من گرايش غرب به مفهوم محوري از علت‌هاي اصلي پيشرفت آنان بوده است. آثاري چون «آواتار»، «ارباب حلقه‌ها» و... مفهوم‌محور است و مفاهيم خاص خود را پيگيري مي‌کند. هدف از ساخت چنين آثاري ترسيم يک فضاي کارتوني و فانتزي نيست؛ بلکه مي‌خواهند مفهوم مورد نظر خود را که همان نمايش سرزمين شياطين و دعوت انسان‌ها به سمت آنان است، دنبال کنند.

به نظر من، آمريکايي‌ها به قدري در مفهوم‌گرايي پخته شدند که اول مفاهيم فيلم را خوب درک مي‌کنند و سپس فرم به قدري همسان در جهت مفهوم حرکت مي‌کند که احساس نمي‌کني در برابر بمباران اطلاعاتي آنان قرار داري و به همين علت بي‌سلاح هستي.

در حال حاضر ساخت دکورهاي عظيم و به‌کارگيري آکسسوار متعدد و مجلل ميان سازندگان سريال‌هاي مذهبي و تاريخي باب شده و هرچه دکورها بزرگ‌تر باشد، از نگاه کلي، اثر بهتري هم ساخته شده است. نظر شما چيست؟

بايد با مصداق‌ها صحبت کرد، ولي هرچه عمق مفاهيم يک اثر نازل شود، استفاده از فرم در طراحي صحنه و لباس نيز بيشتر مي‌شود.

شاهد مثال اين موضوع ساخت کليساهاي مجلل و پر از مجسمه و طراحي و نقاشي در قرون وسطي بود که دقيقا در زماني رخ داد که کليساها تهي از دين بود. وقتي حرفي براي گفتن نداري، مجبور مي‌شوي فضا را پر کني.

اطراف تهران دکورهاي زيادي از سريال‌هاي تاريخي ساخته و رها شده‌ است. آيا امکان استفاده مجدد از اين دکورها هست؟

در يک سريال، بخشي از لوکيشن‌ها اصلي و محوريت کار را به‌عهده دارند، زيرا انتقال مفاهيم کار در اين لوکيشن‌ها صورت مي‌گيرد، اما در عين حال لوکيشن‌هايي هم هست که فقط براي انتقال اطلاعات يا به عنوان لوکيشن گذري مورد استفاده قرار مي‌گيرد که اين دو نمونه آخر را مي‌توان در دکورهاي ساخته شده با اندکي تغيير از آنها استفاده کرد، اما براي لوکيشن‌هاي اصلي طراحي خاص نياز است.

در ديگر کشورها محل ساخت دکورهاي سريال‌ها و فيلم‌هاي معروف جهان به جاذبه‌هاي گردشگري تبديل مي‌شود. بتازگي لوکيشن‌هاي فيلم‌هاي جيمز باند در کشورهاي مختلف جهان نيز همين کاربرد را پيدا کرده است. آيا دکورهاي موجود اطراف تهران نمي‌تواند چنين کارکردي داشته باشد؟

وقتي مردم به فيلم يا سريالي دل مي‌بندند، دوست دارند لوکيشن و دکور آن را هم از نزديک ببينند و اگر امکانات و زيرساخت لازم وجود داشته باشد، اين مکان‌ها به جاذبه‌هاي گردشگري تبديل مي‌شود، اما اين کار نيازمند مديريت خاص و توجيه اقتصادي است.

 

طراحی صحنه فیلم ارتفاع پست (عبدالحمید قدیریان )

 

 

 

طراحی صحنه فیلم

 

 

 

 طراحی صحنه فیلم ارتفاع پست تجربه ای جدید و منحصر به فردی بود چرا که دکور این فیلم باید به گونه ساخته می شد که هیچ ردپایی از طراح در فیلم دیده نشود در حالی که یکی از پیچیده ترین دکور های فنی بود که تجربه می کردم.
  در ابتدا تهیه کننده و کارگردان تصمیم بر آن داشتند که با هماهنگی نیروی هوایی تمامی فیلم را در هواپیمای واقعی در فرودگاه مهرآباد فیلم برداری کنند ولی بعد از ذکر دلایلی از جمله کادر اسکوپ و مشکلات فیلم برداری و نورپردازی آنها قانع شدند تا دکور هواپیما را بسازیم .

   تحقیق و انتخاب:

هواپیمایی که کارگردان در نظر داشت هواپیمای جت فالکن بود چرا که این هواپیما با حجم کم برای حمل تعداد معدود مسافرین مطرح شده در سناریو مناسب به نظر می آمد . ولی بعد از تحقیقات بر روی انواع هواپیمای موجود
در کشور و مشاوره با خلبانان و مشاوران نیروی هوایی پیشنهاد جدیدی به ذهن رسید که با ذکر دلایل کارگردان از
این پیشنهاد استقبال کرد .

برتری هواپیمای پیشنهادی ( فرند شیپ – friend ship ) نسبت به هواپیمای جت فالکن در ارائه فضای مناسب با فضای فیلم نامه بود چرا که مسافرین این هواپیما همگی از طبقه ضعیف جامعه بودند و شکل کلی هواپیمای فرند شیپ به دلیل دارا بودن متور ملخی و طراحی فرم بدنه آن هماهنگی بیشتری را در صحنه به وجود می آورد .

 با انتخاب نوع هواپیما اقدام به بازدید از چندین هواپیمای فرند شیپ نموده و نیز به وسیله اینترنت مختصات فنی آن را استخراج کردیم . نکته قابل توجه این بود که داخل این نوع هواپیما از استاندارد خاصی تبعیت نمی کرد و نسبت به خواست سفارش دهنده طراحی و ساخته می شد . دست ما برای طراحی داخلی هواپیما باز بود و می توانستیم نسبت به خواست سناریو هر نوع تقسیم بندی که نیاز بود برای آن لحاظ کنیم .

 

    طراحی و اجرا :

 اولین مرحله ای که به آن توجه کردیم مشخص نمودن خواسته های کارگردان و مهمتر از آن امکانات مورد نیاز فیلم برداری و نور پرداز بود چرا که توقعات از دکور در تعیین ابعاد و حتی مصالح به کار رفته در آن نیز ماثر می باشد .

  خواسته های مورد نیاز :
1- ایجاد فضای واقعی و نیز هماهنگی فضای داخل هواپیما با حس مورد نیاز فیلم نامه .
2- ایجاد امکانات مناسب برای نور پردازی در داخل هواپیما چرا که حجم مورد نیاز نور برای فیلم نگاتیو خصوصا با کادر اسکوپ بسیار زیاد می باشد در صورتی که هواپیمای واقعی چنین امکان و فضایی جهت نصب نور در خود ندارد.
3- ایجاد امکانات حرکتی برای دوربین .
4- متحرک بودن دیواره های دکور و نیز قابلیت جابجایی آسان آنها چرا که روش کار کارگردان به گونه ای بود که پلان های فیلم را به ترتیب می گرفت و این روش تعداد جابجایی دیواره های دکور را چندین برابر می نمود .
5- ایجاد شرایط افکتیو از جمله تکان های شدید هنگام سقوط هواپیما .
6- قابلیت جابجایی صندلی ها به خاطر تنظیم هنر پیشه ها در کادر .
بعد از جمع آوری مشخصات فنی و نیز خواسته های فیلم بردار و کارگردان از دکور زمان ساخت رسید, از همان ابتدا مجری دکور را دعوت به کار نمودیم تا از معلومات فنی و تجربیات ایشان در طراحی دکور بیشتر استفاده کنیم.

  در ابتدا دکور را به دو قسمت کلی نام گذاری نمودیم :
1- کابین مسافران که شامل سه قسمت بود: اول- کابین انتهایی که درب ورودی و اسباب و اساسیه مسافران در آن قرار می گرفت. دوم- کابین مسافران که شامل حدود 36 صندلی که در دو ردیف دوتایی نصب می شد و سوم کابین مهمانداران که فضای ما بین مسافران و نیز کابین خلبان را ایجاد می نمود که در آن WC و امکانات پذیرایی از مسافران قرار می گرفت.
2- کابین خلبان که شامل فضایی برای استقرار خلبان و کمک خلبان و نیز تجهیزات هدایت هواپیما بود.
برای طراحی کابین مسافران به دلیل خواستهای ذکر شده از دکور ابعاد قطعات دیواره ها را با عرضی حدود 90 سانت طراحی کردیم که در کل حدود 30 قطعه مورد نیاز بود به همین خاطر طول این قسمت 13.5 متر محاسبه گردید. طراحی و انتخاب متریال ساخت دیواره ها به گونه ای بود که کمترین وزن و بیشترین مقاومت را داشته باشد.
هر یک از دیواره ها با اسکلت آهنی ساخته و برای پوشش سطح آن از تخته سه لا استفاده کردیم.
به طور کلی دیواره دکور از دو ردیف 15 قطعه ای تشکیل می شد با قابلیت ایجاد فاصله بین این دو دیواره در جهت نیاز.

 

فیلم برداری :

برای قاب پنجره ها قطعه ای مشابه قاب پنجره هواپیما ی واقعی ساخته و از آن قالبگیری و تکثیر شد به گونه ای که تلقی شفاف به عنوان شیشه هواپیما در آن نصب گردد .
برای نصب دیواره های ساخته شده در کنارهم نیاز به سکوی محکمی بود تا تمامی دکور بر روی آن جاسازی شود .
برای ایجاد فضای مناسب جهت نورپردازی برروی سقف, از تلق سفید استفاده شد تا با قرار دادن نورهای قوی از پشت آن نور مورد نیاز داخل دکور برآورده شود.
   برای پوشش رنگی مناسب در داخل دکور از نوعی کاغذ دیواری فوم دار استفاده نمودیم تا پوشش مناسب یک هواپیما را ایجاد نماییم .
   برای نصب صندلی های مسافران به خاطر نیاز فیلم مجبور شدیم به جای ریلهای طولی از ریلهای عرضی استفاده نماییم تا در صورت نیاز فاصله بین صندلی ها قابل تغییر باشد.
   بعد از اتمام قسمت کابین مسافران و تحویل جهت فیلم برداری شروع به ساخت کابین خلبان نمودیم که نوع طراحی خاص آن وتجهیزات مستقر شده در آن بسیار پیچیده به نظر می رسید مخصوصا که قرار بود کابین دارای قطعات جدا شونده باشد تا دوربین بتواند در آن استقرار یابد .
   کابین خلبان از حدود 10 قطعه قابل جدا سازی تشکیل گردید و برای نصب تجهیزات داخلی آن از متریال های مختلف استفاده شد مانند آمپرهای مختاف برودتی و برقی - چراغهای مختلف – دکمه های رنگی و...
   یکی از مشکلات زمان فیلم برداری فضای بیرونی دکور بود چرا که هواپیما در آسمان باید تصویر می شد در صورتی که دکور در زیرزمین ساختمانی ساخته شده بود به همین خاطر با هماهنگی فیلمبردار داربستی در اطراف دکور ایجاد گردید تا غیر از استفاده ار آن جهت نصب چراغهای مورد نیاز نور پرداز قابلیت نصب پرده ای به رنگ آبی در سراسر دکور را داشت باشد تا فیلمبردار با تابش نور مناسب برروی پرده و نیز تنظیم دیافراگم مشکل را حل نماید به گونه ای که فضا کاملا منطقی به نظرآید .
   در پایان قابل ذکر است که ساخت و فیلم برداری از چنین دکوری نیاز مبرم به هماهنگی بین گروه های مختلف موجود در فیلم دارد خصوصا گروه های کارگردانی – فیلم برداری – صحنه و تولید چرا که ایجاد یک تصویر واقعی در دکوری با این مشخصات کار ساده ای نیست .


جا دارد از زحمات مجری دکور آقای اسماعیل قدیریان و دستیارانش تشکر نمایم چرا که همکاری ایشان در کیفیت و نیز سرعت اجرای دکور بسیار مهم و قابل تحسین بود .

 

 

 

 

 

 
 
 

صنعت سينما 1

   تکامل فنی

   گفتگو با عبد الحميد قديريان طراح صحنه فيلم ارتفاع پست

آتوسا قلمفرسایی

 چهارشنبه ‌30‏‎ مرداد 1381‎

 

همکاریتان با ارتفاع پست چگونه آغاز شد ؟

   فیلم نامه از طریق خانم پروانه پرتو که مسئولیت تهیه کنندگی اجرایی را به عهده داشتند در اختیار من قرار گرفت ، به خاطر علاقه زیاد به همکاری با حاتمی کیا و جذابیت قصه و تامل برانگیزی آن قرار ملاقاتی با کارگردان گذاشته شد و به توافق های لازم برای شروع کار رسیدیم .

 

خواندن فیلم نامه چه احساسی در شما ایجاد کرد ؟

    من فیلم نامه ها را همیشه با دو نگاه می خوانم یکی از نگاه تماشاگر عادی ایرانی و مسلمان و یکی از نگاه تماشاگر- طراح صحنه ، یعنی تماشاگری که در طول خواندن داستان سعی می کند تمام فضاهای قلم نویسنده را در ذهن خود به تصویر بکشد . از این نگاه لحظه لحظه آن حس اولیه ای که هنگام قصه در تجسم صحنه ها برایم متصور می شود را یادداشت می کنم . هنگام کار برای این احساس اولیه اهمیت زیادی قائلم و معتقدم درست ترین شکل کار چه به لحاظ صنعتی و چه به لحاظ معنا و فرم عمدتا نیازمند اعتماد به همین بارقه نخستین است .

 

بعد از یادداشت کردن این احساسات و در واقع ساختن شکل اولیه کار در ذهنتان چه می کنید ؟

    معمولا طی جلسه ای با کارگردان نظراتم را با او در میان می گذارم تا با هم به نتیجه واحدی برسیم ، سپس دو سوال مشخص و همیشگی ام را مطرح می کنم : 1- فیام بردار این فیلم کیست ؟ 2- قاب شما چه اندازه ای است ؟ در مورد ارتفاع پست دقت زیاد کارگردان باعث بهترین انتخابها در هر دوی این موارد شده بود; قاب اسکوپ و فیلم برداری حرفه ای حسن پویا . اعتماد به نفس زیاد کارگردان برای گرفتن فیلمی که عمده ماجرای آن در محیط بسته یک هواپیما می گذرد آن هم با قاب اسکوپ به من هم منتقل شد و کار را آغاز کردیم .

 

در کار با حسن پویا به آن هماهنگی دلخواه رسیدید ؟

   قبلا در فیلم مریم مقدس با حسن پویا کحار کرده بودم و تا حدود زیادی با سلایق و شیوه کار او آشنایی داشتم . این سابقه هر دوی ما را در ارتفاع پست یک مرحله جلو می انداخت و باعث می شد سریع تر به هماهنگی های لازم برای هر صحنه برسیم . کاربرد ترفندهایی نظیر ایجاد شکاف بین دو قطر هواپیما در فاصله سقف و تعبیه یک داربست به منظور نصب چراغهای نئون و نهایتا رسیدن به نورپردازی مطلوب ، حاصل هماهنگی هایی بود که بین من ، فیلم بردار و کارگردان وجود داشت .

 

از ساخت هواپیما بگویید .

   ظاهرا نسخه اول فیلمنامه بر اساس یک ماجرای واقعی برای فضای یک جت تنظیم شده بود . اما کاربرد جت برای چنین فیلمی قدری عجیب به نظر می آمد ، با کارگردان مشورت کردیم که در صورت امکان از یک هواپیمای ملخی استفاده شود ، چنین شرایطی هم مهیا نشد و بهترین راه چاره ساختن هواپیمایی بود که بتواند نیازهای قصه را به لحاظ موضوعی و فنی پاسخ دهد . با توجه به آشنایی که با مشکلات کار فیلم برداری ، طراحی صحنه ، کارگردانی و کار در قاب اسکوپ داشتم تلاش کردم در پیاده کردن فکر ساخت این هواپیماهمه جوانب را درنظر بگیرم تا هنگام فیلمبرداری اختلالی در کار ایجاد نشود .

 

برای ساخت این هواپیما چه مراحلی را طی کردید ؟

     قبل از هر چیز دست به تحقیقات علمی زدم . از طریق اینترنت و تمام کانالهایی که به آن دسترسی داشتم نقشه های فنی انواع هواپیماها را تهیه کردم و اطلاعت خاص ابعاد و شکل هواپیمای ارتفاع پست را به دست آوردم . این هواپیما بیش از آنچه استاندارد ظاهری داشته باشد استاندارد فنی داشت و قانونمندی خاصی بر نحوه قرار گرفتن اجزای داخل آن حاکم نبود . بنابراین به عنوان یک طراح صحنه آزاد بودم که فضاهای داخل را مطابق با سلیقه و نیاز داستان تغییر دهم . اولین قسمتی که ساخته شد بخش مسافران بود و سپس کابین خلبان . ساخته شدن این کابین در امتداد جایگاه مسافران کمک زیادی به باورپذیری فضا می کرد و احساس واقعی بودن یک هواپیما را بیش از پیش در ذهن مخاطب جا می داد .در فیلم میبینید که محیط داخلی این کابین کاملا قابل قبول درآمده گر چه ابزار کاربردی آن از ساده ترین وسایل مثل دگمه پیراهن ، آمپر شوفاژ، تعدادی پونز و مقداری نقاشی تشکیل شده است .

 

هر کدام از این قسمت ها از چند قطعه تشکیل می شوند ؟

    قسمت مخصوص مسافران مجموعا از 26 قطعه متحرک تشکیل می شد و بخش کابین خلبان شامل 16 قطعه بود . تمام این قطعات شماره گذاری شده بودند و از طریق اتصالات به هم پیچ می شدند . تکان دادن هر یک از این اتصالات موجب توهم حرکت نرمی در قسمت های دیگر می شد که به طبیعی جلوه کردن صحنه ها کمک می کرد .

 

ماکت به این بزرگی را در کجا قرار دادید ؟

    این هواپیما در زیر زمین یکی از ساختمان های کانون پرورش فکری کودکان ساخته و همان جا هم مستقر شد . تقریبا تمام فیلمبرداری در همین زیر زمین گذشت . کل هواپیما روی سکویی به ارتفاع 50 سانتیمتر قرار داشت . حرکت دادن این ماکت به دلیل عظمت و حساسیت زیاد آن بسیار خطرناک بود مضافا اینکه فضای آن یر زمین برای فیلم برداری چندان هم نامناسب نبود .

 

مواد و مصالحی که برای ساخت این ماکت به کار رفت چه بود ؟

    نکته جالب در ارتفاع پست و کار با حاتمی کیا وجود داشت که این کار را از هر حیث با سایرین متفاوت می کرد . این کارگردان برای فیلم برداری دقیقا پلان به پلان مطابق قصه جلو می رفت . بنابراین لازم بود که تمام فضاها یک جا آماده و مهیا باشد . قاب اسکوپ ، فضای بسته و کم عرض ، حضور جمع زیادی از بازیگران که عمل و عکس العمل هر یک از آنها در تمام صحنه ها فیام برداری می شد ... فکرش را بکنید که دکور با چه مشکلاتی مواجه بود ، این روش طراحی صحنهای را می طلبید که دکورهای آن ضمن قابلیت جابجایی آسان از استحکام لازم برخوردار باشند . مسلما برای رسیدن به چنین دکور خاصی در ابعاد خاص ، مواد و مصالح خاصی لازم بود . ابعاد قطعات را که در برآورد اولیه دو متر تخمین زده شده بود به حدود یک متر تقلیل دادیم و با استفاده از لوله سیاه و تسمه اسکلتی برای دکورها پی ریزی شد . مقاومت این اسکلت را به مرور با جوش دادنهای پی در پی میله های ظزفی که ضمن سبک بودن محکم باشند بالا بردیم .

 

برای وسایل جانبی مثل یخچالهای داخل هواپیما ، چزخ پذیرایی مهمانداران یا درها چه کردید ؟

   درها هم جزو قطعاتی بودند که با طراحی قبلی ساخته شد . اما یخچال ، ظرفهای غذا و صندلی های داخل هواپیما را از بیرون تهیه کردیم . خوشبختانه توانستیم این صندلی ها را به گونه ای روی ریل جاسازی کنیم که بسته به نیاز هر سکانس قابلیت جلو و عقب شدن داشته باشد .

 

برای جنس شیشه های هواپیما چه فکری کردید ؟

   از طلقی بسیار شفاف استفاده کردیم و برای دیواره های آن هم از فایبر گلاس قالب گیری شده قوس دار کمک گرفتیم .

 

سیستم تهویه در این هواپیما با توجه به کوچک بودن محیط داخل و گرمازایی ابزار نورپردازی به چه صورت عمل می کرد ؟

    تطابق زمان فیلم برداری با فصل زمستان ، کار در محیط باز یک زیر زمین و نصب پرده در گرداگرد محل فیلمبرداری حرارت نورها را نه تنها آزار دهنده نمی کرد بلکه باعث می شد تا از برودت کاسته شده و هوای متعادل تری جریان یابد . از طرفی تمام دیوارهای اطراف هواپیما متحرک بودند و در صورت ضرورت می شد آنها را کاملا بست یا باز کرد .

 

باز و بسته کردن مکرر دکورها در طی فیلم برداری لطمه ای به آنها نمی زد ؟

   چنانچه برای قطعه ای مشکل پیش می آمد سریعا آن را با استفاده از رنگ رتوش می کردیم . این مشکل که عمدتا در فاصله درزها ایجاد می شد به راحتی با تعبیه یک تکه ابر همرنگ با سایر قسمت ها قابل اصلاح بود .

 

از کامپیوتر هم استفاده کردید ؟

   قبل از آن که هواپیمای اصلی ساخه شود در کامپیوتر ، هواپیمایی عین آنچه تصمیم داشتم بسازم طراحی کردم . صندلی ها، پنجره ها ، کابین خلبان و حتی آدم های آن را از زوایای مختلف بررسی کردم و بر اساس محاسباتی که روی آن انجام دادم به اعداد واقعی حجم ، بعد ، طول ، عرض ، ارتفاع و ...رسیدم . در مرحله ساخت تعداد زیادی نقشه کامپیوتری داشتم که در اختیار مجریان گذاشته می شد .

 

برای طراحی لباس ها چه کردید و چگونه به شخصیت پردازی مورد نظر کارگردان رسیدید؟

   حاتمی کیا ضمن اینکه فرد بسیار منضبطی است موقع کار مثل نقاشی عمل می کند که به تنهایی با قلم مو و تابلویش مشغول است . این روحیه عجین شدنش با کار باعث می شود همه چیز اول از کانال او بگذرد و از همین مجرا هر چیزی سر جای خودش قرار بگیرد . در رابطه با طراحی لباس هم بیشتر آنچه را که حاتمی کیا به تن شخصیت ها نقاشی کرده بود من اجرا کردم . چون همیشه اعتقاد دارم کسی که به نحوه لباس پوشیدن آدم های قصه اشراف کامل دارد کارگردان است . اعمال نظر طراح لباس بیشتر به شخصیت های خاص مربوط می شود ، مثل شخصیت گوهر خیر اندیش که فرهنگ و اقلیمش تعیین کننده نوع پوشش اوست . تصمیم گیری برای لباس شخصیت های دیگر بیشتر بر اساس درام و ماجرای قصه استوار است . مثلا نحوه لباس پوشیدن لیلا حاتمی یا حمید فرخ نژاد برخاسته از توجه به وضعیت اجتماعی آنهاست . انتخاب لباس برای بازیگرانی از این دست باید به گونه ای باشد که بیننده به راحتی بتواند با آنها به عنوان آدم های واقعی در متن قصه ارتباط برقرار کند .

 

در بخش تولید از چه حمایت هایی برخوردار بودید ؟

   مسلما نگاه یک تهیه کننده همواره بر سود آوری متمرکز است و طراحی صحنه ای موفق است که در برنامه ریزیهایش این اصل را فراموش نکند. در این فیلم تمام تلاشم بر این بود که در همان آغاز تهیه کننده را نسبت به آنچه باید برای تولید دکور ها هزینه کند توجیه کنم و توجه او را به ضرورت کاربرد دکورهای مناسب برای رسیدن به سودآوری ایده آل جلب کنم . خوشبختانه در فیلم ارتفاع پست این توضیحات باعث شد حمایت کافی وجود داشته باشد . البته پشتیبانی کارگردان هم در این زمینه بسیار موثر و سبب ساز است .

 

صحنه پایانی فیلم نمایانگر انهدام هواپیماست ، این تخریب تا چه حد روی دکورها اثر گذاشت ؟

   آنچه شما در پایان فیلم می بینید بیشتر یک تخریب بصری با استفاده از جلوه های سینمایی است : ایجاد چند تکان ، پاشیده شدن خون به دیواره هواپیما ، جابه جا شدن صندلی ها و ایجاد بی نظمی در صحنه هیچ کدام موجب تخریب واقعی دکور هواپیما نشد و هواپیما با همان شکل و شمایل اولیه تا پایان کار محفوظ ماند .

 

بعد از اتمام فیلم برداری ارتفاع پست بر سر این هواپیما چه آمد ؟

   این هواپیما با تمام متعلقات آن در اختیار شهرک سینمایی غزالی قرار گرفت . ظاهرا در حال حاضر سوله ای برای حفظ آن ساخته شده است تا در صورت نیاز در فیلم های دیگر از آن استفاده شود .

 

در مجموع  چقدر از کار در ارتفاع پست راضی هستید ؟

   هدف من در انجام هر کاری رسیدن به ثمره خاصی از یک محصول نیست . من بیشتر دنبال پیدا کردن جواب سوالهای ذهنی ام هستم که به تکامل فنی ، کاری و حتی روحی من کمک می کند . چون کارکردن در فیلم یافتن پاسخ های جدیدی برای این سوالهاست بنابراین همواره از انجام کار راضی هستم . از این منظر در ارتفاع پست جوابهای دقیق تری برای ابهامات ذهنی ام گرفته ام پس حتما احساس رضایت بیشتری خواهم کرد .

 

 

 

صنعت سينما 1

   تکامل فنی

   گفتگو با کامبيز دارابی دستيار طراح صحنه و لباس فيلم ارتفاع پست

آتوسا قلمفرسایی

 چهارشنبه ‌30‏‎ مرداد 1381‎

 

کامبیز دارابی ، متولد 1354 ، نخستین بار به سفارش یکی از دوستانش در گروه صحنه و لباس فیلم دایره سرخ ( جمال شورجه ) با حمید قدیریان همکاری کرد . خودش معتقد است که معمولا در فیلم های اول ، لطف دوستان است که به یک آدم ناوارد کمک می کنند تا اوبه اصطلاح راه بیفتد و سپس بستگی به خود شخص دارد که تا چه مقدار توانایی های خود را نشان دهد. (( توانایی های امروز خود را مدیون آقای قدیریان می دانم . این از بخت خوب من بود که به عنوان کار اول با ایشان کار کردم . ایشان با لطف و حوصله زیاد با من مدارا کرد و هنوز هم دارد با من مدارا می کند . تا امروز می توانم بگویم اکثر کارهایم با ایشان بود و من به عنوان دستیار خیلی چیزها از او آموختم ..

 

از ویزگی های کار در ارتفاع پست بگویید .

   بخش طراحی صحنه این فیلم بسیار نو و از جهتی بسیار هم دشوار بود . نوبودنش به خاطر کار در داخل یک ماکت هواپیما بود که تقریبا اندازه هایش واقعی بود و دشوار به این دلیل که به دلیل محدودیت جای کار کردن، انرژی مضاعفی را می طلبید. در مورد مساله انتخاب و تهیه لباس گرچه تصمیم نهایی با طراح است ولی به هر حال آن چه که به طراحی مربوط می شود به نوعی به من هم مربوط می شود . در مرحله پیش تولید از گروه صحنه ، تنها طراحی و دستیاریش به بحث درباره نوع لباس و انتخاب لباس و اجرای صحنه می پردازند .

 

دشوارترین مرحله کار دستیار طراح صحنه و لباس چه زمانی است ؟

   هر کاری در سینما، مشکلات خاص خودش را دارد. در حوزه هنری صحنه و لباس، لحظه ای که دوربین شروع به کار می کند، ما دیگر کاری نداریم، ولی برای آماده سازی پلان، در موقعیتی مثل ارتفاع پست می بایست دشواری ها را تحمل می کردیم. اصولا در سینما مشکلاتی هست که فقط شامل ما نمی شود. همه گروه ها در زمان کار یکسری مشکلات دارند که امروز دیگر با ما عجین شده و آن ها را پذیرفته ایم .

 

وقتی در پروژه ای حضور دارید با طراح صحنه تا حد یک پیشنهاد دهنده هم مشورت می کنید ؟

   به هر حال هر چیزی که به ذهنم می رسد می توانم مطرح کنم. اگر مغایر با زاویه دید طراح باشد که حتما پذیرفته نخواهد شد. در مورد ارتفاع پست تا این حد که وسایل داخل هواپیما چه باشد پیشنهاد دادم . خوشبختانه آقای قدیریان در این گونه موارد تا حدودی دست مرا باز می گذارد.

 

تا چه حد خود را ملزم می دانید که درباره طراحی صحنه و لباس مطالعه کنید ؟

   بسیار زیاد خود را ملزم به این کار می دانم و در حد امکان سعی می کنم به منابعی که در این مورد اطلاعات می دهد دسترسی پیدا کنم و به ویژه در جریان طراحی صحنه فیلم های روز خارجی قرار بگیرم .

 

معیار شما برای یک طراح صحنه خوب چیست ؟

   یک طراح صحنه خوب کسی است که تصنعی بودن کارش دیده نشود . در ارتفاع پست ، خیلی ها متوجه نشدند که هواپیما فقط یک ماکت است و فکر می کردند واقعی است .

 

نمی خواهید به طور مستقل کار کنید ؟

   با آن که حدود 10 سال است به عنوان دستیار طراح صحنه و لباس فعالیت دارم ، احساس می کنم هنوز جا دارد که یاد بگیرم . البته قبلا در مجموعه تلوزیونی آوای سبز ( بهرام کاظمی ) هم کار کرده ام ، ضمن آن که دکور اختتامیه جشنواره فجر سال پیش نیز کار من بود.

 

و حرف آخر ؟

    ما هیچ وقت دیده نمی شویم . مقصود من ، دستیارانی است که در سینما کار می کنند . به هر حال ، سینما یک کار گروهی است. درست است که باید به عوامل اصلی سینما پرداخته شود ، اما تلاش دستیاران را هم نباید نادیده گرفت .